نگيننگين، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره
محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

نگین و محمد حسین

رمز زندگي موفق 7

1390/4/2 11:42
2,559 بازدید
اشتراک گذاری

در ادامه مطلب بخوانيد

مردها مثل « آگهی بازرگانی » هستند: حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد

مردها مثل « کامپیوتر » هستند: کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند

مردها مثل « سیمان » هستند: وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی

مردها مثل « طالع بینی مجلات » هستند: همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند

مردها مثل « جای پارک » هستند: خوب هایشان قبلا" اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم

مردها مثل « پاپ کورن » ( ذرت بو داده ) هستند: بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند

مردها مثل « باران بهاری » هستند: . هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود

مردها مثل « پیکان دست دوم » هستند: ارزان هستند و غیر قابل اطمینان

مردها مثل « موز » هستند :. هرچه پیرتر میشوند وارفته تر میشوند

مردها مثل « نوزاد » هستند: در اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید.

 

 

زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می کنند البته بدون بخارشان هم بدرد نمی‌خورد.

زنها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشک آدم رو در می‌آورد.

زنها مثل سکوت هستند با کوچکترین حرفی میشکنند.

 

دوست دارم رازهایی رو با تو در میان بگذارم، خوب در مورد این حرف ها فکر کن ، اگر این جوری به جهان نگاه کنی ، همه چیز زیبا می شود:
- حداقل 5نفر در این دنیا تو را دوست دارند. آنقدر که حاضرند به خاطر تو بمیرند.
- حداقل 15 نفر در این دنیا تو را به دلایلی دوست دارند.
- تنها دلیلی که ممکن است کسی از تو متنفر باشد این است که می خواهد مثل تو باشد.
- یک لبخند تو می تواند برای هر کسی خوشبختی بیاورد، حتی اگر او از تو خوشش نیاید.
- هر شب کسی با فکر تو به خواب می رود.
- تو برای یک نفر یک دنیایی.
- بدون تو شاید کسی نتواند به زندگی ادامه دهد.
- تو فردی بخصوص و بی همتایی اما به روش خودت.
- کسی که حتی تو از وجودش بی خبری، تو را دوست دارد.
- وقتی احساس می کنی دنیا به تو پشت کرده، نگاهی بینداز. بیشتر مانند این است که تو به دنیا پشت کرده ای.
- وقتی فکر می کنی شانسی نداری به آنچه که می خواهی برسی، به آن نخواهی رسید، اما وقتی به خود ایمان داری دیر یا زود به آن خواهی رسید.
- همیشه شکایاتی را که به تو می شود، به یاد داشته باش و کلمات زشت آن را فراموش کن.
- همیشه احساست را بیان کن به این ترتیب دیگران از آن با خبر می شوند.
- اگر دوست خیلی خوبی داری، زمانی برایش بگذار تا دریابد که چقدر برایت با ارزش است.

 

روش مناسب انتقاد کردن از مردان :
1- زن باید قبل از مطرح کردن دلخوری، آن را روی
کاغذ بنویسد، زیرا به این ترتیب سهم خود را در
پیشامد مربوط بهتر خواهد دید، از سوی دیگر نوشتن
ماجرا موجب آرامش نسبی فرد می‌شود و در عین حال با
نوشتن، بیشتر به علت‌های آن واقف می‌گردد.
2- پیش از صحبت کردن خود را به جای همسرش بگذارد.
با این کار بهتر به مشکلات همسرش پی می‌برد.
3- حتی‌المقدور قبل از صحبت با همسر خود ، موضوع
را با دیگران مطرح نکند، مگر نیاز مبرم احساس
نماید.
4- در ابتدای صحبت تاکید کند که قصدش از مطرح کردن
رنجش، رسیدن به حسن تفاهم است.
5- پیشاپیش یادآوری نماید شاید اصل ماجرا یک
سوء‌تفاهم باشد، غرض از صحبت، رفع کردن آن است.
6- سعی نمایند از نکات مثبت شخصیت او و کارهای
مطلوبی که انجام داده است ذکری به میان آورد تا
فضای مذاکره صمیمی شود.
7- در حین صحبت کردن به جای زخم زبان و کنایه زدن
و تحقیر و تمسخر با لحنی دوستانه و مهربان صحبت
کنند.

طریقه مناسب انتقاد کردن از زن
1- قبل از مطرح کردن موضوع آن را روی کاغذ بنویسید
، تا متوجه خطاهای خود نیز بشوید.
2- هرگز وی را با دیگران مقایسه نکنید و مزایای
آنها را به رخش نکشید، اگر می‌خواهید مقایسه‌ای در
کار باشد او را با خودش مقایسه کنید یعنی خطاهای
احتمالی را با رفتارهای خوب خودش در موقعیتی دیگر
مقایسه نمائید.
3- از دلخوری‌ها و رنجش‌های کوچک شروع کنید. پس از
رفع دلخوری وی را وادار نکنید به گناهش اعتراف
کند.
4- کارهای خانه را به اندازه کارها و امورات بیرون
از خانه، مهم بشمارید و قدردان زحماتش باشید.
5- از یکدندگی و لجاجت بپرهیزید.
6- در موقع صحبت کردن مواظب لحن و طرز ادای کلمات
خود باشید، زیرا همانگونه که ذکر شد زنان به
فراپیام پیش از پیام اهمیت می‌دهند.
7- زیاد سوال کردن خانم‌ها را به نحوه ی ادراک
جزیی آنها نسبت دهید، نه به استنطاق خودتان.
8- به هر شکلی که می‌توانید رفع دلخوری را جشن
بگیرید، (با هدیه دادن، شاخه‌گل یا هر چیز مورد
نیاز طرف مقابل

 

آگاهی از معانی رنگ گلها، تعداد شاخه های گل در یک دسته می تواند ما را در اهدای درست و افزایش تاثیرگذاری آنها یاری دهد.

فراموش نکنید که لازم نیست حتما منتظر موقعیت و اتفاق خاصی برای هدیه گل به کسانی که دوستشان دارید باشید، در حقیقت گل هدیه ایست که اگر به صورت غیر منتظره تقدیم شود ارزش بیشتری دارد.

● معنی تعداد شاخه گلها بصورت کلی در یک دسته

- ۱ شاخه گل نشانه توجه یک فرد به طرف مقابل

- ۳ شاخه گل نشانه احترام به طرف مقابل

- ۵ شاخه گل نشانه علاقه و محبت به طرف مقابل

- ۷ شاخه گل نشانه عشق

● معنی تعداد شاخه گل های رز در یک دسته

- ۱ شاخه رز : یک احساس عاشقانه فقط برای تو

- ۳ شاخه رز: دوستت دارم

- ۵ شاخه رز: بی نهایت دوستت دارم

- ۱۲ شاخه رز : عشق ما به یک عشق دو طرفه تبدیل شده است

- ۳۶ شاخه رز : احساس وابستگی رمانتیک

- ۹۹ شاخه رز : عشق من برای تو جاودانه و تا ابد می باشد.

- ۳۶۵ شاخه رز : هر روز سال به تو می اندیشم و دوستت دارم.

- همچنین ۱۰ شاخه گل لاله عمومآ به نشانه یک عشق بی نظیر است بکار برده می شود.

 

خیلی از مشاجرات و جروبحث‌‌ها ‌به دلایل نادرستی، اتفاق‌می‌افتند؛ به گونه ای که طرفین، به آسانی نمی‌توانند خود را کنترل کنند. این دستورالعمل می‌تواند شما را برای جلوگیری از ایجاد این نوع اتفاق‌ها، کمک‌کند.
برای این کار در آینده، وقتی شما احساس می‌کنید که یک برخورد جدیدی ممکن است پیش‌بیاید، این سئوال‌ها را دقیقا از خود بپرسید.
احساس‌های شما

1-آیا شما بیش از حد احساساتی شده‌اید و واکنش تند نشان می دهید؛ به دلیل اینکه خسته و مضطرب‌هستید؟
2-آیا این خشم باعث‌شد که احساس کنید درگیر با کسی یا چیز خاصی‌شده‌اید‌ که نسبت به آن حساسیت‌دارید؟
3-آیا در یک لحظه دچار وضعیت هورمونی خاصی‌شده‌اید که احساس‌می‌کنید به طور غیرمعمولی، حساس‌، بی حوصله و زودرنج شده‌‌اید؟
4-آیا شما تحت تاثیر یک بیماری این واکنش را نشان‌می‌دهید؟


احساسات همسر‌شما
1-آیا همسر‌شما خیلی‌احساساتی برخورد می‌کند چون خسته و مضطرب‌است؟
2-آیا شما می‌دانید که این احساس‌ عصببیت ‌همسرتان در موارد دیگری نیز بروز‌می‌کند؟
3-آیا همسر شما در تلاش برای کسب سلامتی در مورد خاصی است یا تحت تاثیر تغییرات هورمونی است؟


وجدان شما
1-آیا احساس تدافعی‌شما در مورد گفته‌همسرتان یا کاری که او انجام داده، بخاطر این است که شما احساس‌گناه دارید؟
2-آیا شما برخورد‌دفاعی دارید زیرا می‌خواهید از اینکه بگویید متاسف هستید، اجتناب‌کنید؟
3-آیا شما کینه‌ای را نسبت به همسرتان با خود حمل می‌کنید که نیاز‌دارید به این ترتیب، با اظهار خشم تان از آن رها شوید؟
4-اگر شما بخواهید یک بحثی را گسترش دهید، آیا مطمئن‌هستید که این بحث، موضوع اصلی است که شما را ناراحت کرده؟(این مسئله را به طور واقعی بررسی‌کنید.)

5-اگر می‌خواهید بحثی را شاخ و برگ دهید، آیا مطمئن‌هستید که آن، ارزش خطرکردن ایجاد یک مشاجره بالقوه را دارد؟

6-اگر می خواهید بحثی را طولانی کنید، آیا دستورالعملی برای اینکه بحث‌مفیدی را دنبال کنید، بکار‌می‌برید؟

 

ابراز علاقه بموقع !! چه وقت؟








چه موقع آقایون می‌توانند علاقه خود را نسبت به همسر خود ابراز کنند، در قرارهای اولیه چه کار انجام دهند که تاثیر مثبتی بر روی طرف مقابل بگذارند، چه کار کنند که خانم احساس بهتری نسبت به آنها پیدا کند و چه موقع باید با مسائل رک برخورد کنند.

چه موقع باید ''علاقه'' خود را به همسر آینده تان ابراز کنید؟

در این قسمت یک نکته حساس وجود دارد: اگر شما با یک خانم مانند یک دوست معمولی برخورد کنید و در رمانتیک بودن زیاده روی نفرمایید، او خیلی بیشتر مجذوب شما خواهد شد.

اخیرا با یکی از دوستانم صحبت می‌کردم. او برایم تعریف می‌کرد که چندی پیش با خانم بسیار جذابی آشنا شده و صادقانه بگویم خانم آنقدر سر تر از خودش بوده که اصلا تصور نمی‌کرده بتواند با او رابطه عاطفی برقرار کند، به همین دلیل تصمیم می‌گیرد که همانند یک دوست عادی با او برخورد کند و از زمانی که در کنار هم هستند استفاده کنند و لذت ببرند.

او اصلا تلاش نمی‌کرد که نظر خانم را به خود جلب کند. هیچ قدمی هم در راه برقراری رابطه با او برنمی‌داشت. خود را نیازمند و محتاج جلوه نمی‌داد. و انجام تمام این امور فقط و فقط به این خاطر بود که اصلا فکر نمی‌کرد خانم او را در ''بازی'' راه بدهد.

نتیجه چه شد؟

این رفتار از هم گسیخته و مستقل، معجزه به بار آورد. نظر خانم به او جلب شد و شالوده یک رابطه عاطفی طولانی مدت (ازدواج) پی ریزی شد.

آقایون معمولا با خانم‌های جذاب و زیبا طور خاصی برخورد می‌کنند: در بیان احساسات خود زیاده روی کرده و از همان روز اول به آنها چسبیده و ولشان نمی‌کنند. این امر واقعا کار زننده ای است.

بنابراین به جای این کار، به صندلی خود تکیه دهید، و خونسرد باشید؛ آنوقت میتوانید از نتایج بدست آمده، نهایت لذت را ببرید.

برای اولین قرار چه کاری انجام دهیم که او جذب ما شود؟

اگر شما یک خانم را با این امید به بیرون می‌برید که صرفا کاری انجام دهید که او مجذوبتان شده و به شما علاقه پیدا کند، فقط شرایط را برای خودتان مشکل تر و بدتر می‌کنید.

چرا؟

چون اگر بیش از اندازه برای او پول خرج کنید، به این نتیجه می‌رسد که شما انسان کاملی نیستید و می‌خواهید از طریق پول خودتان را نشان داده و او را به سمت خود بکشانید. و دیگر اینکه با این کار ثابت می‌کنید که خیلی خوش شانس بوده اید که او را پیدا کردید و وقت خود را با او سپری می‌کنید.

به جای این باید او را به نوشیدن یک قهوه دعوت کنید. اگر دیدید که او با معیارهای ذهنیتان تطابق ندارد، به راحتی و بدون فوت وقت می‌توانید قهوه خود را تمام کرده و او را ترک کنید.

و اصلا هم لازم نیست برای بیان این امر خجالت بکشید.

برای جلب نظرش لازم نیست برایش بیش از اندازه مایه بگذارید. اگر قرار باشد کسی در رابطه چنین کاری را انجام دهد، بهتر است او سعی کند که نظر شما را جلب کرده و رضاییتتان را فراهم آورد.

این موارد دقیقا بر خلاف کارهایی است که اکثر آقایون انجام می‌دهند، غافل از اینکه رعایت آنها می‌تواند شما را به سمت نتایج مطلوب رهنمون سازد.

چه کارهایی باید انجام دهید که او بیشتر از شما خوشش بیاید؟

- خانم‌هایی هستند که شاید اصلا از شما خوششان نمی‌آید، اما با این وجود هم جذبتان می‌شوند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

بله درست است

بیشتر آقایون در اشتباه هستند و اغلب اوقات از استراتژی ''لطفا منو دوست داشته باش'' استفاده می‌کنند.

آنها نمی‌دانند که علاقه داشتن به یک فرد و جذب شدن به او دو مقوله کاملا مجزا هستند.

به همین دلیل کارهایی از قبیل: گل خریدن، تهیه غذا و تعریف و تمجید نمودن را انجام می‌دهند، به این امید که جرقه ای از دوست داشتن در دل خانم پدیدار شود.

یقینا این کارها هیچ کمکی به افزایش جذابیت شما نخواهند کرد.

اصل قضیه اینجاست: از آنجایی که این امور هیچ کمکی به شما در راه افزایش جذابیت نمی‌کنند، به خرج دادن تلاش بیش از حد در مورد این نوع استراتژی‌ها هیچ گاه شما را به اهدافی که در نظر دارید، نزدیک نمی‌کنند.

درست مثل اینکه بخواهید یک کیک را با دستور العمل پخت اسپاگتی درست کنید.

به جای آن شما نیازمند یک تکنیک کاربردی هستید. تلاش در راه متقاعد کردن او برای ''دوست داشتنتان'' را متوقف کنید.

به جای آن سعی کنید میزان جاذبه و مردانگی خود را افزایش دهید.

آیا رک بودن با خانم‌ها کار درستی است؟

بله، حتما

در این قسمت یک نمونه از روش‌های برخورد مستقیم، که نتیجه مثبت در بر دارد را برایتان ذکر می‌کنیم.

سعی کنید از آنها این سوال زیبا و ساده ( که البته مورد علاقه خود من نیز هست) را بپرسید: ''آیا مجردی؟''

بیشتر خانم‌ها عادت کرده اند که آقایون از آنها بپرسند ''آیا دوست پسر داری؟''

پرسیدن ''آیا مجردی'' آنقدر بی پرده است که آنها را شکه می‌کند. و پیش از اینکه فرصت صحبت کردن را پیدا کرده باشند شما تمام قدرت موجود را به سمت خود میکشانید. پیش از رفتن بر سر قرار، بر روی صحبت کردن و راه رفتن خود کمی تمرین کنید و سعی کنید روند این کارها را آرام تر کنید، هنگام حرف زدن به صندلی تکیه دهید، دست‌هایتان را از جیب‌ها در آورید و لبخندی بر روی لب داشته باشید.

سعی کنید درب ورودی مکان‌های مختلف، نظیر کافی شاپ را برای خانم‌ها باز کنید. معمولا نیمی از آنها اصلا از شما برای انجام این کار ''تشکر'' نمی‌کنند.

روی همین نکته دست بگذارید و از آنها ایراد بگیرید، تازه شاید بتوانید او را متقاعد کنید که برای جبران این کار خود، برایتان قهوه بخرد!
این ایراد گرفتن‌های اولیه به شما کمک می‌کند که در آخر کار اگر تمایل داشتید، بتوانید خیلی راحت از او خواستگاری کنید!

 

چرا خانم‌ها به روزهای تولد و سالگردها توجه دارند?!






برخلاف باورهای عموی که بیشتر مردم تصور می‌کنند خود و حتی دیگران را مانند کف دستشان می‌شناسند، یکی از موارد اساسی که هر زن و مرد با آن روبه‌رو است، شناخت ”هویت واقعی“ خویشتن است“ چرا که به‌علت پیچیده بودن شخصیت انسان‌‌ها، شناخت ”هویت و شخصیت واقعی“ خویش و اینکه ”کی هستند“ یا ”چی هستند“ بسیار مشکل بوده و به تخصص و دانائی و توانائی فراوانی نیاز دارد. بنابراین، شناخت ”هویت و شخصیت خویشتن“ به‌صورت عدسی، فقط به کمک کارشناسان ماهر، خیره و متخصص امکان‌پذیر است بسیاری از انسان‌ها معیار و ارزش‌های واقعی خود را نمی‌شناسند و نمی‌دانند کسیتند… و نمی‌دانند از زندگی چه می‌خواهند و … نمی‌توانند به موقع تصمیم‌های لازم و قاطع بگیرند. نمی‌توانند خود را در مسیر کامیابی‌ها قرار بدهند… بیشتر افراد در تردیدها، ناامیدی‌ها و نگرانی‌ها رها شده و سرگردان می‌مانند.

به‌طور کلی، اگر هویت خود را به‌درستی بشناسیم و بدانیم کیستم و آن وقت همان‌طوری که هستیم، خود را بپذیریم. از کیفیت زندگی بهتری بهره‌مند می‌شویم و زندگی مطبوعی در انتظار ما است.

به یقین، هر کسی بارها از خود پرسیده ”من کیستم“، ”هویت من کدام است؟“ تا معیارها و ارزش‌های واقعی خود را نشناسیم و ندانیم چه کسی هستیم و هویت خود را به‌درستی نشناسیم، هرگز قادر نخواهیم بود. درون و ذهن خود را به درستی کشف کنیم و به پرورش و گسترش آن کمک کنیم و زندگی خود را در جهت مثبت تغییر دهیم، هر فردی با تصویر ذهنی و باورهایش شناخته می‌شود، چرا که شخصیت و هویت هر کس، تحت‌تأثیر تصویر ذهنی و باورها شکل گرفته و ساخته می‌شود و هر فردی با توجه به تصویر ذهنی و باورها و اندیشه‌های خود، با رویدادهای بیرونی برخورد می‌کند و احساس‌ها و عملکرد لازم را از خود بروز می‌دهد. حتی اگر تصویر ذهنی و باورهای ما این باشد که فردی لایق، شایسته و موفق هستیم یا فردی بیچاره، بدبخت و ناموفق می‌باشیم، احساس‌ها و عملکردمان در هر موردی، مطابق باورهای‌مان عمل می‌کنند.

به‌طور نمونه وقتی باور ما این باشد که سوپ قورباغه چیز بدی است. از خوردن آن خودداری می‌کنیم. بدون توجه به اینکه ممکن است سوپ قورباغه بسیار خوشمزه، جالب و مفید باشد، ولی چون از کودکی به ما گفته‌اند قورباغه موجودی کثیف و چندش‌آور است، باورمان شده است که قورباغه موجود بدی است. بنابراین از دیدن و خوردن آن بدمان می‌آید.

باید بدانیم که در این سیاره، هر انسانی یگانه، بی‌همتا و محصربه‌فرد است. هویت این انسان یگانه از طریق عملکردش مورد ارزیابی و داوری قرار می‌گیرد و شناخته می‌شود؛ به این معنی وقتی از کسی رفتار خوب و شایسته‌ای ببینیم و آن رفتار چندین بار تکرار گردد، می‌گوئیم آن شخص، آدم خوبی است. بنابراین از او خوشمان می‌آید و به او اعتماد می‌کنیم. حتی نحوهٔ داوری ما نسبت به خودمان نیز، براساس رفتار و عملکردمان است.

یکی از تفاوت‌های مهم بین زنان و مردان، توجه به زمان جریان‌های زندگی و به خاطر سپردن تاریخ‌ها است. به یاد داشتن تاریخ مناسبت‌ها برای زنان همانند به خاطر سپردن موجودی بانکی برای مردان است و از اهمیت فراوانی برخوردار است. برای زنان، داشتن روزهای تولد و سالگردها، اهمیت دارد و با جشن گرفتن آن روزها را گرامی می‌دارند، از نظر بیشتر مردان، توجه به روزهای تولد و سالگردها و برگزاری جشن‌ها، بیشتر کاری کودکانه جلوه می‌کند.

زنان از بی‌توجهی مردان به سالگردها در حیرت هستند و مردان از توجه و دقت خانم‌ها به این مراسم، در شگفت می‌باشند! به‌طور کلی درک چرخهٔ زندگی از نظر مردان و زنان متفاوت است. ثبت زمان جریان‌های جاری زندگی به‌صورت خودکار در ذهن صورت می‌گیرد، ولی خانم‌ها آنها را با دقت بیشتری پی‌گیری می‌کنند و در به یادآوری آنها حساسیت بیشتری به خرج می‌دهند. در واقع زنان با به یاد آوردن موضوع‌های مورد بحث، آنها را جشن می‌گیرند و خوشبختی خود را گرامی می‌دارند.

▪ به مردان توصیه می‌شود که:

هرگز روزهای سالگرد، تولد و ازدواج را فراموش نکنید. در این روزها به همسرتان یادداشت‌های کوتاه و متن‌های عاشقانه همراه با هدیه بدهید که اثر معجزه‌آسائی دارد. آقایان بدانند وقتی زنی به هسمرش می‌گوید برای تهیه هدیه، خودت را به زحمت نینداز، در واقع از ته دل می‌خواهد آن را تهیه کنید! در واقع مفهوم این گفته که به خاطر من به خودت زحمت نده یعنی اینکه به طور دقیق همان کار را باید بکنی!

▪ آقایان توجه کنند که:

از آنجائی که قدرت سازش در زنان زیاد است، خیلی زود به سختی‌ها عادت می‌کنند. ولی اگر زنی تصور کند قربانی عشق خود شده است دیر یا زود علیه شوهر خود قیام خواهد کرد.

▪ آقایان توجه کنند که:

خانم‌ها با وجود اینکه به دنبال برابری و آزادی هستن، ولی دوست دارند مورد حمایت (شوهر) قوی و محکم قرار گیرند. به این علت زنان به مردان توانمند احترام می‌گذارند و آنان را مورد تحسین قرار می‌دهند؛ چرا که می‌خواهند به او تکیه کنند. مردان هم از اینکه حامی همسرشان باشند، لذت می‌برند. بنابراین به خانم توصیه می‌شود به‌جای افتخار و تکیه کردن به پدر، برادر، خواهر و … به شوهر خود تکیه و افتخار کنند تا همسر خود را هر چه بیشتر به سوی خویش جذب نمایند.

▪ خانم‌ها توجه کنند که:

برای مردان پیروزی و غلبه بر مانع‌ها و حل مشکل‌ها و انجام دادن درست کارها بسیار مهم است، به‌عبارت دیگر، برای مردان بسیار اهمیت دارد که کارها را درست و بدون اشتباه انجام دهند، چرا که وقتی اشتباهی کنند به غرور و خودباوری آنان لطمه وارد می‌شود و اعتمادبه‌نفسشان متزلزل می‌گرد و شخصیتشان زیر سؤال می‌‌رود. به این علت مردها از اشتباه کردن متنفر هستند، از اینکه به آنان گفته شود اشتباه می‌کنند، بدشان می‌آید، حتی از اینکه دیگران بفهمند که آنان اشتباه کرده‌اند، خیلی ناراحت می‌شوند. آقایان از اینکه با دیگر مردان مقایسه شوند متنفر هستند. اگر مردی را نصیحت کنید، احساس بی‌لیاقتی می‌کند. مردها کمتر عذرخواهی می‌کنند. چرا که با عذرخواهی، احساس شکست می‌کنند.

▪ خانم‌ها توجه کنند که:

مردان در مقابل انتقادها و سرزنش‌ها حساس بوده و واکنش نشان می‌دهند. از کارهای انجام یافته و نیافته‌ای درست یا نادرست خود دفاع می‌کنند، دلیل می‌آورند، عصبانی و خشمگین می‌شوند، حتی به‌منظور رهائی از فشارهای واردهٔ بیرونی و درونی، ممکن است به راحتی دروغ بگویند، تا خود را از فشارها و گرفتاری‌های موجود نجات بدهند؛ در حالی که ممکن است خود متوجه اشتباه خود شوند، ولی از بیان آن خودداری می‌کنند. چرا که فکر می‌کنند با این کارها به حفظ غرور خودباوری و اعتمادبه‌نفسشان کمک می‌کنند. بنابراین برای اخذ نتیجهٔ مثبت به خانم‌ها توصیه می‌شود بپذیرند که مردان در برابر انتقادها و سرزنش‌ها، بسیار حساس هستند و به‌جای انتقاد از عملکرد شوهرها و به‌جای انگشت گذاشتن روی نکته‌های منفی و اشتباه‌های همسرشان، بهتر است روی نقاط و عملکردهای مثبت همسرشان تأکید ورزند تا در ایجاد تعادل و توازن و در ساخت زندگی مشترک شاد و موفق، نقش سازندهٔ خود را ایفاء کنند.

▪ آقایان بدانند که:

همسرتان انتظار دارد که به پرسش‌هایش توجه کنید و کوتاه جواب ندهید و زمانی‌که با شما حرف می‌زند، روزنامه نخوانید و تلویزیون تماشا نکنید. در مورد کارهای روزانه‌اش در مورد آشپزخانه از او پرسش کنید به او کمک کنید و در مورد بچه‌ها نظر او را به حساب بیاورید.

▪ آقایان بدانند که:

همسر شما انتظار دارد همیشه و در همه حال حامی او باشید، حق را در مورد دوستانش، به او بدهید و اگر از کسی ناراحت شد، جانب او را بگیرید همبستگی او را بپذیرید نه وابستگی‌اش را. خانم‌ها هم توجه کنند که مردها نیز به عشق و حمایت همسرشان نیاز مبرم دارند.

▪ آقایان بدانند که:

همسرش دوست دارد به چهره، لباس، آشپزی، رفتار و کردارش توجه کرده و از آنها تعریف کنید که نیاز به تأیید و تشویق شما دارند، به آزادی‌های او احترام بگذارید، همسرتان می‌خواهد با هم پرواز کنید و در این راه به او کمک کنید.

▪ خانم‌ها بدانند که:

همسرتان نیاز دارد غذاهای خوشمزه میل کند؛ از روابط جنسی عالی، بسیار آرام می‌گیرد و احساس خیلی خوبی نسبت به شما پیدا می‌کند، در این صورت است که به بسیاری از نیازها و درخواست‌های شما جواب مثبت می‌دهد.

▪ خانم‌ها توجه کنند که:

مردان همانند زنان به تحسین، حسن‌جوئی و تمجید به‌ویژه از طرف شما نیاز دارند، هر چند وانمود کنند که از تعریف بدشان می‌آید.

جالب است بدانیم که خانم‌ها به راحتی گریه می‌کنند و لحظه‌ای دیگر می‌توانند شاد باشند، در حالی که مردان فقط در مواقع ناتوانی و بیچارگی به گریه می‌افتند.

▪ خانم‌ها و آقاها بدانند که:

در زندگی چیزی به‌دست می‌آوریم که انتظارش را داریم، بنابراین اگر انتظار آن را داشته باشیم که زندگی زناشوئی خوبی خواهیم داشت… یا زندگی زناشوئی بدی نصیبمان خواهد شد… یا همسرم به من خیانت خواهد کرد.. یا همسر بداخلاق و غیرقابل تحمل نصیب من می‌گردد… یا برای بهتر شدن زندگی مشترک به‌طور حتم موفق خواهم شد… یا هر چه تلاش و کوشش کنم. زندگی مشترکمان نه تنها بهتر نمی‌شود، بلکه روز به روز بدتر می‌گردد و … به‌طور کلی به‌ هر چیزی که بیشتر فکر کنیم و انتظارش را بکشیم، همان برای ما اتفاق می‌افتد؛ بنابراین با تفکر مثبت به زندگی مشترک نگاه کنیم و همیشه انتظار داشتن زندگی مشترک شاد، پرطراوت و عالی را داشته باشیم.

▪ خانم‌ها و آقاها توجه کنند که:

بیشتر زمان‌ها (مردان و زنان) فکر می‌کنند که مسبب همهٔ درد، رنج، عذاب، ناراحتی، بیماری، فقر، ناموفق بودن و ناشاد شدن و راضی نمودن از زندگیشان، دیگری یا دیگران هستند چرا که اگر فکر کنیم که مشکل‌ها، مانع‌ها و مصیبت‌ها را خود به‌وجود آورده‌ایم. حالمان بد می‌شود و تحت شرایط شدید روانی قرار می‌گیریم. بنابراین در بسیاری از مواقع، بسیاری از علت‌های مشکل‌ها و مانع‌ها را به گردن دیگری می‌اندازیم و فرافکنی می‌کنیم.

▪ خانم‌ها و آقاها بدانند که:
برای اینکه زندگی مشترک شاد و موفقی داشته باشید، احساس کنید که آدم خوشبختی هستید، به نکته‌های مثبت، به دارندگی‌های خود و همسرتان توجه کنید، از مقایسهٔ خویشتن و زندگی مشترک خود با دیگران خودداری کنید. خود را عادت بدهید نکته‌های مثبت خود و دیگران را ببینند و آنها را بیان کرده و حسن‌جوئی کنید و بدانید که منفی‌نگری و احساس بدبختی دائمی، می‌تواند یک نوع بیماری روانی باشد و همانند بسیاری از بیماری‌های دیگر برای کسانی‌که معتقد به درمان‌پذیری آن هستند، قابل علاج می‌باشد. برای درمان هر بیماری نیاز به آگاهی، خواستن، تلاش و شهامت است.

 

بعضی‌ از مردها معتقدند که‌ نباید به‌ همسرشان‌حقیقت‌ را ابراز کنند و تصور می‌کنند بادروغ‌گویی‌ می‌توانند همسر خود را قانع‌ کرده‌ وبه‌ قول‌ معروف‌ گول‌ بزنند. اما در اکثر موارد این‌مسئله‌ به‌ نتیجه‌ نامطلوب‌ نمی‌رسد و سبب‌اختلافات‌ شدید خانوادگی‌ می‌شود. زیرا مردان‌مانند زنان‌ آن‌قدر با ظرافت‌ دروغ‌ نمی‌گویند که‌دروغ‌شان‌ برای‌ همیشه‌ پنهان‌ بماند. زنان‌ نیز به‌خاطر دروغ‌ گفته‌ شده‌ از سوی‌ همسرشان‌ دلخورمی‌شوند. در این‌ مقاله‌ به‌ دلایل‌ عمده‌ دروغ‌مردان‌ به‌ همسرانشان‌ خواهیم‌ پرداخت‌. ازطرفی‌زنان‌ به‌ دلیل‌ احساسات‌ لطیف‌شان‌ زودرنج‌تر ازمردان‌ هستند آنان‌ با تلنگری‌ کوچک‌ روحیه‌شان‌به‌ هم‌ ریخته‌ می‌شود و حالت‌ افسردگی‌ واضطراب‌ در چهره‌شان‌ به‌ خوبی‌ مشاهده‌ خواهدشد.لذا مردان‌ برای‌ گفتن‌ بیاناتشان‌ باید دقت‌بیشتری‌ داشته‌ باشند.

به‌ دروغ‌های‌ مردان‌ که‌ به‌همسرانشان‌ می‌گویند توجه‌ کنید:
1. بسیاری‌ از مردان‌ از این‌ که‌ احساس‌می‌کنند زنان‌ تحمل‌ شیندن‌ دروغ‌ را ندارند، به‌سادگی‌ دروغ‌ می‌گویند. شاید دروغ‌گویی‌ آنهافقط به‌ خاطر ناراحت‌ نکردن‌ همسرشان‌ باشد. امااین‌ را بدانند که‌ هر چقدر هم‌ که‌ همسران‌شان‌ ازبیان‌ حقیقت‌ نگران‌ و مشوش‌ می‌شود اما بهتر ازگفتن‌ دروغ‌ می‌باشد. زیرا روزی‌ حقیقت‌ در نزدزن‌ فاش‌ شده‌ و آن‌ زمان‌ است‌ که‌ دنیا در برابرچشمان‌ زن‌ و شوهر سیاه‌ خواهد شد و کار به‌جاهای‌ باریک‌ خواهد کشید. پس‌ اجازه‌ ندهیدچنین‌ شود.
و اما یک‌ توصیه‌ به‌ زنان‌; در صورتی‌ که‌ احساس‌کردید همسرتان‌ به‌ دلیل‌ مصلحت‌ زندگی‌اش‌ به‌شما دروغ‌ گفته‌ و این‌ دروغ‌ تاثیر چندانی‌ دروضعیت‌ زندگی‌ زناشویی‌ و عشق‌ و محبت‌ میان‌تان‌ندارد. پس‌ بهتر است‌ به‌ روی‌ خود نیاورید و ازکنار آن‌ بگذرید. مطمئن‌ باشید همسرتان‌ خواهدفهمید و شرمنده‌ شما خواهد شد.
2. تعریف‌ و تمجید را به‌ پای‌ دروغ‌ نزنید.بعضی‌ از مردان‌ تصور می‌کنند اگر از همسرشان‌تعریف‌ کنند دچار دروغ‌گویی‌ شده‌اند. اگر این‌مسئله‌ را دروغ‌گویی‌ فرض‌ می‌کنید، بهتر است‌ به‌این‌ دروغ‌گویی‌ ادامه‌ دهید. زیرا همسر شما ازتشویق‌ و تحسین‌ شما خشنود شده‌ و به‌ زندگی‌امیدوارتر خواهد شد و با نیرو و انرژی‌ بیشتری‌ به‌زندگی‌ ادامه‌ می‌دهد. برای‌ مثال‌ در برابرخانواده‌ خودتان‌ شروع‌ به‌ تعریف‌ از همسرتان‌کنید. کفش‌هایش‌ را جلوی‌ پای‌ او جفت‌ کنید.برایش‌ میوه‌ پوست‌ بکنید. حتی‌ اگر فکر می‌کنیدهمه‌ این‌ کارها را از روی‌ تملق‌ و دروغ‌ انجام‌می‌دهید با انجام‌ چنین‌ کاری‌ نزد خانواده‌تان‌،نتیجه‌اش‌ را ببینید، همسرتان‌ پروانه‌واربه‌ دور شماخواهد چرخید، احترام‌ دو صد چندان‌ به‌ شماخواهد گذاشت‌ پس‌ ارزشش‌ را دارد که‌ دست‌ به‌چنین‌ تملق‌ و دروغی‌ بزنید.
3. بعضی‌ از مردان‌ سیاست‌ خوبی‌ را اززندگی‌شان‌ دارند. آنان‌ بدون‌ این‌که‌ خود راخسته‌ کارخانه‌ کنند به‌ نحویی‌ با همسرشان‌ برخورددارند و خود را درگیر کمک‌ به‌ وی‌ می‌کنندکه‌ اوواقعا احساس‌ می‌کند همسرش‌ در کارهای‌ خانه‌ اورا همراهی‌ کرده‌ است‌. البته‌ بد نیست‌ که‌ همسرتان‌را کمک‌ کنید و دست‌ یاری‌ به‌ او بدهید. زندگی‌یعنی‌ همکاری‌ و همیاری‌، وقتی‌ مهمانی‌ به‌ خانه‌شما می‌آید روی‌ صندلی‌ ننشینید و به‌ همسرتان‌دستور ندهید. بلکه‌ ظاهرا هم‌ که‌ شده‌ او را کمک‌کنید. حتی‌ از لحاظ لفظی‌ مثلا بگویید کمک‌می‌خواهی‌. من‌ در انجام‌ هر کاری‌ آماده‌ هستم‌.ولو این‌ که‌ روی‌ صندلی‌ بنشینید و با دوستانتان‌مشغول‌ به‌ حرف‌ زدن‌ شوید. هر چندوقت‌ یک‌باراو را صدا بزنید و از او سوال‌ کنید! بیایم‌ کمکت‌کنم‌؟ این‌ نوع‌ دروغ‌گویی‌ نیز می‌تواند تاثیر خوبی‌بر همسرتان‌ بگذارد و در برابر مهمان‌ها سربلندباشد.
4. بعضی‌ از مردان‌ در برابر غر زدن‌ زنان‌شان‌مجبور به‌ گفتن‌ دروغ‌هایی‌ می‌شوند که‌ در انجام‌ وبرآورده‌ ساختن‌ آن‌ ناتوان‌ هستند. این‌ چنین‌زنان‌ باید گفت‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ همسر خود را تحت‌فشار نگذارید و از او درخواست‌های‌ ناشدنی‌نخواهید. مردی‌ که‌ زیر بار فشار سخن‌های‌همسرش‌ باشد، دست‌ به‌ دروغ‌ گویی‌ می‌زند و به‌همسرش‌ وعده‌هایی‌ می‌دهد که‌ خودش‌ هم‌می‌داند از عهده‌ آن‌ برنمی‌ آید اما به‌ خاطر ساکت‌کردن‌ همسرش‌ و جلوگیری‌ از کشمکش‌ و جنگ‌اعصاب‌ مجبور به‌ دروغ‌ گویی‌ می‌شود. در این‌ جازن‌ مقصر است‌. او سبب‌ این‌ دروغ‌ شده‌ است‌. هرزنی‌ باید شرایط همسرش‌ را بداند و بیش‌ از آن‌ ازهمسرش‌ توقع‌ نداشته‌ باشد.
غرور و شخصیت‌ مرد نباید زیر پا لگدمال‌ شود.یک‌ زن‌ باید همسرش‌ را آن‌قدر دوست‌ داشته‌باشد که‌ اگر زندگی‌ کمی‌ و کاستی‌ به‌ وجود آمدهمراه‌ و در کنار همسرش‌ با مشکلات‌ دست‌ و پنجه‌نرم‌ کند. نه‌ این‌ که‌ سبب‌ لاف‌زنی‌ و اغراق‌گویی‌ ودروغ‌گویی‌ همسرش‌ شود.
5. مردان‌ برای‌ این‌ که‌ در برابر همسر خود به‌قول‌ معروف‌ کم‌ نیاورند، سعی‌ می‌کنند دروغ‌بگویند. بعضی‌ از زنان‌ عادت‌ دارند مزایای‌ مردان‌دیگر را به‌ رخ‌ همسر خود بکشند. برای‌ مثال‌می‌گویند شوهر دوستم‌ مرد بسیار شجاعی‌ است‌ ویا این‌ که‌ بسیار دست‌ و دلباز است‌ و همه‌ مال‌ واموالش‌ را در اختیار همسرش‌ گذاشته‌ است‌.مردان‌ به‌ این‌ مسئله‌ حساسیت‌ نشان‌ می‌دهندوآنان‌ دوست‌ ندارند همسرشان‌ مرد دیگری‌ را برتراز او ببیند شاید یک‌ حس‌ حسادت‌ ناخودآگاه‌باشد که‌ زنان‌ باید به‌ این‌ حس‌ توجه‌ کنند. گاهی‌مردان‌ در برابر تمجید همسرشان‌ از مرد دیگردست‌ به‌ گفتن‌ دروغ‌هایی‌ می‌زنند. مثلا می‌گویندامروز در خیابان‌ با پسری‌ جوان‌ هیکل‌مندی‌ دعواکردم‌ و او را به‌ شدت‌ زدم‌. او چنین‌ دروغی‌ را به‌همسرش‌ می‌گوید تا اظهار دارد که‌ او هم‌ شجاع‌است‌. زنان‌ نباید محیطی‌ فراهم‌ کنند که‌همسرشان‌را وادار به‌ دروغ‌هایی‌ شاخدار کنند.هر فردی‌ یک‌ حالت‌ و روحیه‌ و شخصیت‌ خاص‌ به‌خودش‌ را دارد. شما نباید شوهر خود را با مرددیگری‌ مقایسه‌ کنید. بلکه‌ او را همان‌طور که‌ هست‌دوست‌ داشته‌ باشید. همان‌ طور که‌ مشاهده‌می‌کنید بعضی‌ از دروغ‌ها بار منفی‌ و گاهی‌ هم‌ بارمثبت‌ دارد. البته‌ یک‌ زن‌ و شوهر باید حقیقت‌ گراباشند و در هر شرایطی‌ راست‌گویی‌ را سرلوحه‌زندگی‌ خود بدانند و حتی‌ اگر در گذشته‌ رخ‌دادناگواری‌ داشته‌اند، همچون‌ دوست‌ واقعیت‌ رابگویند. در زندگی‌ زناشویی‌ بیان‌ حقیقت‌ ولو این‌که‌ منجر به‌ دلخوری‌ شود باارزش‌ و مهم‌ نیست‌.البته‌ همان‌طور که‌ در مقاله‌ فوق‌ درج‌ شده‌ گاهی‌دروغ‌ و تملق‌ در زندگی‌ سبب‌ ایجاد اعتماد به‌نفس‌ در فرد مقابل‌ می‌شود و او را به‌ زندگی‌امیدوارتر و سرزنده‌تر می‌کند. پس‌ زن‌ و شوهرباید در زندگی‌ محتاطانه‌ عمل‌ کنند و در جهت‌ایجاد یک‌ زندگی‌ مستحکم‌تر و پرمحتواتر سعی‌ وتلاش‌ خود را به‌ کار گیرند.



زنها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می کنند.

زنها مثل الکل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند.

زنها مثل عینک دودی هستند با هر دو دنیا را تیره و تار می بینی.

زنها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.

زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا .

زنها مثل کیک خامه ای هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آویزان می شود اما کمی بعد دل آدم را میزند.

زنها مثل زیر شلواری هستند مردا با هیچکدامشان جرأت نمی کنند به بازار بروند.

زنها مثل توپ هستند تا لگدشان نزنی تکون نمی خورند.

زنها مثل لاستیک سواری هستند کمتر از چهارتا بیفایده است.

زنها مثل بچه ها هستند تا وقتی که ساکتند خوبند.

 

هیچ می‌دانستید خراب کردن یک زندگی راحت‌تر از ساختن آن است. برای در امان ماندن از نابودی زندگی این روش‌ها را که در زیر به آن اشاره می‌شود اصلا به کار نبرید. به نظر می‌رسد بعضی از این موارد بلافاصله لطمه‌ای به رابطه نمی‌زنند اما دیر یا زود اوضاع بدتر خواهد شد. اگر فکر می‌کنید یکی از کارهای زیر را انجام می‌دهید قبل از اینکه خیلی دیر شود ، سعی کنید این عادت خود را کنار بگذارید.



گفتگو نکردن : این جمله که گفتگوی مناسب و خوب بین زوجین ضروری است ، تقریبا تبدیل به کلیشه شده اما واقعا جمله درستی است. شما باید با یکدیگر در مورد احساسات، نظرات، چیزهایی که دوست دارید یا دوست ندارید ، ترس‌ها و آرزوهایتان صحبت کنید. تا آنجایی که به عنوان یک زوج ، به طور کامل یکدیگر را بشناسید باید روشن و صادقانه با یکدیگر گفتگو کنید.


خودخواه بودن : فقط فکر کردن به خودتان، نیازها و خواسته‌هایتان و کارهایی که باید انجام دهید ، ممکن است باعث مشکل شود. مادامی که ازدواج می‌کنید « من » تبدیل به « ما » می‌شود. به احساسات، نیازها و خواسته‌های طرف مقابلتان توجه کنید. هرگاه در این موارد دچار شک شدید از همسرتان سوال کنید ، هرگز خیال نکنید همه چیز را در مورد احساسات، نیازها و خواسته‌های او می‌دانید.

کینه به دل گرفتن : رنجیدن خیلی زود تبدیل به عصبانیت می‌شود و عصبانیت به همان سرعت تبدیل به دلخوری خواهد شد. روی دلخوری‌ها و عصبانیت‌هایتان تمرکز کنید و طرف مقابل را ببخشید. اگر همیشه از طرف مقابل خشمگین باشید در آخر فقط به خودتان صدمه خواهید زد. با شریک زندگی خود صحبت کنید و سعی کنید مشکل را برطرف سازید. بخشیدن طرف مقابل رابطه‌تان را نزدیک‌تر و دلپذیرتر می‌کند.


خیانت کردن : بعد از ازدواج هر دو طرف در قبال هم مسوول هستند ، پس اگر می‌دانید رابطه شما با افراد خاصی باعث ناراحتی همسرتان می‌شود ، هرگز سعی نکنید او را آزرده کنید.



تمام وقت‌های خود را با یکدیگر گذراندن : وقتی ازدواج می‌کنید به طور قطع بیشتر ساعات شبانه‌روز را با یکدیگر خواهید بود. وقتی ساعت کار خارج از منزل هر دو شما تمام می‌شود خیلی خوب است که ساعات مفیدی را با یکدیگر بگذرانید. به هر حال، به هیچ وجه درست نیست همه اوقات فراغت‌تان را با همسرتان سپری کنید. سرگرمی‌ای برای خود درست کنید که طرف مقابل دوست ندارد یا کمتر به آن علاقه دارد ، با دوستان هم‌جنس‌تان بیرون بروید یا در تنهایی تمدد اعصاب کنید. یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: دوری اشتیاق را بیشتر می‌کند. اگر برای مدت کوتاهی در دسترس یکدیگر نباشید، دیدن یکدیگر یک جرقه خوشایند خواهد بود.



هرگز مصالحه نکردن : ازدواج نوعی بده بستان است. توافق در زندگی زناشویی باید به یک امر عادی تبدیل شود. هر کدام از زوج‌ها باید در بیان احساساتشان آزاد باشند و براساس یک توافق دوجانبه هر بار یکی از طرفین کوتاه بیاید. علاوه بر این، در بعضی از تصمیمات، شما می‌توانید با توافق یکدیگر از بین نظرات ارائه‌شده یکی را انتخاب کنید یا طوری برنامه‌ریزی کنید که از نظر هر دو طرف استفاده شود.



هدر دادن بودجه مالی : خرید غیرمسوولانه باعث به وجود آمدن مشکلات اساسی خواهد شد. بهتر است یک حساب مشترک با همسرتان داشته باشید (شما باید به یکدیگر اعتماد کنید) و در مورد نحوه خرج و مخارج خانه به طور متناوب با یکدیگر گفتگو کنید (گفتگو نه دعوا). مصالحه در این موقعیت به شما کمک زیادی می‌کند. هرگز بدون مشورت با همسرتان، تصمیمات مهم مالی نگیرید ، این یک اشتباه است.



حسودی بیش از اندازه : اگر شما احساس ناامنی می‌کنید و فکر می‌کنید همه چشم‌ها به دنبال همسر شماست یا همسر شما به دنبال دیگران است، باید در مورد این رابطه دوباره فکر کنید. به همسرتان اعتماد کنید. اعتماد به نفس شما و اعتماد به طرف مقابل، جذابیت شما در چشم همسرتان را دوچندان می‌کند. هرگز به همسرتان شک نکنید مگر این‌که دلیل واقعی برای سوءظن داشته باشید. این حقیقت که تصور می‌کنید شما فرد مناسبی برای همسرتان نیستید دلیل کافی برای شک داشتن به او نیست.

 

ساده کردن زندگی به شما زمان بیشتری برای انجام کارهایی که وقت و انرژی برایشان می خواهید، می دهد (مثل ورزش، کتاب خواندن یا شرکت در یک کلاس آموزشی). این ایده ها را امتحان کنید تا زمان، هزینه، پشتیبانی و فضای بیشتری در زندگی پرمشغله تان ایجاد کنید.
1. یک عادت جدید در خودتان ایجاد کنید و آنرا به سایر اعضای خانواده هم آموزش دهید: هیچوقت بدون اینکه چیزی با خود ببرید اتاق را ترک نکنید. مثلاً اگر در طول شب می خواهید از اتاق نشیمن به آشپزخانه یا اتاق خواب بروید، وسیله ای که باید به محل خود برگردانده شود را در راه با خود ببرید.
2. اگر خانواده پرجمعیتی دارید که تعداد زیادی باید از یک حمام و دستشویی استفاده کنند، برای هرکس یک سبد مخصوص درنظر بگیرید که وسایل مخصوص حمام خود را در آن نگه دارند و حتماً پس از استفاده آنرا به اتاق خود برگردانند. درست مثل زندگی در خوابگاه های دانشجویی. اینکار باعث می شود فضای حمام شلوغ و بی نظم نشود و هرکس به راحتی از وسایل خود استفاده کند و جروبحثی هم پیش نیاید.
3. سبد یا جعبه ای در کمد یا گوشه ی از اتاق قرار دهید. در طول کار روزانه، مطمئناً چیزهایی پیدا می کنید که به هر دلیلی دیگر تمایلی به استفاده از آن ندارید و فقط خاک می خورند. آن وسیله را درون آن سبد یا جعبه بیندازید. وقتی جعبه پر شد، می توانید آنرا به افراد نیازمند ببخشید.
4. گفته می شود که انیشتین هیچوقت برای به یاد آوردن چیزهایی که چک کردن آنها راحت است به خود فشار نمی آورد (حتی شماره تلفن خودش). عقیده او این بوده که اینکار باعث می شود فضای کافی برای اموری که می خواسته از قدرت مغزش برای آنها استفاده کند خالی شود. شما هم از این راهکار استفاده کنید و همه امور خود را در دفترچه ای یادداشت کنید که نیازی به به خاطر سپردن آنها نداشته باشید و بعد درصورت نیاز به آن رجوع کنید.
5. صندوق پستتان را چک کنید. نگذارید صورتحساب ها و قبض ها آنجا تلنبار شود و بعد به سراغشان بروید. روزنامه و مجلات ارسالی را هم در جای مخصوص خود (نه روی میز آشپزخانه) قرار دهید.
6. برای هرکدام از اعضای خانواده سبد مخصوص تهیه کنید که وسایل روزمره شان را در آن بریزند (مثل تکالیف و وسایل مدرسه، نامه های اداری، لباسهای کثیف و ...) به جای اینکه دور تا دور خانه پخش کنند.
7. با گذراندن فقط 15 دقیقه هر شب برای آماده کردن همه چیز برای روز بعد، از آشفتگی و سردرگمی صبحها نجات پیدا کنید. می توانید از کارهایی که باید فردا انجام دهید یادداشت بردارید تا روز بعد بدانید که دقیقاً چه باید بکنید. لباسی که برای بیرون رفتن می خواهید تن کنید را آماده کنید. وسایل و لباسهای مدرسه بچه ها را آماده کنید. و مواد و وسایل لازم برای پختن ناهار فردا را نیز آماده کنید. میز صبحانه را بچینید و ....
8. قبوض را سر وقت و در یک روز مشخص پرداخت کنید. بااین روش همیشه می دانید که از نظر مالی در چه وضعیتی هستید و دیگر پرداخت قبض ها عقب نمی افتد.
9. یک روز شنبه همه کارهای ناتمام خود را لیست کنید، چیزی که باید برای یکی از دوستانتان بفرستید، هدیه ای که دیر شده است، تلفنی که باید بزنید و ... همه هفته نوشتن آن را ادامه دهید. شنبه آینده لیستی درست و حسابی از همه کارهایی که باید انجام دهید دراختیار دارید. و همان روز یکی یکی همان کارها را با دقت و به نوبت انجام دهید.
10. این رسم را در خانه راه بیندازید که هرکس مسئول شام و ناهار خودش و شستن ظرفهای خودش باشد. بچه ها غذاهایی مثل سیریال، ساندویچ و از این قبیل را خیلی دوست دارند. اینکار یک تنفس خوب برای آشپزی کردن است و به شما کمک می کند به فرزندانتان آموزش دهید در امور خود استقلال داشته باشند

 

در این تحقیق مشخص شده است که رنگ قرمز می تواند احساسات مردان را تحت تاثیر قرار دهد و این در حالی است که خود متوجه چنین تاثیری نیستند.

در این تحقیق مشخص شده است که رنگ قرمز می تواند احساسات مردان را تحت تاثیر قرار دهد و این در حالی است که خود متوجه چنین تاثیری نیستند. رنگ قرمز با عشق رمانتیک و شور و هیجان ارتباط داشته است ولی این اولین بار است که این ارتباط به صورت علمی ثابت می شود. اطلاعات زیادی راجع به خاصیت فیزیکی و ماهیت آن انجام شده است ولی از نظر تاثیر روانشناسی بحث کمتری در این زمینه شده است و این جالب است که چیزهایی مثل رنگ که در همه جا وجود دارد ، می تواند بر رفتار انسان تاثیر داشته باشد، حتی بدون آگاهی انسان از این تاثیر. در این مطالعه تصاویری چند از زنان که بلوز آنها به صورت دیجیتالی قرمز یا آبی شده بود در معرض دید مردان قرار داده شده و از مردان راجع به جذابیت هر تصویر سوال شد ونهایتا مشخص شد که در مقایسه با سایر رنگها ، رنگ قرمز تاثیر به سزایی در جذابیت برای مردان به عهده دارد.




اما باید خاطرنشان کرد که رنگ قرمز تاثیری بر ارزیابی مردان در مورد زکاوت ، مهربانی و ...زنان ندارد و بعلاوه چنین تاثیری در دیدگاه زنان نسبت به زنان دیگر مشاهده نشده است. این ارتباط و تاثیر در حیوانات نخستین نیز ملاحظه شده است. به عنوان مثال بوزینه ها و شامپانزه های مونث در هنگام تخمک گذاری قرمز می شدند واین بارزترین علامت جنسی برای مردان بود. چنین پاسخ موازی به رنگ قرمز در مردان انسان و حیوان می تواند ادعای زنان در مورد رفتار حیوان گونه مردان پیرامون مسائل جنسی را تا حدودی تصدیق کند.!


لذا بر خلاف تصور عام که فکر می کنند نظر مردان راجع به زنان بسیار فرهیخته و اندیشمندانه است باید گفت که این ارزیابی تا حدودی نیز بدوی است. چنین یافته ای می تواند تولید کنندگان لباس و طراحان صنعت مد را تحت تاثیر قرار دهد.

یک نکته: در حالیکه این مطالعه ثابت کرده که رنگ قرمز احساسات عاشقانه مردان را ارتقا می بخشد ، مطالعات دیگر نشان می دهد که تاثیر رنگ ها وابسته به شرایط و زمینه نیز می باشد. برای مثال باید گفت که وجود رنگ قرمز در صحنه های هماوردی مثل مسابقات ورزشی و نوشتن امتحانات باعث بدتر شدن اجرا و ارائه می گردد.

 

اغلب مردهایی که در معرض استرس شدید قرار دارند در خود فرو‌می‌روند ، سکوت می‌کنند و بی‌احساس می‌شوند تا مسئله ی خود را به شکلی حل کنند.
از آن جایی که طبیعت اصلی مرد ، مردانه و مذکر است برای مبارزه با استرس به این نیاز دارد که خود را از معرکه عقب بکشد و مدتی را به تنهایی بگذراند.

از آنجایی که طبیعت اصلی مرد ، مردانه و مذکر است برای مبارزه با استرس به این نیاز دارد که خود را از معرکه عقب بکشد و مدتی را به تنهایی بگذراند. این رفتار قدرت مردانه او را تشدید و تقویت می‌کند. بنابراین زمان مناسبی برای رسیدگی به واکنش‌های عاطفی و احساسی نیست. اغلب مردها در برخورد با استرس ابتدا با احساسات خود قطع رابطه می‌کنند تا بتوانند به طور عینی و منطقی با مسئله پیش آمده برخورد کنند.

زن‌‌ها از این رفتار مردها به هراس می‌افتند زیرا اگر قرار باشد زنی با احساسات خود قطع ارتباط کند باید به قدری ناراحت باشد که بخواهد کسی را رد کند اما این موضوع در مورد مردها صدق نمی‌کند در حالی‌که مردها خود به خود در واکنش به استرس با احساسات خود قطع رابطه می‌کنند.



مرد توانایی آن را دارد که در لحظه‌ای در خود فرو برود و سکوت اختیار کند به همین شکل می‌تواند در لحظه‌ای از این حال خارج شود.
وقتی مردها متعادل‌تر می‌شوند برای آن ها صحبت درباره ی این‌که از چه موضوعی ناراحت بودند ساده‌تر می‌شود.
وقتی مرد از دنیای سکوت و تنهایی بازمی‌گردد ممکن است حرفی برای گفتن نداشته باشد زیرا ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که دلیل و موضوعی برای ناراحت شدن وجود ندارد. در اغلب موارد وقتی مرد از سکوت و انزوا خارج می‌شود و می‌گوید که همه چیز خوب و عالی است ، بهتر است زنش به این گفته او اطمینان کند و در شرایط آرام قرار بگیرد.

]
زن‌ها را درک کــنید

وقتی مرد ، زمان کافی برای درک کردن احساسات و نیازهای همسرش صرف نمی‌کند ، زن به سادگی سردرگم می‌شود و امکان این‌که واکنشی شدید و بی‌تناسب نشان دهد ، افزایش می‌یابد.
وقتی زنی احساسات خود را با شوهرش در میان می‌گذارد اگر شوهر به حالت انفعالی به صحبت‌های او گوش فرا دهد و امیدوار باقی بماند که به زودی حرف‌های زنش تمام خواهد شد ، روی او اثر می‌گذارد و بر ابهامات یا ناراحتی‌هایش می‌افزاید.

وقتی زن‌ها تصمیم می‌گیرند مانند مردها رفتار کنند و به منطق بیش از احساسات خود بها بدهند ، گیج و سردرگم می‌شوند. به خصوص اگر قرار باشد زیر فشاری برای تصمیم‌گیری باشند. معمولا وقتی زنی سردرگم است، می‌خواهد تصمیمی بگیرد در این زمان او بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارد و باید آرام بگیرد و احساساتش را مرور کند. در این زمان است که می‌تواند به راحتی تصمیم بگیرد. وقتی مردی برای درک کردن زنش به حرف‌های او گوش می‌دهد خود به خود متعادل‌تر می‌شود و زن زمانی متعادل‌تر می‌شود که بتواند حرف‌ها و احساساتش را بازگوید و این تنها زمانی میسر است که مردها بتوانند زبان تکلم زن‌ها را بیاموزند و زن‌ها هم به طریقی سخن بگویند که مردها میل به شنیدن داشته باشند.

 

تعاریف اعتماد:

· داشتن اطمینان به چیزی یا کسی

· تکیه: براساس تجارب قبلی

· اجازه دادن بدون ترس

· باور داشتن

· اعتقاد داشتن به صداقت و قابلیت اطمینان یک فرد

· امید: انتظار داشتن و آرزو کردن

· ایمان: اطمینان کامل به چیزی یا کسی

· اطمینان: یک رابطه مطمئن

اعتماد یعنی چه؟ تعاریفی که در بالا ذکر شد معانی لغت نامه ای اعتماد بود. آن مفهومی که بیشتر به بحث خیانت نزدیک است، "اجازه دادن بدون ترس و واهمه" است.

دروغ اعتماد را از بین می برد و اصلاً هم فکر نکنید که چون فقط بخشی از حقیقت را می گویید، دروغ نگفته اید. اگر چیزی را به طرفتان بگویید که دوست دارد بشنود، یا شما دوست دارید بشنود، حتی اگر کمی از حقیقت رادر خود داشته باشد، اگر حقیقت کامل نباشد، یک دروغ است.

خیانت اعتماد را از بین می برد. خیانت بزرگترین نابودکننده اعتماد بین افراد است که برگشت از آن بسیار دشوار یا غیرممکن است. چون خیانت نه تنها دروغ است بلکه سوءاستفاده کامل از اطمینان و اعتماد طرف مقابل است.

خیانت معمولاً با دروغ هم همراه است—پس گناه دوچندان می شود، چون فرد نه تنها خیانت میکند، بلکه برای پوشاندن خیانتش، دروغ هم می گوید. و رفته رفته این دروغ ها بزرگتر می شوند و سوءاستفاده از اعتماد طرف مقابل بیشتر می شود و به همین ترتیب است که برگشتن از خیانت را دشوار یا غیرممکن می کند و دیگر شانسی برای "اجازه دادن بدون ترس و واهمه" نیست.

اگر طرفتان به شما خیانت کرده باشد، دوست دارید از آن مطلع شوید؟ آیا ناآگاهی در این یک مورد خاص بهتر نیست؟ آیا بعد از اینکه فهمیدید طرفتان خیانت کرده است می توانید دوباره به همان صورت قبل به رابطه تان نگاه کنید و دوباره اعتماد کنید؟ آیا خاطراتتان دوباره همانطور خواهند بود؟

در خیانت این نفس خیانت نیست که آسیب می رساند، این نابود شدن اعتماد بین طرفین، از دست رفتن اطمینان، و تغییر دیدگاه فرد نسبت به طرف خود است که قلب او را می شکند و خشم را در او به وجود می آورد.

در این زمانهاست که خاطرات خوبتان از شما دور می شود چون حقیقت دیدگاه شما را تغییر می دهد. این خیانت نیست که شما را داغان می کند، این از بین رفتن رویاها، از دست رفتن اطمینان، و از دست رفتن اعتماد سات؛ این دیدن طرفتان از زاویه ای جدید است که باعث می شود از او متنفر شوید.

متنفر شدن از کسی کمتر از اینکه بگویید، "دیگه دوستت ندارم"، کمتر از اینکه بگویید، "من بهت اعتماد داشتم ولی دیگه ندارم" اذیتتان می کند.

دوستی دارم که درمورد مسائل فلسفی زندگی با او حرف می زنم ، همیشه با حرفهای او موافق نیستم اما واقعاً به نظراتش احترام می گذارم حتی اگر مخالف با نظر خود من باشد. امروز صبح درمورد اعتماد با این دوستم صحبت می کردم. می گفت لازم نیست برای تصمیم گیری همه واقعیت را بدانیم. در واقعیت وقتی می فهمید که طرفتان به شما خیانت کرده، فکر می کنید که باید براساس اطلاعاتی که به دست آورده اید تصمیم گیری کنید: یعنی رابطه را قطع کرده و به راه خودتان ادامه دهید.

برای دوستم درمورد درس گرفتن از اشتباهم حرف زدم.

از من پرسید که اشتباهم چه بوده و من گفتم، "اعتماد کردن دوباره".

او گفت که اعتماد کردن دوباره اشتباه تو نبوده، اینکه آدم باید وقتی وارد هر رابطه می شود اعتمادش را وسعت بدهد و مهم نیست که اینکار چه خطراتی را به دنبال داشته باشد. می گفت که اگر اعتماد نمی کردم اشتباه کرده بودم.

حق با اوست. وقتی کسی به آدم خیانت می کند نمی توانی ببینی که خودت چه اشتباهی کرده ای.

هیچکاری نیست که اینقدر اشتباه بوده باشد که باعث شود طرف مقابل به آدم خیانت کند. اگر رابطه تان بد است، اگر کار اشتباهی انجام داده باشید، آنوقت طرف مقابل باید بیاید و با شما حرف بزند و اگر به هیچ نتیجه ای نرسیدید و وضع همینطور بد و بدتر شد، آنوقت باید رابطه را قطع کند، نه اینکه خیانت کند.

خیانت کردن اشتباه فرد خائن است نه اشتباه شما. کار شما هیچوقت اینقدر بد نبوده که مستحق خیانت کردن باشد. حتی اگر اشتباهاتی در رابطه مرتکب شده باشید، حتی اگر از صمیمیت طی رابطه مضایقه کرده باشید، حتی اگر شب و روز با هم دعوا کرده باشید، به هیچ طریق نمی توان خیانت طرف مقابل را توجیه کرد.

طرف مقابل می توان شما را ترک کند، تقاضای طلاق کند، یا خیلی کارهای دیگر اما خیانت هیچوقت راه حل قابل قبولی نیست.

اما سوالی که باید پرسی این است که آیا می توان بعد از خیانت رابطه را از سر گرفت؟ آیا می توان از دست رفتن اعتماد را جبران کرد و دوباره اطمینان را در رابطه به وجود آورد؟

من فکر نمی کنم که بتوان، حداقل با همان فرد خاص. اما نمی توان با اشتباهی که یک نفر مرتکب شده، درمورد همه مردم قضاوت کرد. این عادلانه نیست.

یک ضرب المثل معروف می گوید، "اگر یکبار خیانت کرد، کمک بخواه، اگر دوبار خیانت کرد، بگذار برو".

توصیه بدی نیست چون گاهی اوقات پیش می آید که یک نفر اشتباه کند و زود پی به اشتباه خود ببرد و شروع به جبران آن کند. در این مواقع رابطه از سر گرفته شده می تواند حتی از رابطه قبلی هم قوی تر شود.

اما اگر فرد خائن دوباره خیانت کند، دیگر وقتش رسیده که رابطه را رها کنید و دنبال رابطه های بهتر باشید. هیچ اعتمادی بدون وفاداری نیست، هیچ اعتمادی بدون دروغ نیست، هیچ اعتمادی بدون خیانت نیست، و وقتی هیچ اعتمادی نباشد، دیگر رابطه ممکن نخواهد بود.

 

زن و شوهری را در نظر بگیرید که برای شما الگوی یک زوج موفق‌اند. آنها با یکدیگر رفتار خوبی دارند و به هم احترام می‌گذارند و زندگی مالی مستحکمی‌ بنا نهاده‌اند. به خواسته‌های هم ارج می‌نهند و در نهایت زوج موفقی به نظر می‌رسند.
این طرز فکر شما، یک روز در حالی که مشغول خوردن شام و گفتگوی خانوادگی هستید به یکباره با شنیدن خبر جدایی آن زوج به هم می‌ریزد. هرچه فکر می‌کنید نمی‌توانید علتی منطقی برای این اتفاق بیابید. تمام زوایای مغزتان را می‌کاوید تا نشانه‌ای دال بر مشکلات زناشویی آن زوج بیابید اما به نتیجه خاصی نمی‌رسید. چه اتفاقی می‌افتد که روابط عاطفی و پیوند‌های خانوادگی و اجتماعی از بین می‌روند و جدایی جای آنها را می‌گیرد؟ حتما دلیلی هست ولی ناشناخته‌تر از آن است که شما به وجودش پی ببرید...
در مرگ روابط عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیم‌بندی می‌کنند: مخالفت، رنجش و عصبانیت، عدم پذیرش یا طرد و سرکوبی.
در مرگ روابط عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیم‌بندی می‌کنند: مخالفت، رنجش و عصبانیت، عدم پذیرش یا طرد و سرکوبی.
● مرحله ۱: مخالفت
در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق می‌افتد زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفت‌های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفت‌های کوچک جمع شده و کم‌کم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل می‌شود.
● مرحله ۲: رنجش و عصبانیت
در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت می‌کنید و فرد مقابل هم عکس‌العمل نشان می‌دهد و شما را مورد حمله قرار می‌دهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی‌ربطی دعوای بزرگی راه می‌افتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم می‌گذارید
● مرحله ۳: عدم پذیرش و طرد
بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم می‌کوبید و از منزل خارج می‌شوید. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بی‌اعتنایی می‌کنید و یکدیگر را مورد بی‌توجهی قرار می‌دهید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون می‌کنید. بیشتر جدایی‌ها و طلاق‌ها در این مرحله اتفاق می‌افتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاش‌های عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان می‌باشد.
● مرحله ۴: سرکوب
سرکوبی نوعی احساس کرخی و بی‌حسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمی‌کنید اما در مقابل، بهای بزرگی می‌پردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. آنچه این مرحله را فاجعه‌آمیز می‌کند نوع رابطه‌ای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر می‌رسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارت‌های عاطفی خود را فراموش کرده‌اند و به یک جسد ماشینی و متحرک تبدیل شده‌اند که زندگی محدود و بی‌طراوتی را دنبال می‌کند.
▪ داریم از هم دور می‌شویم!
زمانی که روابط عاطفی مناسبی در میان زن و شوهر وجود داشته باشد خانواده با آرامش بیشتری به فعالیت خود ادامه می‌دهد و در انجام امور بیرون از خانه نیز موفق‌تر عمل می‌کنند. زن وشوهری که ذهن و رفتار یکدیگر را درک کنند، روابط عاطفی مثبتی هم با یکدیگر برقرار می‌کنند. روان‌شناسان تنها راه‌حل این مسأله را داشتن هوش عاطفی زن و شوهر در خانواده می‌دانند و می‌گویند: «هوش عاطفی مجموعه‌ای از مهارت‌ها و شاخص‌ها برای شناخت احساس خود، کنترل احساس خود، شناخت احساس دیگران و تنظیم روابط با دیگران است که در خانواده جایگاه بسیار بالایی دارد.»
▪ متاسفانه ماشینی شدن زندگی‌ها و بروز مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی مانع از انسجام بین اعضای خانواده شده است و میان پدر و مادر و فرزندان در برخی خانواده‌ها فاصله عاطفی زیادی ایجاد شده که این امر امکان تبادل نظر و ایجاد همدلی را بین اعضای خانواده به حداقل رسانده است.

 

آیا میتوانید براحتی ابراز احساسات کنید ؟
آیا میتوانید حرفهای دل خود را به طرف مقابل بزنید ؟
ایا میتوانید دستان دوستتان را بگیرید و به او بگوید که چقدر از با او بودن خوشحالید ..
آیا میتوانید به همسر خود عاشقانه بگویید که دوستش دارید
آیا میتوانید پیشانی پدر مادر خود را ببوسید و از آنها برای بودنشان تشکر کنید .؟
آیا علاقمند هستید که با تهیه کردن هدایای مختلف با سلیقه و هنر خودتان احساسات خود را به فرد مقابل نشان دهید
ایا قادرید احساسات خود را در قالب نوشتار بیان کنید ؟
آیا میتوانید در کنار دوست خود بلند بلند گریه کنید ؟
آیا میتوانید خواهر یا برادر خود را در آغوش بگیرید و بگویید چقدر به پشتیبانی اش احتیاج دارید ..
آیا به غرورتان بر نمیخورد اگر به کسی بگویید که چقدر از تماشای چهره اویا از شنیدن صدای او لذت میبرید
آیا قدرت این را دارید که به دوست صمیمی تان بگویید چقدر از یافتن او خرسندید ...
آیا میتوانید به آن کسی که دوست دارید بگویید که تنهایتان نگذارد

*** گمان میکنم ابراز احساسات و بیان کردن آنچه که در قلب ما وجود داردیکی از مسائل مهم درونی انسان است مسئله ای که میتواند براحتی بسیاری از مشکلات را سروسامان دهد .چه مابین دوستان چه مابین افراد خانواده و چه مابین زوجین ...
چه بسیار از افراد که یک عمر حسرت آن لحظه ای را خوردند که احساس قلبی خود را پنهان کردند و از گفتنش ابا داشتند ... .


*با اجازه از صاحبان نظر و متخصصین در امر روانشناسی بنده ابراز احساسات رو به چند دسته تقسیم میکنم:

1- کلامی : بیان کردن احساسات در قالب الفاظ مختلف ....مثلا : دوستت دارم ، بدون تو هرگز نمیتونم این کارو انجام بدم ...از اینکه کنر توام خوشحلم ..برای داشتن تو خدا رو شکر میکنم و ...............

2- رفتاری : مانند درآغوش گرفتن ...هدیه دادن ....بوسیدن ....نوازش کردن ...دست در دست گرفتن...ابراز کردن محبت با نگاه و حالات صورت

3- نوشتاری : نوشتن احساسات برای طرف مقابل، نامه نگار ی، گذاشتن یادداشت

جسارتا خلاصه ای از عقاید خودم را بیان میکنم :

مورد اول که بی شک یکی از مهم ترین و مهم ترین و مهم ترین و البته مثمر ترین نوع ابراز احساسات است ، بیان کردن آنها به صورت کلامی . و به نظر میرسد که اکثر انسانها با این نوع از ابراز احساسات مشکل وسیعی دارند .

اما نوع دوم ، که صد البته باز هم بیان کردن احساسات به این شیوه ، هنر خاصی میخواهد که شاید درصد فراوانی از افراد آنرا به خوبی نیاموخته اند .و یا مایل به انجام آنها نیستند ..که آن هم میتواند دلایلی از نوع خود داشته باشد به عنوان مثال : نادانی ، کمرویی ، غرور، بیهوده انگاری و....

و سرانجام مورد سوم ، که به نظر میرسد اکثر انسانها با آن بیشتر کنار آمده و میتوانند آنچه نمیتوانند بگویند بنویسند .
اگر آموزش دیده باشند قادرند که حرفهای نگفته خود را در قالب نوشتاربه طرز زیبایی به فرد مقابل بگویند ....البته آنهم شامل گروههای مختلفی میشود .

 

شـنیدن جواب رد از طـرف یـک زن بـرای مـردان اصـلا''مسئله خوشایندی نمی باشد.

هیچ چیـز بـه انـدازه اینکه زن رویاهایتان تقاضای ازدواج شمـا را نـپـذیـرد، براییـتـان گـران تـمـام نـمی شود. پـیـش خـود تـصـور می کردید که او به شما علاقه مند است ولی احتمالا''برداشتتان از علائم علاقمندی او اشتباه بوده است.

از نقطه نظر مردان، زنان هنگام ابراز علایق رومانتیک خود بصورتی زیرکانه و پیچیده عمل می کنند (مگر اینکه طرف مقابلشان خوش تیپ و پول دار باشد آن جوریکه خودشان اظهار می کنند) و اکثر آنها جوابهای ضـد و نقیضی میـدهـند چون خودشان مطمئن نیستند که چـه چیزی در سرشان می گذرد.

بنابراین آنچه که اغلب آقایان به دنبالش هستند ، یک سری علائم و نشانه هایی اسـت که بوسیله آنها متوجه علاقمندی حقیقی طرف مقابلشان شوند.

در زیر برخـی از نـشـانه هـای کـه می تـواند نـشانه علاقمندی یک زن باشد را مشاهده می کنید:

او همگام با شما است

ناگهان متوجه می شوید که او همه جا حضور دارد. او ''بطور اتفاقی'' هر کجا شما هستید پیدایش می شود، یا در راه روی محل کارتان مرتب جلوی شما قدم میزند، یا ''تصادفی'' به شما برخورد می کند ، یا در میهمانی در اطراف شما مانور می دهد.

آنچه که او انجام می دهد تلاش برای جلب توجه شما است ، و بـرای این اسـت که خود را در موقعیتی قرار دهد تا شما ''قدم اول'' را بردارید. مسئله اینـجا اسـت کــه بـسـیـاری از مردان نسبت به این عمل زنان بی توجه هستند و به همین دلیـل بسیاری از فرصت ها را از دست می دهند. مردان مستقیم عمل می کنند ، زنان غیر مستقیم. بنابرایـن اگر زنـی مکررا'' شروع به قـرار گـرفـتـن سـر راه شـما نـمود ، احتمال اینکه او اینکار را عمدا'' انـجام می دهد زیاد است.

او حرکاتی بخصوص انجام می دهد

یک جمله قدیمی می گوید:''جسم دروغ نمی گوید.'' طبیعت بشر را جوری برنامه ریزی نموده که هنـگام ابـراز عـلاقه بـی اخـتیـار شـروع بـه انـجام یـک سـری حرکات جسمانی مشخص می کند. این اعمال غیر شفاهـی از گـشاد شـدن چشم هنگام نظاره به چیزی جالب گرفته تا لبخند زدن و لمس کردن ، متغیر است.

در اینجا برخی از علائم زبان جسمانی را مشاهده می کنید:

اشاره نمودن در جهت شما با پاها یا شانه ها
خم شدن به طرف شما هنگام صحبت
بازی کردن با مو و دست کشیدن لای موها
نوازش کردن جواهرات ( مانند گوشواره ) و لمس نمودن دسته عینک
چشم برنداشتن از شما هنگام صحبت و گفتگو
تقلید از حرکات شما ( مثلا'' اگر دست خود را روی میز بگذارید او هم همین کار را می کند)
لبخند زدن هنگامیکه شما او را برانداز می کنید.

اگر برخی از این علائم را هنگام حضور طرف مقابل مشاهده نمودید ، تقریبا'' می توانید مطمئن شوید که او چراغ سبز شروع رابطه برای ازدواج را دارد به شما نشان می دهد.

او هیچگاه برای شما سرش شلوغ نیست

این اصلی ترین قانون بازی عشق است. اگر زنی علاقه به برقراری رابـطـه و بـیرون رفتن با شما داشته باشد ، همیشه خودش را در دسترس قرار می دهد. یـعنـی او یـک شـمـاره تلفن کاری یا آدرس ایمیل به شما خواهد داد. او در اسرع وقت به تلفـن یا ایـمیـل شـما جواب خواهد داد. او دعوت شما را برای با هم بودن خواهد پذیرفت - و اگر او در روزی که شما تعیـین کرده اید وقت نداشت ، چیزی شبیـه این خواهد گفت: ''خوب، این پنجشنبه نمی تونم ، اما اگر اشکال نداره بندازیم برای پنجشنبه دیگه ، باشه؟

شـمـا هـرگـز از یـک زن عـلاقـمـند چـنین جملاتی را نخواهید شنید: '' الان واقـعـا'' سـرم شلوغه'' ، یا ''بذار بینم وقت دارم'' ، یا ''نمیدونم بتونم بیام یا نه".

او در مورد شما کنجکاو است

زنی که به شما علاقمند است دوست دارد همه چیزتان را بداند ( تا بتواند در این مـورد با دوستان دخترش صحبت کند). او درمورد خانواده ، پیشینه ، سلیقه غذایی ، موسیقی ، فیلم و مسائل گوناگون شما پرسش خواهد کرد. انگیزه اصلی او این اسـت کـه عـلایـق شما را بشناسد تا بتواند خود را دارای علایق مشــتـرک بــا شما نموده و پـیـوسـتـگـی بیشتری با شما ایجاد کند- اگر از قایق سواری خوشتان نمی آید ، او نیز ناگهان از این کار متنفر می شود.

او وضعیت مالی شما را می سنجد

زن علاقمند دوست دارد منابع و بنیه مالی همسر آینده خود را مورد سنجش قرار دهد. سؤالاتی مانند: ''کجا زندگی می کنی؟'' ، ''چه ماشینی داری؟'' و ''شغلت چیه؟'' مـی تواند نشانه علاقمندی وی باشد. اگر پاسخ این سؤالات مطابق با ''استانداردهای'' او باشــد ، علائم بعدی ظاهر خواهند شد و گرنه او در غباری از مه فرو خواهد رفت.

او در مورد آینده صحبت می کند

یک زن علاقمند همیشه دوست دارد در مورد نقشه های آینده و کارهایی که می توانید با هم انجام دهید اشتیاق نشـان مـی دهد. درواقع او اغلب چیزی شـبـیـه ایـن میـگـویـد: ''وای... تـو هـم از بـولیـنگ خوشت میاد؟ باید یه بار با هم بریم بازی کنیم.'' اگر او چنین عمل نمود ، شک نکنید که دوست دارد ازش بخواهید با شما بیرون برود.

او بیقراری و بی تابی می کند

اگر او واقعا'' علاقمند باشد ، همانند یک گربه دور و بر شما دستپاچه و بیقرار خواهد بود ، بخصوص هنگامیکه شما نتوانید متوجه علائم اشتیاق او شوید. البته ممکن است که ذاتا'' یک شخص خجالتی نرمال باشد - اگر او فقط پیش شما بی قراری می کند ، احتمالا در سرش فکر ازدواج دارد.

او نسبت به زنان دیگر، حسادت می ورزد

یک زن سعی می کـند از مـرد مـورد علاقه خود همانند یک عقاب مراقبت نموده و او را با چنگ و دندان حفظ کند. بنابراین اگر در حـال جوک گفـتن بـرای زنـان دیـگر متـوجـه حرص خوردن و جلز و ولز کردن او شـدیـد ، بـدانـید کـه او انـتظار دارد برایش بیشتر از یک دوست باشید.

نشانه های فوق ممکن است لزوما'' دلیل بر علاقـمـندی یک زن نـبـاشد چـون بـرخـی از زنان کلا'' با دیگران حالتی دوستانه دارند اما اگر تـعـداد زیـادی از ایـن عـلائم را در فـردی مشاهده نمودید می توانید به خود امیدواری دهید و به دلتان صابون بزنید.

مردان زمانیکه نسبت به چیزی یا کسی علاقه داشته باشند بصورت غیر ارادی و ناخداگاه حرکات جسمانی بخصوصی از خود نشان می دهند که نشانگر وجـود اشتیاق نسبت به آن چیز یا فرد است. در این قسمت برخی از این علائم را یادآور می شویم:

نزدیک آمدن

اگر مردی علاقمند باشد ، به شـما نزدیـک می شود ، شکمکش را تو و سینه اش را جلو می دهد ، صاف می ایستد و سپس ژست گرفتن شروع می شود...!

ژست

دستش را به طرف گلویش برده و کراوات خود را صاف می کند
یقه اش را میزان می کند
گرد و غبار فرضی روش شانه هایش را می تکاند
آستین ، پیراهن و لباسهای دیگر خود را مرتب و صاف می کند
موهایش را مرتب می کند
قلاب کردن شست در کمربند این عمل به معنای ابراز و بیان قدرت و صلابت مردانگی بوده و فرد سعی در نشان دادن قدرت و توانگری خود می کند.

حالت بدن وضعیت بدن یک نشانه است ، اگر او علاقمند باشد ، به سمت شما قرار خواهد گرفت. اگر در حال نشستن پایش به سـمت شما اشاره نماید ، این یک علامت خوب خواهد بود.

خیره شدن به شما حتی چند ثانیه بیشتر از حد لزوم ، همراه گشاد کردن چشم ها به معنای نشان دادن چراغ سبز است.

نگاه معنی دار به حالت نظاره سه ضلعی او توجه کنید: - چشم در چشم - سپس به سوی دهان و چانه - بسمت قسمت های دیگر بدن - برگشت دوباره به سمت چشم ها بفرمی سه ضلعی.

دست به کمر ایستادن این حالت ایستادن برای بزرگتر جلوه نمودن و ابراز آمادگی برای گرفتاری و درگیری است.

نشانه های دیگر:

بالا بردن ابروها
جدا شدن لب ها از یکدیگر
تکان خوردن لبه های بینی
بازی کردن با جوراب و بالا کشیدن آن
برانداز کردن طرف مقابل
باز و بستن دکمه ژاکت
لمس نمودن صورت خود هنگام صحبت
فشردن دسته عینک

 

مردم در همه جای دنیا عاشق می شوند، از عشق دست می کشند یا در عذاب عشقند.

عبارات عاشقانه به شما کمک می کند تا عمیق ترین افکار و احساساتتان را در زمانهایی که کلمات به راحتی بر زبانتان جاری نمی شوند، ابراز کنید. در اینگونه مواقع علیرغم تمام تلاشتان برای پیدا کردن کلمات و جملات، هیچ کلمه ای به ذهنتان نمی رسد.

ممکن است ذاتاً یک نویسنده یا شاعر به دنیا نیامده باشید، درست است. اما توانایی انتخاب دارید. پس بهترین و زیباترین عبارت عاشقانه را انتخاب کنید که حرف دلتان را به عزیزتان برساند تا او بفهمد که در عمق ذهن و قلبتان چه می گذرد.

وقتی کلمات به یاریتان نمی آیند، اجازه بدهید عبارات عاشقانه کمک حالتان باشند. اجازه بدهید عبارات عاشقانه به شما کمک کند افکارتان را به زیبایی بر صفحه کاغذ نقاشی کنید.

چه برای کارت تبریک روز ولنتاین باشد، چه برای سالگرد دوستی یا ازدواج، یا نامه ها یاایمیل های عاشقانه، اگر نمی دانید چه بگویید و چه بنویسید، اصلاً نگران نباشید.

با عبارات عاشقانه عشقتان را جاری کنید و ببینید که این جملات چطور به کارت، نامه یا پیام شما جان می بخشد.

چرا همین امروز امتحان نمی کنید؟

10 نمونه از بهترین عبارات عاشقانه

1) "ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم." – سام کین

2) "من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت." – جولیا رابرتز

3) "دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم." – ناشناس

4) "زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است." – آنتونیو دو سنت اگزوپری

5) "در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها می توان پل زد." –هانس نوون

6) "عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید." –کی نودسن

7) "اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود." – ناشناس

8) "بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید." –هلن کلر

9) "این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند." – فرانکلین پی جونز

10) "اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست." – هرمان هسه

 

محققین این پدیده را « سندروم قلب شکسته » نام گذاری کرده اند: اندوه عشق نه فقط دارای صدمات روانی است که می تواند با رساندن صدمات بدنی به بیماری های اندامی نیز منجر شود. با این وجود فوایدی هم در اندوه عشق وجود دارد: پس از آن انسان معمولاً ارزیابی بهتری از خودش خواهد داشت.


قلبی که در عشق می شکند می تواند بسیار دردناک باشد: اندوه عشق به سوگواری در غم از دست دادن فردی نزدیک شباهت بسیار دارد.


برای ادبیات، داستانهایی درباره ی قلب های شکسته از دیرباز بسیار مهم و ضروری بوده اند. « ورتر جوان » که درگیر عشقی بی سرانجام شده بود بلادرنگ باعث به شهرت رسیدن گوته گردید. هرچند برای دانش بشری، از پزشکی گرفته تا زیست شناسی انسانی (Humanbiologie) تعریف دقیق از موضوع اندوه عشق دشوار است و یک توضیح یکسان برای آن وجود ندارد. اما بالاخره کدام یک از شاخه های دانش بشری مسئول بررسی این پدیده هستند.


یکی از معدود مطالعات علمی زیست شناسی انسانی که در موضوع « سندروم قلب شکسته » به انجام رسیده مربوط است به موسسه
تحقیقاتی رفتارشناسی شهری لودویک بولتسمن در دانشگاه وین که دهه 1990 به انجام رسیده است. میشائیل بچینی که متخصص
رفتارشناسی است احساسات و رفتار تعداد زیادی از کسانی که مبتلا به اندوه عشق بودند را مورد بررسی قرار داده است. برای بچینی اندوه عشق در حکم یک وضعیت استثنایی روحی و نامناسب بود و بسیار شباهت به واکنش اندوهگین انسان به از دست دادن فردی خویشاوند و نزدیک داشت. حتی 45 درصد از کسانی که در این بررسی علمی شرکت کرده بودند از احتمال تصمیم به خودکشی نیز سخن گفته بودند.


البته بچینی در سندروم قلب شکسته فایده ای نیز می بیند و از « خاصیت سازشی » آن سخن می گوید. به عقیده او غم عشق می تواند دارای سازوکار تنظیمی بخصوصی در تصوری که انسان از خود دارد باشد و فرد مبتلا به اندوه عشق را در جستجوی بعدی خود برای جفت یابی کمک نماید.


با این وجود به عقیده ی هلن فیشر انسان شناس آمریکایی اندوه عشق می تواند به معنای شرایط بسیار حاد تنشی برای بدن فرد باشد: « در شرایطی که انسان تحت چنین تنش های روحی قرار می گیرد احتمال بروز بیماری های بیشمار وجود دارد زیرا عملکرد مقاومت بدن در برابر انواع بیماری ها کاهش می یابد. » به این ترتیب داستان هایی که از مرگ انسان ها در اثر اندوه عشق شدید تعریف می شود را نباید قصه پردازی صرف تصور کرد.


خانم فیشر می گوید: « در افراد مبتلا به اندوه عشق من در درجه اول متوجه دو نوع احساس درونی شدم که در شدیدترین شکل ممکن خود را نشان می دهند: خشم و ناامیدی. » و قبل از این که سرانجام شخص به چنین وضعیتی منتهی شود او در خودش حالت هایی از ناتوانی و ضعف، درماندگی و عجز، فقدان انگیزه، خودآگاهی درهم شکسته، احساسات مالیخولیایی و احساس و ترس و نفرت را تجربه خواهد کرد. اما آن تغییرات فیزیولوژیکی که با روش های علمی در چنین شخصی قابل اثبات است کاهش سروتونین یا « هرومون خوشبختی » در مغز بیمار می باشد.


خانم فیشر می گوید: « شخصی که مورد بی مهری قرار گرفته است در یک دوره اولیه ی اعتراضی تلاش میکند که از هر طریقی که مقدور است وضعیت خود با معشوق را به حالت قبل بازگرداند. خاتمه ی رابطه با طرف مقابل تولید دوپامین یا ماده پیام آور عشق را به حداکثر می رساند، و این در حالی است که از پاداش خبری نیست. » هرچقدر شریک جنسی ما فاصله بیشتری از ما بگیرد، احساس عاشقانه ی ما به او شدیدتر می شود. شریک جنسی قبلی دوباره به مرکز تمامی افعال ما تبدیل می شود و عشق ما به او تشدید می گردد. اما بالاخره زمانی فرامی رسد که شریک تنهاگذارده شده به این نتیجه می رسد که باید از محبوبش دست شوید و همین باعث می شود که دچار احساس نومیدی شدید گردد و حتی شاید به افسردگی مبتلا شود. شخصی که گرفتار بیماری افسردگی شود در مغزش مقدار دوپامین کمتر از معمول خواهد بود.


احساس خشم، تنفر و تمایل برای انتقام جویی به سراغ کسانی می آید که دوست سابق آنها را تنها گذاشته و رفته است. البته کسانی که
خودشان رابطه با شریک جنسی را قطع کرده اند ـ مطابق با یافته های خانم روان شناسی به نام اینا گراو ـ دچار همان صدمات روحی می شوند که افراد تنهاگذارده شده. اما در چنین حالتی احساس خشم نسبت به دیگری بسیار به ندرت پیش می آید.


زنانی که دچار اندوه عشق شوند بسیار شدیدتر از حالت مشابه در مردها درد می کشند. در ولین تحقیقاتی که خانم گراو به انجام رساند به نظر می رسید که زنان پس از گرفتار شدن به اندوه عشق دچار صدمات روحی بیشتری می شوند. آیا غم عشق در آنها شدیدتر از مردها است یا این که مردها حاضر به پذیرفتن جریحه دار شدن احساساتشان نیستند؟ در یک بررسی علمی دیگر خانم گراو به این نتیجه رسید که زنان بیشتر دچار سردرد، درد در ناحیه شکم و دست و پای خود می شوند. آنها از ناراحتی های گردش خون، خستگی و بی خوابی رنج می برند. در عین حال خانم گراو دریافت که استعداد و احتمال مبتلا شدن به بیماری اندوه عشق به ویژگی های فردی نیز بستگی دارد. آن گروه از انسان هایی که در رابطه ی عاشقانه احساس مالکیت نسبت به طرف مقابل دارند دفعات بیشتری ممکن است دچار اندوه عشق شوند. این البته در مورد انسانهای خجالتی
و کسانی که اتکاء به نفس کمتری دارند صادق است.


به عقیده ی خانم فیشر انسان های عاشق مانند معتادین به مواد مخدرند یا در واقع فعالیت هایی که در مغز این دوگروه از انسان ها روی می دهد بسیار به یکدیگر شباهت دارد. برداشتن همان گام هایی که برای کنارگذاردن اعتیاد به مواد مخدر مفید است به کسانی که از دوست خود جدا شده اند نیز کمک خواهد کرد: باید تمامی رشته های اتصال با شریک جنسی سابق گسسته شود، آنچه در واقع در حکم ماده مخدر برای بیمار عشقی است. هدایا و نامه هایی که پیشتر دریافت شده است باید دور ریخته شوند و شخص بیمار به جایی نرود که او را به یاد شریک سابقش می اندازد. و حتی اگر انجامش دشوار است باید چنین افرادی تلاش کنند که دست به کارهای تازه ای بزنند: هرچیز تازه ای توجه را از مشکلات دور می کند و مقدار ماده دوپامین را افزایش می دهد.


و نکته ی تسلی بخش آن که گذشت زمان در بیشتر موارد حتی زخم های یک قلب شکسته را نیز درمان می کند و این واقعیتی است که در تحقیقات میشائیل بچینی عملاً به اثبات رسیده است. هرچقدر از زمان جدایی بیشتر گذشته باشد احساسات ناراحت کننده و فسردگی بخش کاهش می یابند و گرایش به درونگرایی کمتر می شود و این درحالی است که قدرت تمرکز، خوداتکایی و وضعیت خوب روحی به کندی افزایش می یابد. و اگرچه هیچ گونه دارویی هنوز هم برای بهبود بیماری اندوه عشق پیدا نشده است خانم گراو توصیه می کند که چنین شخصی سعی کند تا با دوستان دیگرش وقت بیشتری بگذارند و حتی اگر فقط برای منحرف کردن افکار ناراحت کننده اش باشد.


اما از یک نکته نباید غافل شد: انده عشق را نباید دستکم گرفت: به ویژه در مورد افرادی که در نقاطی با شکبه های اجتماعی ضعیف زندگی می کنند، چنانچه اندوه عشق ادامه یابد باید حتماً به مشاوره های درمانی مراجعه کنند.


عشق بی سرانجام شدن ورتر جوان به لوته عاقبت او را به خودکشی کشانید. نویسنده ی آن اثر بهترین راه چاره را انتخاب کرده بود: انحراف فکر از رویدادی عذاب آور. زیرا مطابق با سخنان خود گوته وی رمان « رنج های ورتر جوان » را طی 4 هفته نوشت و این برای آن بود که وی به نوعی با اندوه عشقی که خود دچارش شده بود مبارزه کند و خود را از اندیشه ی تصمیم به خودکشی دور سازد.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)