دنیای سلامت 1
این مقاله حاصل تلاش آلبرت مقبانین در رابطه با حرکات و ژستهای متفاوت شما در شرایط مختلف می باشد . با پی بردن به این نشانه ها می توانید به سادگی متوجه شوید که در ذهن مخاطبتان چه می گذرد؟
صورت :
بعد از چشم ها تاثیر گذارترین نقطه در چهره هر شخص فیگور صورت می باشد . مثال :
در حین یک ملاقات برای اینکه نشان دهید از این ملاقات رضایت دارید، یک لبخند زیبا بر لب داشته باشید.
اما مواظب باشید در این کار افراط نکنید .
برای مثال: در تمام دقایق یک ملاقات نخندید ، اجازه دهید مخاطبتان چهره تان را بدون خنده نیز مشاهده کند .
چشم ها :
با کمک چشمهایتان می توانید یک رابطه مستقیم و آزاد را با مخاطب برقرار کنید .
به چشم های مخاطبتان نگاه کنید اما نه اینکه ذل بزنید و در تمام دقایق نگاه های او را دنبال کنید زیرا در این صورت دید مثبتی را از خود به طرف مقابلتان منتقل نمی کنید .
به طور نرمال و معمولی به چشم های طرف مقابل خود نگاه کنید .
هیچ گاه چشم هایتان را به زمین ندوزید یا اینکه به پاهای خود یا شخص مقابل ذل نزنید زیرا این کار بیانگر کمبود اعتماد به نفس و نمایانگر خجالتی بودن شماست .
حرکات متنوعی که با دستها انجام می شود:
دستها تنها نقاطی هستند که می توانند حرکات بسیاری را انجام دهند مثلا : حرکات تند و اضطراب آوری داشته باشند یا اینکه آرام باشند یا مدام باز و بسته شوند یا .....
افرادی که اضطراب و استرس زیادی دارند ، معمولا حرکات تند و سریعی را در دستهایشان می بینیم . شخصی که مدام انگشتان دستش را باز و بسته می کند نشانه بارزی از معذب بودن و کم رو بودن اوست.
حرکاتی که انجام می شود و نشان از خسته شدن مخاطب از صحبت های مطرح شده می باشد :
صحبتی در جریان است که برای شما جالب نیست اما بخاطر شرایطی که دارید نمی توانید آنجا را ترک کنید
مثال : شما در یک جلسه خسته کننده در محیط اداری خود هستید و بخاطر موقعیت شغلی خود مجبور به ماندن و گوش دادن به صحبت های رییس و همکاران خود هستید .چه حرکاتی را از خود بروز می دهید ؟ شما ناخودآگاه و به طور متناوب پاهای خود را تکان می دهید ، یا به طور ناخودآگاه به صورت شخصی ذل می زنید یا به پوشه ای که پیش رویتان است یا بطری آبی که کنارتان است یا ...
اما موقعیت ایده آل در ملاقات ها چه حالتی است ؟ حالتی که خسته کننده و مضطرب به نظر نرسد؟
هنگامی که بر روی مبل یا صندلی می نشینید خود را رها نکنید بلکه حالت رسمی را حفظ کنید برای مثال یک پای خود را بر روی دیگری بندازید و با چهره ای معقول بنشینید نه چهره مضطرب یا کم رو . دستان خود را بر روی پاهای خود بگذارید تا از حالت آویزان بودن آنها جلوگیری کنید .
یا اگر برای این دیدار مضطرب هستید و دستان شما لرزش دارند ، لرزش دستان خود را از نگاه مخاطبتان مخفی کنید .
خیلی زود و سریع با مخاطب خود رابطه دوستانه ای برقرار نکنید حتی اگر او این رویه را در پیش گرفته باشد . با لحنی کاملا رسمی و مودبانه در طول ملاقات صحبت کنید .
فاصله 60 سانتی متری را نیز حائل بین خود و شخص مقابل قرار دهید نه خیلی نزدیک او بنشینید نه خیلی دور .
اکنون به رفتارهای اغوا کننده می پردازیم :
اغوا کننده بدین معناست : شما با رفتاری که در پیش می گیرید قصد فریفتن شخص مقابلتان را دارید .
اگر یک خانم در جلسه ای حضور داشته باشد و تمایل به برقراری رابطه نزدیک تری با یکی از همکاران مرد خود داشته باشد ، رفتارهایی را انجام می دهد که باعث جلب نظر آن فرد و همینطور اغوا کردن او بیانجامد . برای مثال :
با موهای خود بازی می کند و به نوعی قصد نمایش دادن موهای خود را دارد و در حین این کار یک لبخند نیز بر لب دارد .
اگر می خواهید مدیر عامل خود را تحت تاثیر قرار دهید و توجه او را به خود جلب کنید در طول جلسه ای که رییس شما سخنرانی می کند تمام صحبت های او را با سر تایید کنید و در بعضی لحظه ها که جای صحبت وجود دارد با کلماتی مانند : دقیقا ، کاملا درست می فرماین ، من هم موافقم و کلماتی با این سبک نظر شخص مقابل را به خود جلب می کنید .
حرکاتی که شخص دروغگو از خود بروز می دهد :
شاید از سخنان و صحبت های شخص مقابلتان نتوانید تشخیص دهید که او براستی حقیقت را به شما می گوید یا خیر ؟
اما می توانید با کمی درایت از روی حرکات او به صحت گفته هایش پی ببرید ، اما چگونه؟
حرکات گفته شده در این قسمت با توجه به تحقیقات روان شناسان نوشته شده است :
* هنگامی که شخصی در حال دروغ گفتن است بی اختیار دستش را جلوی دهان خود می گیرد و شما تکان خوردن لب های او را به هنگام صحبت کردن نمی بینید طوری که انگار او می خواهد با دستش جلوی خروج کلمات را بگیرد . او مدام دستش را در موهای خود می کند ، یا با دست بینی اش را لمس می کند .
* اگر بر روی صندلی یا مبل نشسته باشد مدام تکان می خورد و جای خود را بر روی صندلی تغییر می دهد ، گاهی دست خود را روی دسته مبل می گذارد یا گاهی دست خود را روی پاهایش قرار می دهد و ...
7 نشانهای که دروغگو را لو میدهد
1- استرس و عرق کردن
شناخته ترین نشانههایی که میتواند یک فرد دروغگو را لو دهد، عرق کردن و استرس اوست. زمانی که ما دروغ میگوییم همیشه میترسیم لو برویم. به همین دلیل دچار استرس میشویم و استرس با افزایش ضربان قلب و عرق کردن همراه است.اما این موضوع در رابطه با همه مردم صادق نیست. برخی افراد به دروغگویی عادت دارند و دچار استرس نمیشوند!
روانشناسان معتقدند صدا علامت خوبی برای شناسایی دروغگو است. چرا؟ در واقع این ما نیستیم که صدا را کنترل میکنیم. مغز براساس احساساتی که داریم آن را به شکل اتوماتیک تنظیم میکند. وقتی دروغ میگوییم، میترسیم رسوا شویم. به همین علت معمولا تن صدا تغییر میکند و خیلی زیر یا خیلی بم میشود.
دروغگوها به دلیل ترس از رسوا و شرمگین شدن تعادل احساسی درستی ندانسته و حتی حرفهای آنها کم و بیش ضد و نقیض است. برای آنکه مطمئن شوید یک فرد دروغ میگوید از او بخواهید دقیقا حرفی را که در یک موقعیت خاص زده برای شما در مواقع مختلف تکرار کند، حتی سوالات متفاوت و مدام در مورد همان مساله میتواند ثبات فکری دروغگو را بر هم بریزد.
پلک زدنهای مداوم، مالیدن پلک، نگاههای مبهم... همگی اینها نشانه میمیک صورت یک فرد حین دروغ گفتن است. صورت دقیقا احساساتی را که داریم نشان میدهد و کنترل عمقی آنها کمی سخت است. اگر فردی میمیک غیرطبیعی و غیرمعمول دارد و حین صحبت با شما دچار تیک خاصی مثل مالیدن پلک میشود، میتوانید به حرفهای او شک کنید.
سرفه کردن درون مشت، بالا بردن دست روی سر و عقب بردن بالاتنه موقع حرف زدن از جمله ژستهای آدمهای دروغگو است. البته باید مراقب هم بود. برخی دروغگوها برای آنکه احساساتشان نمایان نشود حین حرف زدن کاملا خنثی عمل میکنند.
دروغگوها معمولا در صحبت کردن وسواس به خرج نمیدهند و همه مسایل را رو نمیکنند. اگر شما حین صحبتها از فردی بخواهید با دقت بیشتری مسایل را برای شما بیان کند و به عبارتی وسواسیتر از او سوال کنید، معمولا دروغگو چون حافظه خوبی ندارد و در دور بعد قادر به بیان همان جوابها نیست. درنهایت میتوانید از زبان او این جملات را بشنوید «به من اعتماد نداری؟» اگر فردی واقعا دروغگو نباشد، خیلی سریع از کوره درنمیرود و برای بار دوم هم به برخی سوالات شما پاسخ میدهد.
وقتی فردی فقط با دهان میخندد یعنی یا میخواهد رعایت ادب کرده باشد یا دروغگوی ماهری است. یک لبخند صادقانه همراه با عقب رفتن لبها و چین خوردن پلکها در سمت خارج همراه است. یک دروغگو معمولا تنها با دهان میخندد تا احساسات درونی خود را مخفی کند.
چه رنگی را دوست دارید؟
اثر رنگ ها بر حیات آدمی، از ابتدای پیدایش آن یعنی زمانی كه زندگی تحت تأثیر تاریكی و روشنایی قرار داشت، از اهمیت به سزایی برخوردار بود.كیفیت ارتعاشی رنگ هایی كه از اشكال معین متأثر هستند، می تواند بر روی جان داران، اثرات ویران گر یا سازنده داشته باشد.
اثر رنگ ها بر حیات آدمی، از ابتدای پیدایش آن یعنی زمانی كه زندگی تحت تأثیر تاریكی و روشنایی قرار داشت، از اهمیت به سزایی برخوردار بود. در اوایل سده ی بیستم "ردولف استیز " پژوهش هایی پیرامون رنگ درمانی در اروپا انجام داد. او طی این بررسی ها مشخص كرد كه چونی (كیفیت) ارتعاشی رنگ هایی كه از اشكال معین متأثر هستند، می تواند بر روی جان داران، اثرات ویران گر یا سازنده داشته باشد.
درسال 1940 یك دانش مند روسی موسوم به "كروكف " اظهار داشت كه رنگ سرخ، بخش سمپاتیك دستگاه عصبی خودكار و رنگ آبی، قسمت پاراسمپاتیك این دستگاه را تحریك می-كند. یافته های او در سال 1958 به وسیله ی دانش مند دیگری به نام "جرارد " مورد تأیید قرار گرفت. به موجب این مطالعات، رنگ قرمز به تندخشمی (تحریك پذیری) و در پی آن به اضطراب می انجامد. در حالی كه رنگ آبی سبب تسكین و احساس آرامش می شود.
در ضمن بر اثر نور قرمز و آبی، میزان فشارخون به ترتیب افزایش و كاهش می یابد. بر اساس خواص درمانی رنگ آبی، در مورد استفاده ی ثانوی از این رنگ به عنوان مداوا كننده ی امراض گوناگون، پیش نهادهایی ارائه شد.
پاره ای از رنگ های ویژه، قابل اندازه گیری و در خور پیش بینی بر روی دستگاه عصبی هستند. بدین معنا كه فشارخون، نبض و تعداد تنفس تحت تابش نور سرخ، نارنجی و زرد به ترتیب دچار افزایش شدید، متوسط و كم می شوند و همین نشانه ها زیر نور سیاه، آبی و سبز به كاهش شدید، متوسط و كم می انجامد:
در همین مورد، پژوهش های دیگری توسط گیاه شناسان در زمینه ی تأثیر رنگ ها بر روی رشد و نمو گیاهان صورت گرفته است. گیاهانی كه زیر شیشه های قرمز قرار داشته باشند، چهار برابر سریع تر از گیاهانی كه زیر نور معمولی خورشید واقع می شوند، رشد می كند و بر همین منوال گیاهانی كه زیر شیشه های سبز قرار گیرند، رشدشان كندتر می شوند.
هر چند نور سرخ در ابتدا موجب رشد فوری تر گیاهان می گردد. ولی تدریجاً رشد گیاهان كند می شود. در حالی كه نور آبی باعث رشد اولیه ی كندتر لیكن، پرورش گیاهانی بلندتر و ضخیم تر می گردد.
در ضمن حیواناتی كه در زیر پلاستیك های آبی قرار داده شوند، رشد طبیعی دارند، اما پوشش بدنی آن ها متراكم تر و پرتر می شود و در زیر پلاستیك های سرخ یا صورتی، دچار افزایش اشتها و تسریع رشد می گردند.
طی سال 1950 بررسی ها نمایاند كه "یرقان " كه باعث مرگ دو سوم نوزادان نارس می شد، زیر تابش نور خورشید مداوا می گردد. این نظریه در سال 1960 مورد تأیید قرار گرفت و تاباندن نور سفید به نوزاد، جای گزین تزریق خون در معالجه ی این بیماری گردید. بعدها مشخص شد كه نور آبی، مؤثرتر و كم خطرتر از طیف كامل نور است.
امروزه نور سفید در مداوای سرطان ها، بی اشتهایی، بی خوابی، اعتیاد به باده خواری، دارو و بسیاری موارد دیگر به كار می رود.
نور آبی در درمان یرقان نوزادان اثر فراوانی داشته و همین طور در درمان روماتیسم مفصلی (آرتریت روماتوئید) كاربرد دارد. براساس پژوهش های انجام یافته، بیش تر كسانی كه در دوره های متعدد، حداكثر تا پانزده دقیقه، در معرض تابش نور آبی قرار داشتند، كاهش درد را حس كردند. در نتیجه معلوم شد كه تقلیل درد به هر دو عامل یعنی نور آبی و مدت زمان تماس با آن بستگی دارد. نور آبی در بهبود بافت های مجروح و پیش گیری از پیدایش زخم، درمان سرطان، توده های خوش خیم و نیز بیماری های پوست و ریه تأثیر دارد.
از سوی دیگر، طیف كامل نور یعنی نور سرخ، در مداوای سردرد های میگرنی و سرطان مؤثر است.
در حال حاضر رنگ ها به نحو گسترده ای به عنوان یك ابزار درمانی در امراض مورد توجه واقع می شوند. شیوه ی نوینی كه در خلال دو دهه ی اخیر در معالجه ی امراض به كار می رود، به روش "فتو دینامیك " موسوم است. مطابق این راه كار، تزریق وریدی مواد شیمیایی حساس به رنگ كه در زیر اشعه ی فرابنفش قابل شناسایی هستند، باعث تجمع در یاخته های سرطانی شده و زمانی كه با نور قرمز كه طول موج كوتاه تری دارد، فعال می شوند، سبب تخریب یاخته های سرطانی می گردند. شیوه ی یادشده برای تشخیص و درمان به كار می رود.
رنگ صورتی از دیگر رنگ هاست كه به تسكین و آرامش در فرد می انجامد و رفتارهای پرخاش جویانه و دلهره آمیز را مهار می سازد. استفاده از رنگ صورتی در نقاشی دیوار زندان ها به مهار رفتارهای مهاجمانه ی زندانیان و كاهش توان عضله ها در آنان منتهی می گردد. برعكس، در این قبیل موارد از رنگ زرد نباید بهره برد چون موجب افزایش تحریك پذیری می شود. مطابق پژوهش های صورت گرفته، ارتباط مؤثری بین جنایات خیابانی و چراغ های زرد خیابان وجود دارد.
در ضمن مشخص گردیده است كه عینك های رنگی (آغشته به رنگ های رقیق) می توانند كمك مؤثری در مداوای اختلالات یادگیری باشند.
برای این كه دریابید چه رنگی برای شما، محیط اطراف تان و زندگی راحت تان مناسب است موارد ذیل را بخوانید:
رنگ قرمز
"قرمز، دنیایی است متشكل از خورشیدها، ماه ها، جان ها، ... "
"گیتامالاس "
رنگ قرمز، رنگی است پر قدرت كه پیوسته با نیروی حیات و رؤیا مرتبط است.
این رنگ به غلبه بر اندیشه های منفی یاری می كند، هر چند رنگ یاد شده با خشم هم ارتباط دارد. چنان چه ما رنگ قرمز زیادی در دور و بر خویش داشته باشیم، پس از مدتی دچار بیقراری، بی صبری و ناراحتی شویم.
رنگ صورتی
صورتی از لحاظ احساسی، آرام بخش بوده، حس گرمایی ملایم به وجود می آورد. این رنگ: احساس اضطراب و تحریك را كم تر ساخته، ما را با احساس عشق و امنیت در برمی گیرد.
رنگ صورتی، تسكین دهنده ی تنهایی، ناامیدی، حساسیت فراوان و آسیب پذیری است.
رنگ نارنجی
نارنجی، رنگ شادی بخش است. این رنگ سبب رها گشتن احساسات و تسكین ضعف اعتمادبه نفس و نابخشودگی می گردد. نارنجی باعث تحریك ذهن، تجدید حیات و اشتیاق به زندگی شده و یك ضد افسردگی مؤثر است. از همین روی، هلو برای خستگی زیاد، مناسب است.
رنگ سبز
سبز، پیوستگی ژرف با طبیعت دارد و به این ترتیب در ایجاد احساس یك رنگی با سایرین و طبیعت، بسیار اثر بخش است. ما وقتی به طور غریزی به دنبال این رنگ می رویم كه تحت فشارهای روانی هستیم؛ سبز تیره به ما احساس راحتی، آرامش، خون سردی، كاهش فشار روحی و تعادل می دهد. سبز تیره نشان دهنده ی هجوم مرگ بوده و نمایان گر عدم اعتمادبه -نفس، نبود عشق و خوش رویی است.
رنگ زرد
زرد، رنگی نشاط آور، درخشان و روح بخش است. رنگی برای جشن و روزهای آفتابی، رنگ مذكور با بخش های هوش و انتقال افكار مغز مربوط است، به همین سبب به قدرت تشخیص، حافظه و تفكر دقیق و خالص، تصمیم گیری و قضاوت، مدد می رساند. این رنگ علاوه بر آن، در سامان دهی درست و جذب ایده های نوین مؤثر است. رنگ زرد روشن سبب اعتماد به نفس و خوش بینی می شود و برعكس زرد تیره، نشان دهنده ی ترس است.
رنگ فیروزه ای
رنگ سبز - آبی تداعی گر تازگی اقیانوس است. از همین روی، نیروبخش، خنك و مثل رنگ سبز آرامش بخش است. رنگ فیروزه ای برای خستگی مفز، بسی مؤثر است. این رنگ كه ما را برای شروع ناگهانی تشویق می كند، هنگامی كه احساس تنهایی می كنیم، به سبب خاصیت تحریك كنندگی اش، یاری چشم گیری می نماید.
رنگ آبی
رنگ آرام بخشی است و قسمت بیش تری از مغز را نسبت به زرد، درگیر می كند. نشان دهنده ی شب است به همین جهت به ما احساس آرامش می دهد؛ انگار توسط آسمان عمیق و آبی تحت تأثیر قرار گرفته ایم. آبی روشن به ما احساس سكون و مصون بودن از تمامی فعالیت های هیجان انگیز روزانه داده، سبب بهبودی بی خوابی می شود. رنگ آبی باعث القای مهار موضوع و نوآوری فكر می شود. آبی نیمه شب، همانند یك آرامش بخش قوی بر ذهن تأثیر می گذارد. هر چند استفاده ی زیاد از این رنگ ممكن است خاصیت القای افسردگی داشته باشد.
رنگ زرشكی
هنگامی كه راجع به وضع خود احساس ناامیدی و دلواپسی می كنید یا خشم گین و شكست خورده هستید، رنگ زرشكی شما را از این حالت خارج می سازد و سبب می گردد روح تان اوج گیرد! این رنگ یك رنگ روحانی است اما با محبت، پشتیبانی و دل سوزی هم مرتبط است. رنگ مزبور، آرام بخش هم می تواند باشد. بنابراین چنان كه افسردگی مزمن دارید، از این رنگ نپرهیزید.
نیلی، بنفش و ارغوانی
این رنگ ها اثرات ژرف روانی دارند و در مراقبت های روانی برای آرام كردن و نجات بیمار از پاره ای امراض روانی - حاصل از ناهنجاری های عصبی - مورد استفاده قرار می گیرند. رنگ های مورد بحث، ذهن را متعادل ساخته، سبب تغییر شكل دل مشغولی و ترس های انسان می شوند.
نیلی، یك رنگ روانی قوی است كه باعث تحرك مغز و تحریك تخیل می گردد. به علاوه، این رنگ یك آرام بخش مؤثر است بنفش و ارغوانی رنگ های انتقال در سطوح عمقی هستند، صلح و آرامش می آورند و ترس و تكانه (شوك) را از بین می برند. این رنگ ها، خاصیت های پاك كنندگی در اختلالات احساس دارند، هم چنین با امیال هنری و موسیقیایی رمز آمیز حساسیت نسبت به زیبایی ایده آلیستی، تحریك خلاقیت و هم دردی نیز ارتباط دارند. بنفش، تأثیرات روانی فراوانی دارد و فردی كه خیلی به این رنگ علاقه دارد باید مقابل دنیای خیالی در برابر زندگی محافظت گردد. ارغوانی با محافظت روانی در ارتباط است.
سیاه
این رنگ، ویژگی های آرامش بخشی، محافظت كنندگی و رمز آلود بودن را با هم داراست، سیاه در ضمن قادر است جلوی رشد و تغییر ما را بگیرد. ما معمولاً برای پنهان شدن از دنیا، در رنگ سیاه مخفی می گردیم.
سفید
رنگ خلوص ناب، سفید است. این رنگ محافظ و در برگیرنده است و راحتی و آرامش می آورد. تكانه های احساسی و ناامیدی را تسكین می دهد و كمك می كند تا احساسات، افكار و روح شما را پاك سازد.
چنان كه به زمان و فضایی نیازمندید كه بر زندگی تان اثر نهد، رنگ سفید می تواند به شما آزادی بی حد و اندازه دهد. البته استفاده ی افراطی از این رنگ ممكن است سرد و منزوی كننده باشد.
نقره ای
نقره ای، رنگ ماه است كه پیوسته در حال دگرگونی است. این رنگ با اصول زنانگی، احساس و بعد حساسیت های مغز در ارتباط است. در ضمن متعادل كننده، هماهنگ كننده و از لحاظ ذهنی، پاك كننده است.
قهوه ای
رنگ زمین زاینده! قهوه ای احساس پای داری می دهد و ناامنی را می زداید. هر چند موجب تجمع احساسات و ترس از دنیای بیرونی می شود. علاوه بر این، نیروهای ذهنی را محدود می سازد كه ناشی از نبود اعتماد به نفس است.
خاكستری
خاكستری، نمایان گر استقلال، اعتماد به نفس و خوداتكایی است. خاكستری، محافظی در برابر تأثیرات بیرونی است. گرچه خاكستری معمولاً احساسات منفی ایجاد می كند. مثلاً ابرهای ضخیم، مه و دود خاكستری هستند. خاكستری، رنگ فرار است و عدم تولید؛ چون نه سفید است و نه سیاه. این رنگ، دیواری در اطراف شخص می كشد. جدا، غیر متعهد و غیر درگیر می ماند و در نهایت به تنهایی منجر می شود و ضمناً این رنگ، نمایش گر خود انتقادی است.
طلایی
طلایی، مثل زرد، با خورشید در ارتباط است و از همین رو با فراوانی و توان ایده آلیستی، هوش و ادراك مرتبط است. این رنگ سبب تجدید حیات ذهنی و تجدید انرژی شده، در چیره گی بر ترس، عدم اطمینان و عدم علاقه یاری می كند. طلایی كم رنگ بر افسردگی و تیز كردن ذهن اثر دارد.
تأثیرات فیزیكی رنگ ها
تا چندی پیش گمان می رفت كه نور، تنها به بینایی مرتبط است؛ ولی امروزه كاملاً مشخص گردیده كه رنگ ها برای این كه اثرات تن كرد شناسی (فیزیولوژیكی) و روان شناسی خویش را نشان دهند، نیازی به این كه دیده شوند، ندارند.
امكان دارد رنگ ها به وسیله ی نابینایان، كور رنگ ها و كسانی كه چشمان شان را بسته اند؛ نیز تشخیص داده شوند. این پدیده كه بدان بینایی بدون چشم گفته می شود از سال 1920 مورد مطالعه قرار گرفت. در این سال طی آزمایش هایی مشاهده شد كه افراد هیپنوتیزم شده ای كه چشم شان بسته است، می توانند رنگ ها و اشكال اشیاء را با پیشانی خود تشخیص دهند. در سال 1960 در روسیه مطالعاتی در این قلمرو صورت گرفت و براساس آن از هر شش مورد آزمایش، یك تن قادر بود با دیدگان بسته، رنگ و شكل شیء مورد نظر را بعد از 30-20 دقیقه با نوك انگشتانش تشخیص دهد. این زمان در نابینایان حتی سریع تر است.
درباره ی علت این پدیده، بررسی ها متوجه هورمون های "ملاتونین " و "سروتونین " كه هر دو به وسیله ی غده ی "پینه آل " در مغز تولید می گردند، معطوف شد. ملاتونین، هورمونی است كه جانوران توسط آن به نور واكنش نشان می دهند و تغییرات روزانه، ماهیانه و فصلی بدن شان به كمك آن مهار می شود. سروتونین هم یك واسطه ی شیمیایی پر اهمیت در مغز شمرده می شود كه تغییر عمل آن بسیار مرتبط با اختلالات مغزی از جمله روان پریشی (اسكیزوفرنی) و توهم است. سروتونین، ماده ی محركی است كه روزانه تولید می شود، در حالی كه تولید ملاتونین به وضعیت خواب فرد بستگی دارد. به گونه ای كه با شروع تاریكی مقدار آن افزایش یافته و با آغاز روشنایی از مقدارش كاسته می گردد.
مهم ترین نقطه ی اثر ملاتونین، هیپوتالاموس است؛ یعنی آن بخش از مغز كه واسطه ی تأثیرات هورمون های گوناگون و منظم كننده ی احساسات فرد است. تغییر در تولید ملاتونین در واكنش به نور بر روی تك تك یاخته های بدن و به ویژه فرآیند تولید مثل، اثر می نهد. مقادیر فراوان ملاتونین در زنان موجب اختلالات تخمك گذاری و بی اشتهایی عصبی و در مردان سبب كاهش تولید اسپرم می شود. گذشته از این، افسردگی در آدمیان، ارتباط كاملاً تنگاتنگی با سطح ملاتونین بدن دارد و بیماران افسرده، به نور طبیعی خورشید و و یا نور درمانی با لامپ های تولید كننده ی نور سفید، بازتاب مطلوبی از خود نشان می دهند.
پژوهش ها حكایت از آن دارند كه بخش های خاصی از مغز، نه تنها به نور حساس هستند كه به طول موج های متفاوت نور هم واكنش های گونه گون می نمایانند، بدین ترتیب كه طول موج های مختلف رنگ ها، تأثیرات گوناگونی بر روی دستگاه غدد داخلی گذاشته، باعث كاهش یا افزایش تولید هورمون ها می شود.
آیا رنگ مشکی با افسردگی در ارتباط است؟
مشکی رنگ افسردگیه!
میگویی چرا در مراسم عروسی لباس مشکی میپوشی؟ میگوید: «لباس شب باید مشکی باشد؛ شیک و سنگین.» میگویی چرا همیشه رنگ مانتوات مشکی است؛ میگوید: «آخر بهتر با رنگهای دیگر هماهنگ میشود.»
دكتر فربد فدائی، روانپزشك و مدیر گروه روانپزشكی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در مورد تاثیر استفاده از پوشش رنگ تیره بر سلامت روان میگوید: «تاكنون هیچ بررسیای در مورد اثر منفی روانی پوشیدن لباس تیره بر افراد، انجام نشده است. از نظر منطقی هم پوشیدن لباس تیره نمیتواند تاثیر مثبت یا منفی بر سلامت روان داشته باشد. مشاهده شده است كه افراد افسرده، رنگهای تیره را ترجیح میدهند. اگر فردی از نظر وضعیت عاطفی در شرایط مطلوبی به سر برد و شاد باشد، رنگهای روشن را برای پوشش خود ترجیح میدهد.
پژوهشهایی در مورد تاثیر رنگ روی انسانها انجام شده كه حكایت از تاثیر رنگهای گوناگون بر وضعیت روانی افراد به صورت كوتاهمدت و وضعیت فیزیولوژیك انسان دارد كه برخی از آنها، جنبه زیستشناختی دارد و برخی دیگر ناشی از تاثیر رنگهای گوناگون به عنوان نماد است. به طور مثال رنگهای سرد مانند آبی روشن محیط را سردتر نشان میدهد. رنگهای گرم مانند نارنجی محیط را گرمتر به نظر میآورد. رنگ زرد روشن باعث سرزندگی و رنگهای آبی و سبز موجب آرامش و رنگ سرخ باعث برانگیختگی میشود. رنگ سفید حاكی از پاكی و معصومیت و رنگ صورتی نماینده هیجانات تعدیل شده است. در عین حال استفاده از رنگ خاصی نمیتواند سبب بروز بیماری از جمله بیماریهای روانی شود.»
او دلیل انتخاب رنگ از سوی فرد را به جز علاقهمندی به کاربرد وسیله مورد نظر نیز وابسته میداند و توضیح میدهد: «انتخاب رنگ از سوی افراد جنبه نمادین دارد. همچنین باید به این نكته توجه كرد که كاربرد وسیله موردنظر در گزینش رنگ، نقش دارد. بهتر است در این مورد، خواست و سلیقه فرد موردتوجه قرار گیرد و از هرگونه افراط و تفریط یا اعمال سلیقه شخصی برای دیگران پرهیز شود.»
کودکان و رنگها
دکتر فدائی در مورد انتخاب رنگ لباس برای کودکان میگوید: «به طور سنتی برای پوشش كودكان، رنگهای روشن و زنده بیشتر به كار میرود و آنها به طور طبیعی اینگونه رنگها را میپسندند. در این مورد بهتر است از سلیقه كودكان پیروی شود و رنگ خاصی به آنها تحمیل نشود.»
بیماران و رنگها
او در مورد تاثیر رنگ پوشش بیماران اشاره میکند: «معمولا برای پوشش بیماران از رنگ سفید یا رنگهای روشن استفاده میشود اما علت عمده این امر آن است كه آلودگی و ناپاكی پوشش، سریعتر تشخیص داده و تعویض شود. به هر حال هر رنگی كه یادآور طبیعت و زندگی باشد برای پوشش بیماران بستری مناسبتر است زیرا یادآور شور زندگی در آنهاست.»
مردمان طبیعت، مردمان شادتر
دکتر سیدحسن حسینی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران نیز در مورد جامعهشناسی انتخاب رنگ تیره به عنوان پوشش در برخی جوامع میگوید: «یکی از دلایل انتخاب رنگ لباس به آبوهوا و طبیعت محیط زندگی فرد باز میگردد. مثلا در استانهایی مانند گیلان، مازندران و مناطق کوهستانی مردم تمایلی به استفاده از رنگهای تیره ندارند و لباسهای خود را از رنگهای شاد و روشن تهیه میکنند. در سفر به این مناطق میتوان شاهد لباسهای رنگارنگ و گلگلی اقوام بختیاری، کرد، ترکمن، مازنی و گیلکی بود چرا که این افراد در طبیعت رنگارنگی زندگی میکنند بنابراین رنگهای طبیعت اطراف خود را به عنوان رنگ پوشششان انتخاب میکنند؛ انعکاس آبی دریا، سبز جنگل، زرد، نارنجی، سرخابی، قرمز، بنفش گلهای دشتها را میتوان در لباس ساکنان این مناطق یافت. به طور کلی مردم روستایی که زندگیشان با طبیعت عجین است از رنگهای شادتری برای پوشش خود استفاده میکنند اما در مناطق شهری، استفاده از رنگهای تیره عمومیت بیشتری یافته است. در روستاها حتی زنان از چادرهای رنگی و گلگلی استفاده میکنند در حالی که تمامی زنان چادری شهری برای پوشش خود از چادر مشکی استفاده میكنند.»
حتی برخی استفاده از بعضی رنگها را برای مردان نیز نادرست میدانند به طور مثال پوشیدن رنگ قرمز برای مردان از نظر این عده نامناسب است. در حالی که دین اسلام هرگز محدودیت رنگی برای مسلمانان قایل نشده است. حتی با نگاه به پوشش برخی مراجع دینی میبینیم که آنها از پیراهنهای سفید و روشن، عبای کهربایی و نعلین شتریرنگ استفاده میکنند.»
خلقوخوی انسان در میان دو انگشت؟!
هرچند «نظریه انگشت حلقه» یک نظریه قطعی نیست اما برپایه تحقیقاتی که دانشمندان مرکز پزشکی هوارد هیوز در آمریکا انجام دادند می تواند به عنوان یک شاخص تقریباً شگفت انگیز برای بررسی شخصیت، رفتار و طبع افراد هر دو جنس به کار رود.
پیش از این تحقیقاتی از این دست انجام شده بود اما هیچکدام تا این اندازه وسیع و گسترده نبودند. به طوریکه این بار به نظر می رسد که هیچ تردیدی درباره تاثیرات طول انگشتان دست در مردان و زنان باقی نمانده نباشد.
درحقیقت طول انگشتان دست به سطح ترشح هورمون های زنانه و مردانه (به ترتیب استروژن و تستوسترون) وابسته است که جنین دختر یا پسر در طول دوران بارداری دریافت می کند.
بدیهی است که هورمون ها برای اینکه تعیین کنند فرد در آینده چه شخصیتی خواهد داشت کافی نیستند، بلکه فاکتورهای بسیار دیگری بر روی این مسیر شخصیت سازی اثر می گذارند.
اما انگشتان دست به طور موثری نوعی «کارت شناسایی» هستند که به ما اجازه می دهند اولین نگاه را بر روی پتانسیل های مرد و یا زن آینده بیندازیم.
هر دو جنس زن و مرد تحت تاثیر هر دو هورمون تستوسترون و استروژن قرار دارند اما ترشح استروژن در زنان و تستوسترون در مردان بیشتر است و هرچه سطح این هورمونها بالاتر باشد خصایص زنانه و مردانه در افراد بیشتر می شود.
نتایج این تحقیقات نشان می دهد در مردان به دلیل ترشح بیشتر تستوسترون به طور معمول، انگشت حلقه نسبت به انگشت اشاره به طور چشمگیری بلندتر است درحالی که در زنان انگشت اشاره بلندتر است و یا تقریباً هر دو انگشت هم اندازه هستند بنابراین اگر انگشت حلقه یک مرد کوتاه تر از انگشت اشاره اش باشد این بدان معنی است که مهربان تر، محجوب تر و کمتر خشن است. این افراد معمولاً پدرانی هستند که با وسواس مادرانه از کودکان خود مراقبت می کنند.درعوض اگر انگشت حلقه یک زن بلندتر از انگشت اشاره باشد احتمال بسیاری وجود دارد که این زن در ورزش موفق شود.
محققان بر این باورند که این خصوصیت بر موفقیت افرادی تاثیرگذار خواهد بود که در حرفه خود نیازمند ریسک، تصمیم گیری و فعالیت های سریع هستند و در همه انواع مشاغل تجاری منجر به افزایش میزان موفقیت فرد نخواهد شد. زیرا برخی مشاغل نیازمند تخصصی خاص و شیوه خاصی از برخورد با مشتری و کارفرما خواهد بود.
نتایج تحقیقات دیگری که توسط محققان دانشگاه «بث» (انگلیس) در سطح مدارس انجام شد نشان داد که کودکان دختر یا پسر با انگشت اشاره کوتاهتر در دروس زیرگروه علوم انسانی موفقیت بیشتری نسبت به دروس علمی کسب می کنند.
همچنین طول انگشت می تواند اطلاعاتی نیز برای پیش بینی بیماری ها ارائه کند. به طوریکه انگشت اشاره بلندتر می تواند به عنوان یک شاخص پیش فرض برای توسعه تومور پروستات در مردان و سرطان سینه در زنان مدنظر قرار گیرد.
نوع خندیدنتان نشان از سلامتی شما دارد
مریضی های دهان و دندان ، لثه ، بیماری های داخلی بدن تاثیر مستقیمی روی لبخند شما دارند .
بسیاری از افرادی که به بیماری دیابت دچار هستند ، اگر از طریق آزمایش خون و تست دیابت به بیماری شان پی نبرند ، می توانند به سادگی به بیماریشان پی ببرند ، اما چگونه ؟
در این مقاله به بیماری هایی که از راه دهان قابل تشخیص هستند می پردازیم :
* افرادی که دیابت دارند ، دهانشان به شدت خشک می شوند زیرا ترشح بزاق دهانی کاهش پیدا کرده است و توصیه اکید به افراد مبتلا به دیابت می شود که مراقب باشند و اجازه ندهند دهانشان خشک شود زیرا هنگامی که دهان خشک شود رشد و تکثیر قارچ ها در دهان سرعت می گیرد .
* برفک دهانی نیز به سادگی قابل تشخیص است زیرا افرادی که به این بیماری مبتلا می شوند رشد قارچ ها در دهانشان افزایش می یابد و در دهانشان نشانه هایی از بیماری را حس می کنند .
برای هر یک از شما پیش آمده است که به درد دندان مبتلا شوید آیا هنگامی که دندان درد داشتید حس نمی کردید که سایر نقاط بدن تان نیز درد می کنند ؟
دندان درد باعث می شود که شما گوش درد نیز پیدا کنید ، سردرد و .... . پس بخش داخلی دهان شما با تمام نقاط بدن ارتباط سریعی برقرار می کند .
* شما می توانید بیماری های خطرناکی مانند هپاتیت را هم از دهان تان وارد بدن تان کنید مانند نوشیدن آب از آب سرد کن هایی که در خیابان وجود دارند یا از مکان هایی که آلوده هستند آب بنوشید ، باعث ابتلای شما به هپاتیت می شود .
* بیماری نفریت نیز از طریق دهان قابل شناسائی است .آیا با بیماری نفریت آشنایی دارید ؟ آماس كلیه را نفریت گویند .
علائم و نشانه های نفریت :
در این بیماری شخص دچار بی اشتهائی ، تهوع ، سردرد و خشکی شدید دهان می شود ..
افرادی هستند که دندان درد شدید دارند و دندان هایشان مقاومتی در برابر خوراکی های سفتی که می خورند ، ندارند و زود می افتند .
دندان های شما به دلیل کمبود کلسیم مقاومت ندارند و زود استحکام خود را از دست می دهند . کمبود کلسیم در ابتدا خود را با شکستگی دندان نشان می دهد و کم کم با شکستگی استخوان ها و عدم بهبود سریع پیشرفت می کند .
اگر دندان های تان زود خرد می شود یا درد دارند از مواد غذایی که حاوی کلسیم هستند بیشتر مصرف کنید .
* آیا می دانید اگر دندان نداشته باشید ، بسیار سریعتر به بیماری های مختلف مبتلا می شدید ؟
اگر دندان نداشتید شما برای هضم غذا ، بلغ غذا دچار مشکل می شدید و باید غذاها را خرد نشده می بلعیدید در صورتی که این عمل دستگاه گوارش شما را به هم می ریزد .
* الکل و دخانیات سم هایی هستند که مستقیم وارد بدن تان می کنید .
به کرات شنیده اید که مصرف الکل و دخانیات بسیار مضر هستند . این مواد سمی تاثیرشان را از دهان تان آغاز می کنند تا به سیستم داخلی بدن شما دست پیدا کنند .
دندان ها به دلیل وجود نیکوتین سیگار ، به مرور زرد می شوند و با گذشت زمان و شدت مصرف به رنگ قهوه ای در می آیند .
سیگار پلاک باکتری ها را در اطراف لثه ها افزایش می دهد به همین دلیل به مرور زمان باکتری ها دهان شما را فرا می گیرند و زمانی که دهانتان آلوده شده باشد ، بعلت کمبود انتقال اکسیژن در عروق خونی افراد سیگاری روند ترمیم بافتی لثه ها یشان نیز با مشکل مواجه می شود .
ارتباط نحوه خوابیدن با شخصیت شما
نکته جالب در مورد این اظهار نظر این است که انچه در مورد ارتباط نحوه خوابیدن فرد و شخصیت وی بیان می شود کمی غیر قابل انتظار است.
طبق این تحقیق از جمله موقعیت های فرد در هنگام خوابیدن عبارتند از:
1- موقعیت جنینی
(Fetus position): 41 % از شرکت کنندگان در این تحقیق به صورت خمیده و چمباتمه زده می خوابند. گفته می شود که زنان دو برابر مردان در این وضعیت می خوابند و به نظر می رسد که این شایع ترین نحوه خوابیدن می باشد. این گونه افراد ظاهری خشک و جدی دارند. و گاهی به نظر می رسد که خجالتی باشند ولی به سرعت گرم می شوند.
2- موقعیت کتابی(Log position):
این وضعیت همان طور که در شکل نیز پیداست به گونه ای است که فرد کاملا صاف به پهلو خوابیدن است و دست ها نیز افتاده به پهلو است.این نحوه خوابیدن بیشتر مربوط به افرادی اجتماعی، سهل گیر هستند که به راحتی اعتماد می کنند و به نظر می رسد که به راحتی گول می خورند.مطالعات نشان می دهد که 15% از افراد به این سبک می خوابند.
حالتی که فرد به پهلو خوابیده در حالی که دستانش به سمت جلو باز است. 13% از افراد به این صورت می خوابند. این گونه افراد به نظر می رسد که روشن فکر هستند و لی تا حدودی نیز عیبجو ، بد گمان و مظنون و لجوج می باشند .یعنی روی تصمیمی که می گیرند پافشاری می کنند.
در این موقعیت فرد به پشت می خوابد در حالیکه دستانش در دو طرف بدن رها است. این گونه افراد ساکت، محتاط و بدون هیاهو هستند ، ایده ال گرا و طرفدار استانداردهای بالا در زندگی می باشند. درصد خرو پف این افراد به دلیل نحوه خوابیدن آنها بالاست و باعث می شود که خواب راحتی نداشته باشند.
5- موقعیت افتاده به روی شکم(Freefall position):
در این مدل خوابیدن فرد به روی شکم خوابیده در حالی که دستان خود را به زیر بالش گذاشته و سر وی به طرفی متمایل است.تقریبا 7% از افراد به این سبک می خوابند.این افراد بی پروا،اجتماعی هستندکه کمتر با انتقاد کنار می ایند.
6- موقعیت ستاره دریایی(Starfish position):
در این موقعیت فرد به پشت خوابیده در حالی که دستانش نزدیک سر یا بالش رها شده است. 5%افراد به این صورت می خوابند. این افراد شنوده های خوب، مددکار و یاور هستند. دوست ندارند که در مرکز توجه باشند.
با تمام این تعاریف باید گفت که افرادی که به هریک از مدل های گفته شده می خوابند دقیقا شخصیت های ذکر شده را ندارند. از طرفی تعداد اندکی از افراد نیز در هیچ یک از موقعیت های گفته شده نمی خوابند.
نکته جالب دیگر در این تحقیق نشان داد که تنها 5% از افراد کاملا خود را با پتو می پوشانند در حالی که اغلب افراد قسمتی از بدن خود-مثل پا، دست- را بیرون از پتو قرار میدهند.
10 راز طول عمر صدسالگان
سازمان ملل متحد در سال 2000 میلادی اعلام كرد حدود 180 هزار نفر صد ساله روی كره زمین زندگی میكنند كه تعداد آنها تا سال 2050 به 3 میلیون نفر خواهد رسید.
در حالی كه در استرالیا تعداد صدسالگان تنها 3 هزار نفر است و تا سال 2055 به 78 هزار نفر خواهد رسید، آمار صدسالههای كشورهای در حال توسعه روز به روز در حال افزایش است. 55 سالههای مرد و زن امروزی 10 درصد شانس رسیدن به 101 و 103 سالگی را دارند.برای كودكان دختر و پسری كه امسال متولد شدند شانس رسیدن به 100 سالگی به ترتیب 24 و 18 درصد است.
دانشمندان بهرغم مطالعات بسیار روی زندگی صدسالهها به راز عمر طولانی آنها پی نبردند اما 10 راز افزایش طول عمر آنها را نام بردند:
1- با حل جدول، مطالعه كتاب، بازی شطرنج و حل مسایل ریاضی ذهن و مغزشان را فعال و شاداب میكنند.
2- درد و رنج را تحمل میكنند و شكایت نمیكنند و از زندگی خود راضی هستند.
3- از روابط اجتماعیشان لذت میبرند .
7- به خداوند ایمان دارند و عبادت میكنند و آرام میشوند.
افسردگی چگونه درمان میشود؟
مراحل درمان افسردگی:
١- در مرحله حاد بیماری، هدف از درمان تسکین دادن علائم افسردگی است. این مرحله معمولاً ١٢-٦ هفته طول می کشد، اما ممکن است بسته به نوع درمان و پاسخی که به آن داده می شود بیش از این نیز به طول بیانجامد.
٢- در ادامه بیماری، درمان برای بهبودی انجام می گیرد. در این مرحله درمان متعادل می شود مثلاً میزان مصرف دارو تنظیم می شود. این مرحله ممکن است ٥-٤ ماه طول بکشد.
در مرحله آخر درمان نگهدارنده صورت می گیرد و هدف از آن جلوگیری از عود بیماری است. اگر با وجود درمان چند دوره ، افسردگی ایجاد شده باشد یا فرد به صورت مزمن بی حوصله و افسرده باشد و یا در مواردی که عوامل مستعد کننده برای فرد وجود داشته باشد درمان مداوم مورد نیاز است چون در این افراد احتمال عود بیماری بیشتر است.
برای درمان چه نکاتی را باید در نظر داشت؟
در سیر درمانی، پزشک عمومی نقش مهمی ایفا می کند چرا که در اولین قدم علائم شما را ارزیابی می کند و ممکن است یک علت زمینه ای طبی برای افسردگی پیدا کند که با درمان آن مشکل برطرف شود. وقتی مشخص شد که مشکل اصلی افسردگی است، ممکن است برای شما داروی ضد افسردگی تجویز شود. برخی اوقات پاسخ به این درمان خوب است و به درمان بیشتری نیاز نیست. اما اگر درمان اولیه کافی نباشد پزشک ممکن است شما را به متخصص روانپزشکی ارجاع دهد. چون معمولا پزشک عمومی به جزئیات درمان مانند روان درمانی و درمانهای تخصصی نمی پردازد، برای انتخاب روانپزشک باید دقت کنید و به او اعتماد داشته باشید. ممکن است روانپزشکی که فرد دیگری آن را به شما معرفی و توصیه می کند، برای شما مناسب نباشد و با او نتوانید به راحتی ارتباط برقرار کنید.
اصول درمان افسردگی:
* درمان افسردگی ممکن است شامل داروهای ضد افسردگی، مشاوره تخصصی، درمانهای رفتار شناختی و یا ترکیبی از اینها باشد.
* در درمان افسردگیهای خفیف تا متوسط ممکن است مشاوره ی تخصصی کافی باشد.
* اگر علائم اولیه بیماری شما شدید باشند احتمالا هم دارو و هم مشاوره ی تخصصی باید صورت گیرند.
* اگر علائم هشدار دهنده ای مانند افکار خود کشی یا خطر آسیب به خود یا دیگران یا علائم شدیدتری مانند فاصله گرفتن از جهان واقع یا جنون و یا سوء مصرف بیش از حد الکل و داروها وجود داشته باشند، احتمالا بیمار بستری می گردد.
* افسردگی معمولا به وسیله داروها مشاوره و روان درمانی ویا ترکیبی از اینها با موفقیت درمان می شود. با این حال ممکن است مدت زمانی نیاز باشد تا نوع دارو ، میزان آن و نوع روان درمانی و مشاوره مشخص شود. معمولا 12 - 4 هفته طول می کشد تا داروها تاثیر کنند. پس از آن روند درمان سریعتر می شود.
* در موارد نادری ممکن است از درمان با الکتریسیته برای افرادی که به درمانهای دیگر پاسخ نمی دهند یا علائم جنون یا رفتارهای خطرناک برای خود و دیگران دارند استفاده شود. این درمان یک تحریک الکتریکی است که باعث ایجاد یک تشنج خفیف می شود و به نظر می رسد که با اثر بر واسطه های شیمیایی مغز باعت تسکین علائم می شود. درمان مداوم:
در حدود نیمی از افراد مبتلا به افسردگی دچار عود علائم می شوند. ادامه دادن درمان برای 15 –7 ماه بعد از بهبودی، خطر بازگشت بیماری را کاهش می دهد.
در این مدت :
* رژیم غذایی متعادلی داشته باشید.
* از مصرف الکل اجتناب کنید.
* ورزش کنید.
* خواب مناسبی داشته باشید.
* حمایت اعضای خانواده و دوستان کمک کننده خواهد بود.
افسردگی شدید ممکن است عامل خطری برای بیماری عروق کرونر یا حمله قلبی محسوب شود، ولی مهمترین خطر اقدام به خودکشی است. در حدود 15درصد از بیماران مبتلا به افسردگی از این طریق جان خود را از دست می دهند.
هر کسی در هر سن، جنس، نژاد یا وضعیت اجتماعی ممکن است به افسردگی مبتلا شود. از هر 10 نفری که به پزشکان مراجعه می کنند یک نفر افسردگی دارد. در نیمی از موارد بیماری این افراد تشخیص داده نمی شود و درمان نشده باقی می ماند. اگر افسردگی درمان نشود کیفیت زندگی بسیار پائین آمده و خطر خودکشی همواره وجود دارد. ممکن است شما تشخیص ندهید که افسرده هستید و یا به دنبال درمان آن نباشید. اما هر چه زودتر به فکر علائم و به دنبال درمان باشید شانس درمان کامل، سریعتر و بیشتر است. پیشگیری از عود بیماری نیز بسیار مهم است.افسردگی در هیچ سنی طبیعی تلقی نمی شود و درمان آن اهمیت زیادی دارد. افسردگی در بچه ها معمولا به سختی تشخیص داده می شود. در نوجوانی ممکن است افسردگی به علت تغییرات هورمونی ایجاد شود. برخی اوقات والدین این بچه ها نیز افسرده هستند و باید درمان شوند. همچنین افراد مسن ممکن است تصور کنند که احساس افسردگی آنها طبیعی است. درمان در این افراد از ناتوانی زودرس آنها جلوگیری می کند و از خطر مرگ مربوط به افسردگی می کاهد. حمایت خانواده در درمان افسردگی نقش مهمی دارد. داروها را نباید خودسرانه مصرف کرد. مصرف برخی داروها باهم ممکن است کشنده باشد. ترکیبات گیاهی نیز با برخی داروها تداخل دارند و ممکن است عوارض جدی ایجاد کنند. در برخی موارد حتی بعضی از غذاها ممکن است با دارو تداخل داشته باشند. بر اساس تاریخچه بیماری، شدت و ماهیت افسردگی نوع دارو توسط پزشک انتخاب می شود و در مورد رژیم غذایی، و تداخلات دارویی توضیحات لازم داده می شود.
علائم افسردگی
1- سردردها:
سردرد در بین افراد مبتلا به افسردگی بسیار رایج است. اگر اخیرا مبتلا به سردردهای میگرنی شده اید ممکن است با بروز افسردگی بدتر هم شود.
2- کمر درد:
کمر درد نیز با ابتلا به افسردگی ارتباط مستقیم دارد و میزان درد و ناراحتی را افزایش می دهد.
3- درد ماهیچه ای و مفاصل:
4- درد قفسه سینه:
پر واضح است که در هنگام ابتلا به درد قفسه سینه سریعا باید به پزشک مراجعه کرد زیرا ممکن است از علائم اولیه حملات قلبی باشد.اما درد قفسه سینه با افسردگی نیز مرتبط است.
احساس تهوع و استفراغ و یا ابتلا به اسهال و یبوست نیز می تواند از اثرات افسردگی باشد.
6- خستگی:
در حالت افسردگی دیگر مهم نیست که چه قدر استراحت کرده اید زیراهمچنان احساس خستگی و کسالت دارید و حتی بلند شدن از بستر در هنگام صبح سخت و غیر ممکن خواهد بود.
7- اختلالات خواب:
بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی خواب راحتی ندارند.ممکن است صبح خیلی زود بیدار شوند و یا شب هنگام به راحتی نخوابند و در عوض بعضی دیگر از افراد افسرده به طور غیر نرمال و بیش از حد بخوابند.
8- تغییر وزن و اشتها:
بعضی از افراد مبتلا به افسردگی اشتهای خود را از دست می دهند و متعاقب آن دچار کاهش وزن می شوند. بعضی دیگر ممکن است به غذاهای خاصی مثل کربوهیدرات ها علاقه شدید پیدا کرده و در نتیجه دچار افسردگی شوند.
9- سرگیجه و منگی :
بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی با توجه به این علائم اقدامی برای درمان نمی کنند و زیرا اغلب نمی دانند که ریشه این علائم ناشی از چه اختلالی است . حتی پزشکان نیز با دیدن چنین علائمی ممکن است تشخیص صحیحی ندهند. افسردگی معمولا تغییرات اساسی در عملکرد بدن ایجاد می کند. برای مثال فعالیت دستگاه گوارش را کاهش داده و همین امر منجر به بروز مشکلات گوارشی می شود. افسردگی همچنین باعث برهم خوردن تعادل مواد شیمیایی مغز می گردد. موادی که نقش موثری در کیفیت بروز احساسات ما بازی می کند. بنابر این بسیاری از متخصصان معتقدند که چیزی که افراد افسرده با عنوان درد تجربه می کنند متفاوت از سایرین است.
درمان علائم فیزیکی
چگونه انرژی منفی را از خود دور كنيم؟
تعریف انرژی منفی با اصطلاحات علمی سخت است ولی مسلما هر كسی آن را تجربه كرده است.
این بدان مفهوم نیست كه آنها بد یا منفی هستند ولی به این معناست كه آنها با منبع درونی انرژی مثبتشان قطع رابطه كردهاند!شاید شما تجربه رفتن به جایی یا بودن با افرادی را دارید كه باعث میشوند احساس بدی پیدا كنید؛ احتمالا احساس خستگی بكنید.
گرچه سخت است علت دقیق ناراحتیتان را معلوم كنید ولی به هر حال آن را احساس میكنید. در عوض، امكان دارد شما در كنار بعضی افراد خودبهخود احساس بهتربودن و داشتن آرامش بیشتر بكنید.
این تجربیات اتفاقی نیست؛ اینها نتیجه تبادل مشخص انرژی است. وقتی شخصی انرژی كمی دارد، فقط بودن با فرد دارای انرژی زیاد به او نیرو میدهد، در عین حال از انرژی خود آن شخص اندكی كاسته میشود. انتقال انرژی از شخصی به شخص دیگر موجب برقراری تعادل و توازن میشود.
مثلا اگر شما احساس خوبی دارید و با كسی كه احساس بدی دارد ارتباط برقرار میكنید، بعد از مدتی آن فرد احساس بهتری پیدا میكند و احساس خوب شما كمتر خواهد شد. ممكن است این تغییر را خود احساس نكنید ولی طی چند ساعت یا چند روز متوجه میشوید كه احساس خوبی ندارید. درك این تشابه به توضیح تبادل انرژی مثبت و منفی كه همیشه در جریان است، بیشتر كمك میكند.
وقتی منفیبافی میكنیم چه اتفاقی میافتد
هرچه بیشتر منفیبافی میكنیم و راهی هم برای رهاساختن آن نمییابیم انرژی خود را راكد نگه میداریم.
وقتی درگیر منفیبافی میشویم ممكن است سعی كنیم اعتماد و اطمینان داشته باشیم ولی وقتی دست به كاری خطیر میزنیم، همچنان دستخوش اضطراب و سردرگمی میشویم؛ بدینترتیب اعتمادبهنفس ما زائل شده است. ما آرزوی درونیمان را برای فعالیت بیشتر و پیشرفتكردن احساس میكنیم ولی متوجه میشویم عقب نگه داشته شدهایم.
اما وقتی درگیر منفیبافی میشویم، شاید دلمان بخواهد شاد باشیم ولی احساس میكنیم كه با افسردگی و تأسفخوردن برای خود، بیشتر در خود غرق میشویم. لذت ما كم میشود و احساس میكنیم میل درونیمان شادبودن است اما آن را نمییابیم. این فرایند در افرادی با حساسیت كمتر كه از كمبودهای خود بیاطلاع هستند، متفاوت است. آنها تاحدودی شاد هستند ولی این افراد از دیرباز مفهوم لذتبردنهای واقعی را از بین بردهاند.
فراموش نكنیم وقتی منفیبافی میكنیم ممكن است بخواهیم نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم ولی هنوز گرفتار احساس گناه و بیارزشی هستیم. ما نمیتوانیم خلوص، معصومیت و خوبی را كه حاصل آن است احساس كنیم.
ما به خاطر اشتباهات گذشتهمان احساس تباهی و بیهودگی میكنیم و نمیتوانیم خودمان را ببخشیم. در نتیجه احساس میكنیم در قبال دیگران مسئول هستیم. اگر هنگام كودكی برای اشتباهاتمان تنبیه میشدیم ممكن است خودمان هم مجازاتكردنمان را ادامه دهیم.
روحهای حساس، منفیگرایی دیگران را به درون خود میكشند چون آنها بیشتر در معرض خطر هستند. منفیگرایی كه آنها احساس میكنند تركیبی از منفیبافیهای خودشان همراه با منفیبافیهای دیگران است. آنها مانند اسفنج به هر جا كه میروند منفیبودن و احساسات منفی دیگران را به درون خود میكشند.
اما چیزی كه به دیگران اجازه میدهد حساسیت كمتری داشته باشند توانایی فرونشاندن احساسات است. بعضی افراد هنگام عصبانیت نیاز ندارند احساساتشان را مورد بررسی قرار دهند تا به احساس بهتری برسند. این افراد فقط میخواهند احساساتشان را انكار كنند یا نپذیرند و سرانجام به راه خودشان بروند. این روش برای افرادی كه حساسیت كمتری دارند مفید است ولی برای كسانی كه حساسترند نمیتواند مفید واقع شود.
تبادل انرژی
افراد حساس كسانی هستند كه انرژی منفی بیشتری جذب میكنند. مگر اینكه خودشان از حساسیتشان به نوعی كم كنند. این افراد بسیار تأثیرپذیر هستند و اغلب زود مریض میشوند و نسبت به خودشان احساس منفی دارند.
در واقع بیش از حد خوردن یكی از راههای كمكردن حساسیتمان یا زائلساختن احساساتمان است. وقتی افراد گرفتار هر یك از موانع موفقیت شخصی هستند، اغلب با انرژی مثبت خود واقعیشان قطع ارتباط میكنند و به جای آن انرژی منفی به بیرون میفرستند.
نخستین گام در فرا گرفتن فرایند تخلیه انرژی منفی، رسیدن به آرامش بیشتر و مراقبه و برقراری تعادل است. درست همانطور كه شما توانایی جذب انرژی توسط نوك انگشتانتان را در مراقبه دارید، قدرت بیرون فرستادن آن را هم دارید.
دومین گام برای بیرون فرستادن انرژی منفی، فرستادن انرژی منفی به جایی است كه صدمهای به آن نمیزند. انرژی منفی توسط طبیعت جذب میشود و صدمهای به آن نمیزند. به همین دلیل است هنگامی كه گرفتار استرس یا اضطراب هستید، با رفتن به گردش در جنگل یا طبیعت خودبهخود به آرامش بیشتری دست پیدا میكنید. همچنین با توجه به همین موضوع بعضی افراد از رفتن كنار دریا یا درازكشیدن در آفتاب، لذت میبرند. عوامل طبیعی با جذب انرژی منفی، انرژی مثبت منتشر میكنند.
گیاهان، گلها و درختان معمولا بهترین هدف برای تخلیه انرژی هستند. برای اغلب افراد گلها بسیار قدرتمند هستند و میتوانند به بهبود حال آنها كمك كنند.
اكنون میتوانیم درك كنیم كه چرا افراد از دریافت گل به عنوان هدیه خوشحال میشوند یا چرا وقتی میخواهیم به كسی ابراز علاقه كنیم به او گل هدیه میدهیم. وقتی شخصی گلی را به عنوان هدیه دریافت میكند، آن گل به او كمك میكند تا احساسات منفی خود را رها كند و به حس بهتری دست یابد.
محل دیگر برای تخلیه انرژی منفی ظرف پر آب، وان حمام، استخر، حوض یا دریاچه است.
هرچه حجم آب بیشتر باشد قدرت تخلیه انرژی هم بیشتر است. آب، انرژی منفی را جذب میكند؛ برای حفظ جریان انرژی و استفاده از مراقبه و مدیتیشن منظم، مهم است روزانه 8 تا 10 لیوان آب بنوشید.
آتش عنصر نیرومند دیگری از طبیعت است كه ما میتوانیم برای تخلیه انرژی منفی خود از آن استفاده كنیم. به اوقات خوشی فكر كنید كه میتوانید دور یك آتش جمع شوید و داستانهای مختلف تعریف كنید.
آتش قادر است انرژی منفی را از ما دریافت كند؛ بنابراین برای دورشدن از انرژی منفی میتوانیم از آن استفاده كنیم.
این آگاهی مهم درباره انرژی میتواند به راحتی اشتباه فهمیده شود؛ مثلا ممكن است شخصی از بودن در كنار افرادی با انرژی منفی یا سرزنشكردن دیگران برای مشكلات، مضطرب شود.
اگر شما انرژی مثبت زیادی دارید، گرفتن انرژی منفی بخش اجتنابناپذیر زندگی است. شما نمیتوانید از آن فرار كنید. به جای اینكه درصدد اجتنابكردن از انرژی منفی باشیم، فقط نیاز داریم برای تخلیهكردن و رهایییافتن از آن مصمم باشیم.
این تبادل طبیعی انرژی بسیار شبیه وضع هوا در طبیعت است. یك سیستم فشار ضعیف همیشه یك سیستم فشار قوی را جذب میكند. جریان هوای گرم همواره در یك اتاق سرد بالا میرود. اگر خانه شما گرم و راحت است و پنجرهها دو جداره نیستند، در زمستان جریان هوای سرد را خواهید داشت و گرمای درون تحت تأثیر سرمای بیرون قرار خواهد گرفت؛ حتی اگر دستتان را به پنجره نزدیك كنید، جریان هوا ر احساس میكنید. طبیعت همیشه در جستوجوی تعادل است. به همان صورت، وقتی كه شما انرژی مثبت زیادی دارید، انرژی منفی را هم جذب میكنید.