نگيننگين، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره
محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

نگین و محمد حسین

رمز زندگي موفق 4

1390/4/2 11:40
3,469 بازدید
اشتراک گذاری

زیبادر ادامه مطلب بخوانیدزیبا

همیشه شنیدن حرف های کودکانه برای بزرگترها شیرین و سرگرم کننده بوده، اما گاهی هم شده که با شنیدن سخنی از کودکی یادآور این ضرب المثل شده ایم که سخن راست را باید از بچه ها شنید! ، گروه متخصص و محققی در یک تحقیق سوالی را از گروهی کودک خردسال پرسیده بودند که پاسخهایی که بچه ها دادند عمیق ترو متفکرانه تر از تصورات بود،سوال این بود...

معنی عشق چیست؟

*. وقتی کسی شما رو دوست داره ، اسم شما رو متفاوت از بقیه می گه . وقتی اون شما رو صدا می کنه احساس می کنی که اسمت از جای مطمئنی به زبون آورده شده. بیلی - 4 ساله

*. مادر بزرگ من از وقتی آرتروز گرفته نمی تونه خم بشه و ناخن هاش رو لاک بزنه پدر بزرگم همیشه این کار رو براش می کنه حتی حالا که دستهاش ارتروز گرفتن ، این عشقه. زبکا - 8 ساله

*. عشق موقعیکه دختره عطر می زنه و پسره هم ادکلون، و دو تایی می رن بیرون تا همدیگر رو بو کنن. کارل -5 ساله

*.عشق وقتیه که شما برای غذا خوردن می رین بیرون و بیشتر سیب زمینی سرخ شده خودتون رو می دهید به دوستتون بدون اینکه از اون انتظار داشته باشید که کمی از غذای خودشو بده به شما. کریستی - 6 ساله

*. عشق یعنی وقتی که مامان من برای بابام قهوه درست می کنه و قبل از اینکه بدش به بابا امتحانش می کنه تا مطمئن بشه که طعمش خوبه. دنی - 7 ساله

*. عشق اون چیزیه که لبخند رو وقتی که خسته ای به لبت میاره . تری - 4 ساله

*. عشق وقتیه که شما همش همدیگه رو می بوسید بعد وقتی از بوسیدن خسته شدید هنوز دوست دارید با هم باشید پس بیشتر با هم حرف می زنید. مامان و بابای من دقیقا اینجورین. امیلی - 8 ساله

*. عشق همون باز کردن کادوهای کریسمسه به شرطی که یه لحظه دست نگه داری و فقط با دقت گوش کنی. بابی - 7 ساله

*. اگه می خواهی دوست داشتن رو بهتر یاد بگیری ، باید از دوستی که بیشتر از همه ازش متنفری شروع کنی. نیکا 7 - ساله

*. عشق اون موقعس که تو به پسره می گی که از تی شرتش خوشت اومده ، بعد اون هر روز می پوشتش. نوئل - 7 ساله

*. عشق مثل یه پیرزن کوچولو و یه پیرمرد کوچولو می مونه که هنوز با هم دوست هستن حتی بعد از اینکه همدیگر رو خیلی خوب می شناسن. تامی - 6 ساله

*. موقع تکنوازی پیانو ، من تنهایی روی سن بودم و خیلی هم ترسیده بودم . به تمام مردمی که منو نگاه می کردن نگاه کردم و بابام رو دیدم که وول می خوره و لبخند می زد اون تنها کسی بود که این کار رو می کرد. من دیگه نترسیدم. کیندی 8 - ساله

*.مامانم منو بیشتر از هر کس دیگه ای دوست داره چون هیچ کس دیگه ای شبها منو نمی بوسه تا خوابم ببره. کلر - 6 ساله

*.عشق اون موقعی هست که مامان بهترین تیکه مرغ رو میده به بابا. الین - 5 ساله

*.عشق زمانیه که مامان، بابا رو خندان می بینه و بهش میگه که هنوز هم از رابرت ردفورد خوش تیپ تره. کریس - 7 ساله

*.عشق وقتیه که سگت می پره بقلت و صورتت رو لیس می زنه حتی اگر تمام روز تو خونه تنهاش گذاشته باشی. مری آن- 4 ساله

*.می دونم که خواهر بزرگترم منو خیلی دوست داره بخاطر اینکه تمام لباسهای قدیمی خودشو می ده به من و خودش مجبور می شه بره بیرون تا لباسهای جدید بگیره. لورن - 4 ساله

*.وقتی شما کسی رو دوست دارید موقع حرکت از مژه هاتون ستاره های کوچولویی خارج می شن. کارل - 7 ساله

*.دوست داشتن اون وقتی هست که مامان صدای بابا رو موقع دستشویی می شنود ولی بنظرش چندش آور نمیآد. مارک - 6 ساله

وقتی مردی یک خانم را بخواهد...


- وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.

- اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.

- دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.

- هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.

- رفتار آرامتر همیشه بهتر است.

- قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.

- اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.

- یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.

- پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.

- هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.

- تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.

- از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.

- برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.

- اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.

- هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.

- شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.

- هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است...حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.

- او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.

- اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.

- هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.

- اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.

- مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.

- همه مردها بد نیستند.

- نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید...هر مصالحه ای دو جانبه است.

- بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید....قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.
- هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.

- شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برای ازدواج باشد.

- کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.

- هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.

می گویند یک دقیقه طول می کشد که یک فرد خاص را پیدا کنید، یک ساعت طول می کشد که او را تحسین کنید، یک روز تا دوستش بدارید و یک عمر تا فراموشش کنید.

چرا آقایان اشتباهات خود را قبول نمی‌کنند؟


هرگز تا زمانی که مرد (شوهرتان) تقاضا نکرده، او را نصیحت نکنید. به او بگویید که به توانایی او در حل مسائل و مشکلاتش اطمینان کامل دارید! این بار قصد داریم تا شما عزیزان و خوانندگان خوب و همیشگی‌مان را با چندین نکته از زندگی مردان آشنا کنیم.
مردان از قبول بسیاری از رفتارهای خود گاهی سر باز می‌زنند و حتی تعبیر و تفسیر این‌گونه برخوردها و بازتاب‌ها در مقابل همسرانشان، اندکی برایشان سخت و دشوار جلوه‌گر می‌شود!

یقینا پذیرفتن برخی رفتارهای غیراصولی و غیرعلمی مردان، می‌تواند به آنان در جهت داشتن یک رابطه زناشویی زیباتر کمک نماید. اما یکی از پرسش‌هایی که می‌تواند در این راستا مطرح شود، این است که چرا مردها از اشتباه کردن بیزار و گریزانند؟
برای این‌که پی ببریم چرا مردان از اشتباه کردن بیزار و گریزانند باید به یک واقعیت مهم و اساسی اشاره کنیم و آن این است که وقتی مردی اشتباهی را مرتکب می‌شود، احساس گناه می‌کند، زیرا پی می‌برد که نتوانسته، آن طور که باید، کارش را به خوبی و درستی به انجام برساند.
اما آنچه در این بین مهم است این‌که گفتن واژه متاسفم یا ببخشید یا پوزش می‌خواهم، برای این مردان بسیار سخت و دشوار است! به عبارت دیگر، عنوان کردن متاسفم به معنای پذیرفتن اشتباه و پذیرفتن اشتباه به معنای شکست آنان تلقی می‌شود! این نگرشی است که مردان برای خود در ذهن خویش خلق ساخته‌اند.
برای حل این مشکل زنان باید کاملا دقت کنند که هنگام گفتگو درباره مشکلات و مسائل «احساس اشتباه را در مردان» به وجود نیاورند.
باید به این نکته توجه کنید که مردان از این‌که مورد سرزنش و انتقاد قرار بگیرند، بیزارند.
مرد به زنی نیاز دارد که اشتباهاتش را به روی او نیاورد! چنین زنی او را یاری و کمک می‌کند و مرد متوجه می‌شود که جایگاه ویژه‌ای در نزد همسرش دارد، زن می‌خواهد مرد مورد علاقه‌اش در انجام برخی کارها کمکش کند، اما تصور مرد بر این است که شاید من توانایی انجام چنین کاری را ندارم!
مرد اشتباهات خود را نخواهد پذیرفت، چون فکر می‌کند با پذیرفتن و قبول کردن اشتباه خود، همسرش دیگر او را دوست نخواهد داشت.
اما واقعیت امر این است که زن، مردی را بیشتر دوست دارد که اشتباهاتش را می‌پذیرد و به آنها پی می‌برد.
یکی دیگر از پرسش‌هایی که معمولا برای خانم‌ها مطرح می‌شود، این است که چرا مردها از نصیحت بیزارند؟
برای رسیدن به پاسخی معقول و منطقی در این مقوله به ادامه بحث توجه کنید.
اساسا مرد نیاز دارد احساس کند که از عهده حل گرفتاری‌ها و مشکلاتش برمی‌آید. برای مرد بحث درباره مشکل فردی با دیگران به معنای تحمیل باری بر دوش آنهاست! او حتی بهترین دوستش را با طرح مشکل خود به دردسر نمی‌اندازد، مگر این‌که فکر کند، دوستش راه حل بهتری دارد.
توصیه مهم به خانم‌ها
هرگز تا زمانی که مرد (شوهرتان) تقاضا نکرده، او را نصیحت نکنید. به او بگویید که به توانایی او در حل مسائل و مشکلاتش اطمینان کامل دارید!
وقتی زن تلاش می‌کند تا مرد را وادار به صحبت درباره احساس یا مشکلش کند، یقینا مقاومت از جانب مرد دو دلیل می‌تواند داشته باشد:
1- مرد چنین برخوردی را از سوی همسرش انتقاد و سرزنش برای خود تلقی می‌کند.
2- مرد تصور می‌کند که زنش او را فردی ناتوان شمرده و می‌خواهد راه‌حل بهتری به او ارائه نماید.
در واقع هدف زن، کمک به مرد برای رسیدن به احساسی بهتر می‌باشد. برای زن نصیحت کردن، نوعی ایجاد اعتماد و اطمینان در رابطه زناشویی است و به عنوان نشانه‌ای از ضعف و سستی مرد تلقی نمی‌شود.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد باید مردان اندکی در رفتارها و کردارهایشان، تامل و بازبینی نمایند.
بدون شک همه زنان دوست دارند که رابطه خوب و خوشایندی با مردان خود خلق کنند و بتوانند از آن لذت ببرند، نه این‌که خواستار پیدایش یک رابطه نامعقول و آزاردهنده باشند.
و کلام آخر این‌که:
اگر مردان در تنهایی خویش اندکی به عملکرد رفتاری خود، نگاهی بیندازند، پی خواهند برد که آنچه همسرانشان از آنان می‌خواهند دلیل بر این نیست که آنان دچار ایراد و یا اشکالی هستند. آگاهی داشتن و دانستن یک واقعیت در زندگی زناشویی برای مردان باید آنان را به این مرحله برساند که تداوم و ماندگاری یک رابطه زناشویی پایدار در کنار یکدیگر شکل خواهد گرفت و زن و مرد به عنوان یک زوج در سایه‌سار عشق، همدلی، محبت، وفاداری و صداقت به دور از هرگونه حسادت و انتقاد، خواهند توانست روزهایی سرشار از شادکامی و صمیمیت را با هم سپری سازند و خاطرات خوب با هم بودن در افکار و زندگیشان نقش ببندد و جاویدان بماند.

چطور روزتان را برنامه ریزی کنید

افراد موفق می دانند که باید هر روزشان مفید و پربار باشد و به همین دلیل سعی میکنند از هر روزشان بیشترین استفاده ممکن را ببرند، چه در جهت رشد فردی یا کاری خود. ابزاری که برای انگیزه دادن به خودشان استفاده می کنند، برنامه روزانه شان است. وقتی عادت کنید که برای هر روزتان برنامه داشته باشید، روی کارها تمرکز بیشتری داشته و اولویت های آن روز را خوب می فهمید. با این روش احتمال انجام شدن کارها خیلی بیشتر است .
- برای هر روزتان از شب قبل برنامه ریزی کنید
20-15 دقیقه را هر شب صرف برنامه ریزی برای روز آینده کنید. متخصصین می گویند یک دقیقه برنامه ریزی، در 10 دقیقه وقت شما در اجرای کار صرفه جویی می کند. اگر برای برنامه ریختن تا روز بعد صبر کنید، ممکن است خیلی اتفاقات بیفتد که فکرتان را منحرف کند و نتوانید روی برنامه تمرکز داشته باشید. وقتی از روز قبل برنامه تان را آماده داشته باشید، می توانید هر اتفاق دیگری که در طول روز افتاده را در نظر گرفته و به برنامه تان اضافه و کم کنید. همچنین وقتی شب قبل برنامه ریزی می کنید، باعث می شوید که ذهن ناخودآگاهتان در طول شب روی این برنامه ها کار کند و بعد که صبح بیدار شدید، می دانید که دقیقاً چه کار باید بکنید و دیگر وقتتان را برای اینکه ببینید چه باید بکنید یا نکنید هدر نمی دهید.
- یک لیست مستر تنظیم کنید
این لیست از همه کارهایی که فکرش را بکنید تشکیل شده است. اگر کاری به فکرتان می رسد که لازم است انجام دهید، فوراً آنرا در این لیست جای دهید. هیچ تعهدی به انجام همه کارهایی که در لیست مستر نوشته شده است ندارید. هدف این لیست این است که صرفاً آن کارها را فراموش نکنید. هر کار دیگری هم که در طول روز به ذهنتا می رسد را به این لیست اضافه کنید.
- یک لیست از حتماً های روزانه تهیه کنید
این لیست از کارهایی تشکیل شده است که بالاترین اولویت را دارند و سنگین ترین نتیجه را در بر خواهند داشت، چه مثبت و چه منفی. برای تنظیم این لیست وقت بگذارید و خوب فکر کنید چون وقتی کاری وارد این لیست می شود باید تا آخر روز بعد بی بر و برگرد انجام شود. کارهایی که در این لیست نوشته می شوند به هیچوجه نباید به تاخیر بیفتند چون باعث می شود که اینکار برایتان شکل عادت درباید و به اولویت های روزانه تان بی توجه شوید. این لیست باید کوتاه بوده و بیشتر از 6 مورد روی آن نوشته نشده باشد.


- یک لیست از بایدهای روزانه تهیه کنید
این لیست شامل کارهایی می شود که باید در طول روز انجام دهید اما حتمی و لازم نیستند که بخواهید آنها را روی لیست حتماً ها قرار دهید. این کارها را باید بعد از اتمام کارهای نوشته شده در لیست حتماًها به انجام برسانید.
- قرارملاقات ها را فراموش نکنید
ساعت های خاصی در روز هستند که به یک ملاقات خاص تعلق دارند. وقتی قراری با کسی می گذارید حتماً آن را روی تقویم خود یادداشت کنید و بعد آن قرارها را به برنامه روزانه تان منتقل کنید.
- بعضی کارها را به دیگران محول کنید
خیلی از کارهای قید شده در لیست روزانه تان هستند که می توانید انجام آنها را به دیگران واگذار کنید. افراد موفق می دانند که نمی توانند همه کارهایشان را شخصاً تمام کنند و همیشه خیلی از کارهایشان را به کسانی می سپارند که انجام دهند.
- سه بار تاخیر در انجام کار
اگر می بینید که چند روز پشت سر هم کارهایتان را نیمه تمام می گذارید و به روز بعد معوق میکنید آنوقت باید از خودتان بپرسید چرا آن روز اول این کار در لیستتان بوده است و چه ارزشی در زندگیتان دارد. تا می توانید نباید بیشتر از سه روز کاری را به تاخیر بیندازید.
- تنظیم وقت برای تهیه غذا
معمولاً چیزی که از خیلی برنامه ریزی ها جا می ماند تنظیم ساعتی برای خوردن غذاست. این مسئله اهمیت زیادی دارد، اول به این دلیل که در پولتان صرفه جویی کرده و برای غذاخوردن بیرون نمی روید، و دوم اینکه برای سلامتیتان بهتر است. خیلی از افراد موفق برای صرفه جویی در وقت به رستورانهای فست فود می روند و وضعیت سلامتیشان هم وخیم است. یادتان باشد، مدیریت زمان، مدیریت زندگی است و بالاترین اولویت زندگی، خودتان هستید.
با اجرای این استراتژی ها در تنظیم برنامه روزانه می توانید بازده کاری خود را به طور قابل توجهی بالا برده و سریعتر به اهداف و آرزوهایتان دست پیدا کنید.

بغل کردن مطمئناً احساس خیلی خوبی به شما می بخشد و شواهد نشان می دهد تاثیرات بسیار خوبی هم بر سلامتی ما دارد. در تحقیقی که در دانشگاه کارولینای شمالی انجام گرفت، محققان دریافتند که بغل کردن هورمون "اکسیتوسین" را افزایش داده و خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد.
درواقع، وقتی زوجین 20 ثانیه همدیگر را بغل می کنند، سطح اکسیتوسین در بدنشان که طی تولد بچه و شیردهی آزاد می شود، بالا می رود. افرادیکه در روابط عاشقانه هستند، بیشترین افزایش اکسیتوسین را دارند.




ضمناً سطح هورمون استرس، کورتیزول، هم در خانم ها همراه با فشارخون پایین آمد. دکتر کارن گورون یکی از محققین این تحقیق می گوید، "هرچه حمایت عاطفی بیشتر باشد، این افزایش میزان اکسیتوسین نیز نیز هم در مرد و هم در زن بیشتر خواهد شد. اما اهمیت اکسیتوسین و اثرات محافظت کننده آن دربرابر بیماریهای قلبی، میتواند برای خانم ها بیشتر باشد."




دکتر کارمین گریفیت، سخنگوی بنیاد قلب بریتانیا، می گوید، "دانشمندان علاقه زیادی به این مسئله نشان می دهند که احساسات مثبت می تواند برای سلامتی مفید باشد. این تحقیق نشان میدهد که ساپرت عاطفی، مثلاً به شکل در آغوش کشیدن های عاشقانه می تواند تاثیرات مثبتی بر سلامت قلب داشته باشد. "




در واقع، در یک تحقیق دیگر که آنهم توسط دکتر گورون انجام شد، به اثبات رسید که بغل کردن و گرفتن دستها، تاثیرات استرس را کاهش می دهد. از دو گروه زوج خواستند که درمورد یک موضوع ناراحت کننده با هم صحبت کنند، اما یک گروه از قبل دست های همدیگر را در دست گرفته بودند و همدیگر را بغل کرده بودند درحالیکه گروه دیگر اینکار را انجام نداده بودند. در این تحقیق مشخص شد که:


- افزایش فشارخون در گروهی که هیچ تماسی با هم نداشتند درمقایسه با گروهی که همدیگر را در آغوش گرفته بودند، بیشتر بود.




- ضربان قلب در گروهی که تماسی نداشتند 10 ضربه در دقیقه بود درحالیکه برای گروه دیگر این مقدار 5 ضربه در دقیقه بود.




دکتر گورون پیشنهاد می کند که تماس های گرم و در آغوش کشیدن و گرفتن دست ها قبل از شروع یک روز سخت می تواند شما را در طول روز محافظت کند.




انسانها موجوداتی اجتماعی هستند، همانطور که در تحقیقات مختلف ثابت شده است که آنهایی که در زندگی دوستانی برای خود دارند، و همچنین آنها که ازدواج کرده اند، سالمتر هستند.




ما به ارتباطات اجتماعی احتیاج داریم و این ارتباطات شامل لمس کردن، حتی فراتر از ظرفیت یک زوج است. مثلاً این واقعیت که نوزادان از تماس های پوستی مستقیم با مادرشان فایده می برند و رشد بهتری خواهند داشت را در نظر بگیرید.




مثالی که گفته شد یک تحقیق کره ای بود که روی نوزادان پرورشگاهی انجام شد. آندسته از نوزادان که 5 روز در هفته و به مدت 4 هفته، 15 دقیقه بیشتر صدای زنانه شنیدند، ماساژ و ارتباط چشمی مستقیم داشتند، بعد از گذشت چهار هفته و در سن 6 ماهگی، وزن و قد بیشتری اضافه کردند و شکل گیری سرشان نیز بهتر بود تا آنهایی که این تحریک اضافی را نداشتند.


شواهد نشان داده است که تماس درمانی استرس و درد را در بزرگسالان کاهش می دهد و نشانه های بیماری آلزایمر مثل بیقراری، آواگری، قدم زدن های عصبی و از این قبیل را نیز کاهش می دهد.




وقتش رسیده بیشتر بقیه را بغل کنید




تحقیقات نشان می دهد که زوج های امریکایی چندان تمایلی به آغوش کشیدن در مجامع عمومی را ندارند. طبق تحقیقات زوج های پاریسی سه مرتبه بیشتر از زوج های امریکایی وقتشان را به بغل کردن هم میگذرانند.




بغل کردن در روابط زناشویی فوایدی دارد که احتمالاً هیچوقت فکرش را هم نمی کردید. بغل کردن...



- احساس خوبی به شما می دهد.




- حس تنهایی را از بین می برد.




- بر ترس غلبه می کند.




- دریچه احساساتتان را باز می کند.




- اعتماد به نفس را بالا می برد.




- حس نوع دوستی شما را تقویت می کند.




- روند پیر شدن را کندتر می کند.




- اشتها را فرو می نشاند.




- استرس و فشارهای عصبی را کاهش می دهد.




- با بیخوابی مبارزه می کند.




- عضلات بازوها و شانه ها را شکل می دهد.




- اگر قدتان کوتاه باشد، یک نوع تمرین کششی به حساب می آید.




- یک جایگزین عالی برای بی بند و باری است.




- یک جایگزین سالم و مطمئن برای مصرف الکل و دخانیات است.




- وجود فیزیکی شما را تایید می کند.




- دموکراتیک است (هر کس حق در آغوش کشیده شدن دارد).




فواید بیشتر بغل کردن




- از نظر اکولوژیکی خوب است (محیط را خراب نمی کند)




- برای صرفه جویی در انرژی بسیار خوب است (گرما را حفظ می کند)




- قابل حمل است.




- به هیچ ابزار خاصی نیاز ندارد.



- هیچ محل خاصی نمی طلبد (یک محل خوب برای بغل کردن هرجایی می تواند باشد)



- روزهای شاد را شادتر می کند.



- فضاهای خالی زندگی را پر میکند.



- حتی بعد از جدا شدن از آغوش، باز هم فایده می رساند.

 

چقدر با کسی که دوستش دارید همدلید؟

۱) آیا هر دو از یک سبک موسیقی لذت می‌برید و به آن علاقه‌مند هستید؟
الف) بله
ب) تا حدودی
ج) خیر

۲) سلیقه‌های شما در دکوراسیون منزل، نوع خانه، اتومبیل، لباس و ... چه‌قدر به‌هم نزدیک است؟
الف) خیلی
ب) ۵۰ درصد
ج) خیلی کم

۳) آیا پیشینهٔ مشترکی دارید؟
الف) بله
ب) در بیشتر موارد یکسان هستیم، اما تفاوت‌هائی هم داریم
ج) خیر، متفاوت است

۴) با خانوادهٔ همسرتان، مانند خانوادهٔ خودتان صمیمی هستید؟
الف) بله
ب) نه زیاد، با احترام اما رسمی برخورد می‌کنیم
ج) خیر، تفاهم نداریم، یا زیاد همدیگر را نمی‌بینیم

۵) در مورد انتخاب غذا، آیا ذائقهٔ مشترکی دارید؟
الف) بله
ب) در مورد بعضی از غذاها
ج) نه، هرگز

۶) آیا مذهب و اعتقادهای مشترک دارید؟
الف) بله
ب) مسئلهٔ مهمی در زندگی ما نیست
ج) خیر

۷) آیا به هدف‌های همدیگر در زندگی احترام می‌گذارید؟
الف) بله
ب) تا حدودی
ج) خیر

۸) در مورد تفریح‌ها، ایا نظر مشترکی دارید؟
الف) بله
ب) بعضی وقت‌ها
ج) خیلی کم

۹) آیا دست کم سه سرگرمی و علاقه‌ٔ مشترک دارید؟
الف) بیشتر از سه تا است
ب) یکی یا دو تا
ج) خیر، فقط یکی

۱۰) آیا نگرش شما نسبت به زندگی یکسان است؟
الف) بله
ب) نه زیاد
ج) هرگز

۱۱) ر ارتباط با درآمد، خرج کردن و پس‌انداز، آیا با هم تفاهم دارید؟
الف) بله
ب) بعضی وقت‌ها
ج) خیر، طرز فکر ما در این مورد، متفاوت است

۱۲) معیارهای مشترکی دارید؟
الف) بله
ب) بعضی وقت‌ها
ج) خیر

۱۳) آیا به حق تقدم یکدیگر در زندگی، معتقد هستید؟
الف) بله
ب) تا حدود زیادی
ج) خیر، مایل هستم که همسرم تقدم نداشته باشد

۱۴) دربارهٔ بچه‌دار شدن یا نشدن و تعداد بچه‌ها، با هم، تفاهم دارید؟
الف) بله
ب) بعضی وقت‌ها
ج) خیر

۱۵) آیا به تفاوت‌های همدیگر احترام می‌گذارید؟
الف) بله
ب) بعضی وقت‌ها
ج) بیشتر وقت‌ها این اختلاف‌ها غیرقابل تحمل می‌شوند

۱۶) آیا بزرگترین خوشحالی شما، بودن با همسرتان است؟
الف) بله
ب) بعضی وقت‌ها
ج) خیر

۱۷) وقتی با هم به توافق می‌رسید، رابطهٔ زناشوئی شما، محکم‌تر می‌شود؟
الف) بله
ب) بعضی وقت‌ها
ج) خیر

۱۸) آیا اختلاف‌نظر شما، روی عشق و احساسی که به هم دارید، تأثیر می‌گذارد؟
الف) بله
ب) بعضی وقت‌ها
ج) خیر

۱۹) آیا حاضر هستید برای همدیگر هر کاری بکنید؟
الف) بله
ب) بستگی دارد
ج) خیر

۲۰) آیا دوست دارید، چیزهای دیگری علاوه بر دوست داشتن و احترام متقابل، به هم هدیه بدهید؟
الف) بله
ب) بیشتر وقت‌ها
ج) خیر





● کلید تست
در هر موردی که گزینهٔ ”الف“ را انتخاب کردید، به خود ”۴“ امتیاز بدهید و امتیازها را با هم جمع کنید؛ سپس نتیجهٔ تست را بخوانید.

● امتیاز بین ۰ تا ۲۷
شما دو نفر، مثل شب و روز با هم متفاوت هستید.
البته این به آن معنا نیست که زندگی کردن شما با یکدیگر امکان‌پذیر نمی‌باشد. فقط باید بدانید اگر علاقهٔ شما به یکدیگر واقعی است، این محبت، تفاوت‌ها را از بین می‌برد. به این ترتیب، چگونه بهتر زندگی کردن را خواهید آموخت. جواب شما به ۵ سؤال آخر، بازگوکنندهٔ این مطلب است که شما چه‌قدر به هم علاقه‌مند هستید و همین‌طور مشخص می‌کند جادهٔ زندگی شما در آینده هموار است و یا پر از سنگلاخ خواهد بود. کلید موفقیت، آموختن، بخشیدن و به‌دست آوردن است. همیشه سعی کنید خودتان را جای دیگران بگذارید.

● امتیاز بین ۲۸ تا ۵۱
شما و همسرتان، دارای شباهت‌ها و تفاوت‌های زیادی هستید و در عین حال، تفاوت‌هائی نیز دارید این تفاوت‌ها و شباهت‌ها مطلوب هستند و زندگی شما را زیباتر می‌سازند. شما باعث پیشرفت یکدیگر در زندگی می‌شوید. پاسخ شما به پنج سؤال آخر، تعیین‌کنندهٔ این مطلب است که اختلاف‌های بین شما چه‌قدر عمیق هستند و علاوه بر اختلاف‌ها، می‌توانید علاقهٔ خود را به یکدیگر با جواب دادن به این پنج سؤال بسنجید. سعی کنید همیشه در هر مشکلی، احساس همسر خود را درک کنید و تفاوت‌های خود را قبول نمائید. متفاوت بودن، امری بدیهی است. علاوه بر آن، هر دو، شخصیت مجزائی دارید و دوست ندارید آن را تغییر دهید.

● امتیاز بین ۵۲ تا ۶۰
شما به‌طور کامل، مناسب همدیگر هستید. در بیشتر موارد تفاهم دارید. تنها مشکل زندگی شما به‌وجود آمدن یک زندگی کسل‌کننده در آینده است. به‌عبارت دیگر، شما باید رابطهٔ خود را جذاب و باروح نگه دارید. برای رسیدن به این هدف، موارد گوناگون، جدید و مفیدی را در زندگی خود امتحان کنید. زندگی نباید یکنواخت باشد. با علاقه‌مند بودن به یکدیگر، زندگی خود را زنده نگه دارید.

چهار روش برای گفتن دوستت دارم!!!




گفتن "دوستت دارم" معمولاً برای افراد بسیاری دشوار بوده و نیازمند یک زمان مناسب است؛ اما حتماً لازم نیست که عبارت "دوستت دارم" را بر زیبان بیاورید تا طرف مقابل متوجه احساسات درونی شما بشود. هر چند این عبارت می تواند گویای احساسات بدیهی باشد، اما می توان از راههای دیگر نیز عشق را اظهار نمود، که چه بسا میتواند تاثیرگذار تر بوده و رابطه را بیش از پیش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد.
راههای ساده ای وجود دارند که می توانند بدون اینکه حرفی به زبان بیاورید، به همسرتان ثابت کنید که دوستش دارید. و علاوه بر همه این موارد: آیا شما در بوسیدن تبحر دارید یا خیر؟
1- تایید کرده، تشکر کنید و قدردان باشید
یکی از خصلت های طبیعی هر انسانی این است که به دنبال تایید از طرف کسانی است که دوستشان می دارد.
به همین دلیل کاملاً معقول می باشد که تا جایی که می توانید تلاش کنید تا مطمئن شوید که شریک زندگیتان می داند که تا چه اندازه او را دوست می دارید و برایش ارزش و احترام قائل هستید. در میان گذاشتن این امر که چه احساسی نسبت به همسرتان دارید، اصلاً نیازی به صرف وقت آنچنانی ندارد. اگر هم احساس می کنید که او در حال حاضر می داند که شما چه احساسی نسبت به او دارید، بد نیست گاه و بی گاه یادآوری های کوچکی داشته باشید تا او هم بیشتر ترغیب به عشق ورزی نسبت به شما شود.
همه ما دوست داریم تا به خاطر کارهایی که انجام می دهیم، مورد تایید و پذیرش سایرین قرار بگیریم. حال چه این کار تامین مالی خانواده باشد، چه پرورش مناسب فرزندان باشد، نحوه انجام کارهای فردی، نحوه نگاه ما به مسائل مختلف، و یا سایر موفقیت هایی که در زندگی بدست می آوریم.
بنابراین اگر دائماً بخواهید نقد کنید و فقط جنبه های منفی شریک زندگی خود را ببینید، گفتن "دوستت دارم" نمی تواند کاری را از پیش ببرد. در حقیقت با این کار بدتر ارزش خود را زایل کرده و به راحتی او می تواند متوجه شود که حرف هایتان از ته دل نخواهد بود.
متاسفانه بیشتر ما چنین کاری را انجام می دهیم. در قدم اول ابتدا باید آسیب هایی را که به طرف مقابل وارد آورده اید را شناسایی کنید و سعی کنید تا انتقادهایتان آزار و اذیتی را به طرف مقابل وارد نسازد. باید راه نبرد خود را به درستی انتخاب کنید و با شیوه های مسالمت آمیز از او انتقاد کنید. به جای اینکه تمام توجه خود را بر روی اشتباهات و عیوب طرف مقابل متمرکز نمایید، باید سعی کنید در مسائلی که او توانایی بیشتری دارد را تایید، و تصویب کرده و از او قدردانی نمایید. به عنوان مثال زمانیکه همسرتان مثلاً با بیرون بردن زباله ها قصد دارد تا به نوعی، عشق و محبت خود را به شما نشان دهد و یا روغن ماشین شما را تعویض می نماید، یادتان نرود که از عباراتی به این شرح استفاده کنید.: "مرسی از اینکه.....را انجام دای" و یا "از تو سپاسگزاری می کنم که....." و یا "من تو را تحسین می کنم که........" سعی کنید محدوده استفاده از این کلمات و عبارات را افزایش دهید.
2- کاری کنید که احساس کند شماره یک است
سرسپردگی و تعهد اساس یک رابطه را تشکیل می دهد به ویژه در روابط خانوادگی.
هر چند در یک زندگی مشترک زن و شوهر مسائل مربوط به روابط زناشویی خود را باید در اولویت کارهای خود قرار دهند، اما هیچ شکی وجود ندارد که هر یک از افراد کارهای بسیار زیاد دیگری نیز برای انجام دادن در دست دارند. شغل، فرزندان، دوستان، سایر افراد فامیل و قوم و خویش و سایر مسئولیت های اجتماعی معمولاً وقت بسیار زیادی را از شما گرفته و اجازه نمی دهند آنطور که باید و شاید به مسائل زناشویی توجه کنید. با انجام سایر کارها به راحتی توجه تان می تواند از زندگی گرفته شده و زمانی هم که بچه ها را به زندگی مشترک اضافه کنیم، دیگر صحنه دشوار تر از هر زمان خواهد شد. شرکای زندگی، به ویژه مادرها زمانیکه بچه دار می شوند، فکر می کنند که تنها الزامی که در زندگی دارند چیزی نیست جز مراقبت و نگهداری از فرزندانشان. تحت این شرایط طرف دیگر زندگی مشترک به کنار زده می شود.
می بایست به این مطلب توجه داشته باشید که همسرتان هم مانند سایر التزام هایی که در زندگی دارید، پر اهمیت است و باید مانند سایر مسائل به او توجه کنید. و این امر میسر نخواهد شد مگر با صرف وقت و مهر و علاقه. تنها گفتن "دوستت دارم" کاری را از پیش نمی برد و کافی هم نیست. این امر نیازمند عمل کردن از جانب شما می باشد. باید سعی کنید که وقتی را برای همسر خود در نظر گرفته و در آن زمان توجه و تمرکز خود را به طور کامل در اختیار او قرار دهید. به نیازهای او بی توجهی نکنید و به خاطر مسائل جزئی با سایر خواست های او مخالفت نکنید. به خاطر اشتباهاتی که انجام می دهد، او را اینگونه تنبیه نکنید که وقتتان را با او صرف نکنید. اگر تصمیم بگیرید که هر شب با دوستانتان بیرون بروید، این امر به هیچ وجه به او ثابت نمی کند که شما دوستش می دارید و قصد دارید وقت بیشتری را با او صرف کنید. این بر عهده شماست که یک تعادل مناسب میان کارهایتان برقرار کنید.
3- کارهای کوچک خیلی به چشم می آیند
با ملاحظه بودن و ابتکار عمل به خرج دادن برای وارد کردن شادی به زندگی یکی دیگر از راهکارهای ساده ای است که می تواند "دوستت دارم" را به طرف مقابل اثبات کند.
مهربانی و توجه، به ویژه زمانیکه فردی بوده و نشئت گرفته از صمیمیت موجود میان دو نفر باشد، نشان می دهد که شما برای طرف مقابل ارزش قائل هستید. سعی کنید تا جایی که می توانید به خواست ها و نیازهای همسرتان با روی باز برخورد کنید و پیش از آنکه چیزی را از شما درخواست کند، نیازهایش رامرتفع سازید.
با به یاد آوردن رویدادهای مهم زندگی، سعی کنید که همیشه یک قدم جلوتر باشید. سعی کنید نیازهای او را پیش از آنکه آنها را ابراز کند، پیش بینی نموده و او را در کارهایش کمک وهمراهی نمایید.
به عنوان مثال اگر قرار بوده در محل کار در مورد مسئله ی مهمی سخنرانی کند، دست پیش بگیرید و به او زنگ بزنید تا ببیند نتیجه کارش چطور شده. کاری را که از شما درخواست نکرده برایش انجام دهید. منتظر نباشید تا از شما درخواست کند تا شانه هایش را پس از یک روز سخت کاری بمالید. پیش از اینکه فرصت مطرح کردن این درخواست را پیدا کند، شما باید آنرا انجام داده باشید. یاد بگیرید که شنونده خوبی باشید، حتی اگر در مورد چیزی صحبت می کرد که برای شما اصلاً اهمیتی نداشت. و سعی کنید که نصیحت های غیر معقول را برای خودتان نگه دارید.
4- همه چیز او باشید
چه در دوران نامزدی به سر می برید، چه ازدواج کرده اید، موقعیتتان خیلی مهم تر از عنوانی است که بر روی شما گذاشته اند. شما باید دوست، معشوقه و محرم اسرار او باشید.
حتی اگر فرزند دارد، می توانید مادر فرزندانش هم باشید.
سعی کنید که همه این نقش ها را به طور 100% انجام دهید. دوستی باشید که شاد و صادق است. معشوقه ای باشید که پراحساس و صمیمی است و و محرم اسراری باشید که قابل اعتماد است. باید یک گوش شنوا برای او باشید و فردی باشید که هر موقع خواست، بتواند به شما تکیه کند.
در صورت داشتن همسر، اگر بتوانید یک مادر متعهد باشید، او متوجه می شود که به اندازه کافی دوستش دارید که از بچه هایی که با هم آنها را به وجود آورده اید مراقبت و نگهداری کنید.
اگر بخواهید همه چیز او باشید، باید تلاش کنید و زمان و انرژی صرف نمایید؛ اما این تلاش های شما بیش از گفتن هر گونه "دوستت دارمی" به او اثبات میکند که دوستش می دارید.
زمانیکه چنین شیوه های متفاوت گفتن دوستت دارم را در زندگی روزانه خود تمرین می کنید، مطمئن باشید که پاسخ مثبتی را از سوی شریکتان دریافت خواهید کرد و حتی چه بسا او واکنش های بهتری در مقابل شما انجام خواهد داد.
خوب بنابراین همین حالا دست به کار شوید و به شریک زندگیتان ثابت کنید که چقدر او را دوست می دارید.

 

حسادت زنان ،

مکانیزم دفاعى

 

 

 

 

حسادت، نوعى خشم درونى است که مرتبه هایى از آن در همه افراد وجود دارد ولى ممکن است در بعضى کمتر و در برخى بیشتر دیده شود؛ اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت میشود اینست که دختران حسودتر از پسران دانسته شده اند. در روان شناسى امروز این مطلب ثابت شده است که دختران در روابط بین فردى و در رابطه با جنس مخالف، حساستر، خود محورتر و حسودتر از پسرانند، حسادت آنان در برخى موارد بحدى است که گاه به انتقام گرفتن از طرف مقابل نیز مى انجامد. حسادت و همچشمى جهالتى است که با سعادت و خوشبختى فاصله بسیار دارد. حسادت شکل ها و ظواهر مبدل بسیارى دارد؛

حسادت میتواند خود را در رقابتى پایدار یا در کناره گیرى از همه رقابتها آشکار سازد؛ حسادت در شهرت طلبى یا در فروتنى در بخشش، بى پروایى و یا در طمع ظالمانه نیز خود را ابراز میکند و ثمرات تلخ همچشمى هاى دوران کودکى در سالهاى بعد ما را احاطه میکنند. همچشمى هاى دوران کودکى اگر جدى گرفته نشود بطور دائمى بر فرد اثر میگذارد و صفات شخصیتى او را غیرطبیعى میسازد و باید افزود؛ گاه اختلالات سنى و جنسى بین فرزندان یک خانواده باعث حسادت میشود.

از نظر  کارشناسان روان شناسى تربیتی : حالات انسان چهار بخش دارد

 1- حسادت

 2- غبطه خوردن

 3- بخل ورزى

 4- ایثار

 

 

بنظر آنان: متأسفانه افراد فرق حسادت و غبطه را نمیدانند اگر  دوست کسی چیزى بخرد و او نیز مثل او بخرد این غبطه است نه حسادت؛ فردى که بخل ورزى میکند، میگوید؛ خدایا به من بده ولى به دیگرى نده، چرا که دوست دارد فقط خود مالک آن باشد. بنابرین حسادت در خانم ها یک مکانیزم دفاعى است که بعضاً باعث نابودى فرد مى شود. کارشناسان روانشناسى در مورد حسادت هاى زنانه معتقد ند: تفاوتهاى بین زن و مرد و تحول اجتماعى متفاوت در دختران و پسران در دوره هاى مختلف، موجب برخى مسائل در بزرگسالى میگردد و حسادتها نیز ریشه در کودکى دارند. بین مردان، حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسائل خارج از مالکیت بیشتر مشاهده میشود. حسادتهاى زنانه از یک سرى رفتارهاى بد آموخته شده نشأت میگیرد که گاهى بر عملکرد خانوادگى، تحصیلى و شغلى فرد نیز تأثیر میگذارد. در بعضى موارد زنها به مردها نیز به خاطر آزادى هایشان ممکن است حسادت کنند.

حسادت در برخى موارد باعث سقوط و گاه صعود میشود. برخی روانشناسان معتقدند: زن ها به لحاظ باورهاى جامعه از حساسیت بیشترى برخوردارند و زن حسود اغلب فکر میکند که «ندارم» ولى «دیگرى دارد» و خودباورى خود را از دست میدهد و راه غلط را انتخاب میکند و آرام آرام دچار بى ارزشى شخصیت میشود که حسادت نیز در وجودش بیشتر رخنه میکند. که باید علت حسادت بررسى شود و زن «خودش» را باور کند که اگر خود را باور نکند هرگز حسادت او از بین نخواهد رفت. 

ده راز درباره مردان

 

 

راز۱: مردان دوست دارند همیشه در ذهن همه یک قهرمان باشند. یک قهرمان بدون اشتباه. !!

پس بهتره اگه می خوایم در مورد اشتباهاتشون حرفی بزنیم در تنهایی و با احتیاط بگیم.

راز۲: در مورد اشتباهات مردا با اونا همدردی کنین نه سرزنش. چون مردا کلا در مواجهه با مشکلات ضعیف ترن و حتی ممکنه  مورد آسیب جسمی هم واقع بشن.

راز۳: مردها دوست دارن همیشه در ذهن شما باشن، که همه کارها را می تونن مثل یک مرد انجام بدن. پس بهتره  حتی اگه شده، به تظاهر نشون بدین که اونا هر کاری را بهتر انجام میدن. در این یه مورد تظاهر بهتر از ایمان قلبیه .

راز۴: کمتر غر بزنین. اصل مطلب و شکایتتون رو در چند جمله بگین اگه دوست داشت که ادامه بده خودش تمایل نشون می ده و الا بقیه حرفای شما رو مثل برنامه های رادیو فقط می شنوه و اصلا بهشون توجه نمیکنه. و این تجربه ای می شه تا دفعات بعد از ابتدای صحبت شما چنین حسی داشته باشه.

راز۵: هر کدوم از ما انسانها دوست داریم که اطرافیانمون به ما افتخار کنن. علی الخصوص همسرمون. پس به همسراتون افتخار کنین. پول و ثروت همه چیز نیست. اخلاق خوب و انسانیت و محبت و خیلی فاکتورای دیگه هست که باعث بشه ما به همدیگه افتخار کنیم.

راز۶: اگه در جمع دوستاتون هستین و این شمایین که جمع را در دست دارین اجازه بدین همسرتون هم گاهی فرد برتر جمع باشه و این شما هستین که باید همسرتون رو در جمع دوستانتون حل کنین و در بحث دخالتش بدین.

راز۷: مردا کسی را که "خیلی" دوست دارن نشون می دن که فقط " کمی" دوستش دارن. اینم خصلت مردای ایرانیه دیگه. مخصوصا در جمع انتظار نداشته باشین خیلی نشون بده که دوستتون داره. بیشتر از همه هم جلوی خانواده هاشون. البته به نظر من این اشتباهه.

راز۸: همه مردا  یه راه ورودی به قلبشون دارن و رمز عبور مردایی که ظاهر اخمو و خشن دارن ساده تره  و بعد از ورود می بینین که چقدر دنیای رئوف و مهربونی پشت چهره خشنشون داشتن.

راز۹: مردا کلا تصمیم گیرنده های خوبی نیستن و این مساله از ابتدا در ذهنشون قرار داده می شه. به همین علته که همیشه در مواجهه با شما طوری برخورد میکنن که انگار بیشتر می فهمن. این مساله حتی در مورد مادراشون هم نمود داره. اما اشکالی نداره و بهتره درمورد مسایل ساده و جزیی اجازه تصمیم اشتباه و غلط را به اونا بدین  این کار واسه تقویت اعتماد به نفسشون خوبه . البته نباید به اندازه ای باشه که در هیچ زمینه ای حاضر به قبول حرف شما نباشن و همیشه خودشونا  برتر و عاقلتر بدونن.

راز۱۰: خیلی از مسایلی که از نظر خانما یک امر معمولیه  از نظر آقایون یه رازه. پس بهتره که کلا در مورد مسایل زندگی زیاد با دیگران صحبت نکنین و اگه هم خواستین حرفی بزنین حواستون باشه که از رازهای همسرتون نباشه.

رفتار مردانه با شوهر چه عواقبی دارد؟

 


س: ده سال است ازدواج کرده ایم و سه بچه کوچک داریم ولی من حس می کنم اگر شوهرم را به حساب بیاورم چهار بچه دارم. او عین یک بچه عمل می کند. چیزها را سر جای خودش نمی گذارد، قرارها یادش می رود، وسایلش در خانه ولو است. از این وضعیت متنفرم، می دانم اگر اعتراض کنم ناراحت می شود. چون که روابطی هم بین ما وجود ندارد.
چطور رفتار مادرانه را متوقف کنم؟
ج: مثل مادر با مرد رفتار کردن بزرگترین اشتباه زن است. هر چه بیشتر با او مثل بچه رفتار کنید، بچه تر می شود. آخرش هم دلش را می زند و رنجیده می شود و بر زن می شورد. درست مثل زمانی که جلوی مادرش ایستاده بود.
از همه بدتر اینکه رفتار مادرانه کوتاهترین و کشنده ترین راه برای از بین بردن رابطه جنسی است. چون هیچ مردی نمی خواهد کنار مادرش بخوابد. وقتی شما مثل مادرش رفتار کنید هرگز نمی توانید شور و شوق او را برانگیزید. البته مردانی که شیفته و خریدار غرغر و ملامت از ناحیه زن باشند، زنی را که رفتار مادرانه دارد، تحمل می کنند.
هر زن می داند که چقدر طبیعی است نسبت به کسی که او را دوست دارد مادرانه رفتار کند، این را از زمان کودکیش یاد گرفته است. اولین عشق فراوان که تجربه کرده از ناحیه مادر بوده است. مادری که بچه را در رحم خود پرورده، او را به دنیا آورده، شیر داده و همیشه از او حمایت کرده است. همه این محبت ها از جانب مادر بوده. حالا زن فکر می کند چون کسی را دوست دارد باید مثل مادر نسبت به او رفتار کند و مهر بورزد.
این نوع رفتار به ذائقه مرد خوش نمی آید، پس سعی خواهد کرد از او دوری کند.

شش مورد از رفتارهای مادرانه که بایستی از آنها اجتناب شود.


1- کمک و همیاری در مواردی که خودشان باید انجام دهند (خرید جوراب، پیدا کردن کلید و ...)
2- برای اینکه بفهمیم چه می خواهد از بازی (کلمه و حدس) استفاده کنیم. (گرسنه ای؟ پیتزا می خوری؟ نه؟ یک سوپ خوشمزه چی؟)
3- یا تلقی اینکه مرد حواس پرت و فراموشکار است، اطلاعاتی را با خودش می داند به او یادآوری کنیم. (این آشغال شبه، فراموش نکنی شیر بخری و ...)
4- غرغر زدن و اینکه او انگار بچه است. (چند مرتبه بگویم چراغ آشپزخانه را خاموش کن.)
5- به عهده گرفتن کارهایی که گمان می کنیم او نمی تواند درست انجام دهد. (بیرون بردن بچه ها و خرید لباس برای آنها، برنامه ریزی یک مسافرت)
6- آنها را راهنمایی می کنیم در حالیکه از ما کمک نخواسته اند. (نشان دادن روش پختن نیمرو

 

با چه کسی ازدواج کنیم ؟‌

  - *  چگونه همسرآینده خود را بشناسیم ؟

*  -   چه شرایطی برای انتخاب همسر در نظر بگیریم ؟

*  -   در چه سنی باید ازدواج کرد؟

*  -   چه شرایطی باید داشته باشیم تا ازدواج کنیم ؟

 

 

 

و هزاران سئوال از این دست را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور می کنند و به دنبال جواب هستند. در این یادداشت و چندین یادداشت بعدی ، سعی بر این است که به این مهم پرداخته و سئوالاتی را که تسری به عموم یافته  از منظر روانشناسی کاربردی پاسخ دهیم.

درمورد ازدواج باید بگوئیم که : این رابطه تنها به منظورارضای غرایض و تمایلات آنی نیست. بلکه زندگی آینده و خوشبختی زن و مرد و کودکان آنها بر اساس این پیوند قرار گرفته است و چنانکه در بحث تربیت کودک نیز شرح داده شد یکی از علل عمده اختلالات روانی درکودکان، گسسته شدن رابطه خانواده و یا اختلافات خانوادگی است.

ازدواج موفق بستگی به عوامل مختلفی دارد که خیلی ازآنها را باید در دوران نامزدی و عمدتا قبل از ازدواج  ارزیابی کرد. عوامل دیگری نیز در موفقیت زندگی زناشویی موثر است که می توان آنها را در ابعاد مختلف بعد ازازدواج وارسی نمود وشناخت.

در ازدواج، سازش دائمی واز خودگذشتگی فراوان لازم است، ولی اگر زن ومرد قبل از ازدواج با یکدیگر توافق بیشتری داشته باشند، امکان سازش بعدی بیشتر خواهد بود.

مهمترین عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

 - 1رشد عاطفی و فکری .

2 - تشابه علایق و طرز تفکر.

3 - تشابه مذهبی . ( مسائل عینی مذهبی مد نظر است نه کلیات )

4 - تشابه تحصیلی و طبقاتی.

5 - تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی .

6 - تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها .

7 - نوع رابطه با خانواده زن و شوهر.

سعی  بر این است که در این  یادداشت ها موارد هفتگانه فوق را شرح داده و بر این منوال  اولین قسمت را آغاز میکنیم.

1 - رشد عاطفی و فکری ؛

مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی ، رشد عاطفی و فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری تنها بستگی به سن ندارد ، بلکه سن روانی ، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل موثر روشنفکری است. اگر این عوامل فراهم باشد ، بر اساس تحقیقات دانشمندان در دهه هفتاد قرن بیستم در بین افراد سالم چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی مناسبترین سن برای ازدواج خانمها بیست ودو سالگی  و برای آقایان بیست و پنج سالگی تعیین شده است.

در این سن یک فرد عادی به اندازه کافی رشد و ثبات فکری و عاطفی دارد و امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کم است ، اگر چه در این سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمی در آمده ، ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است. البته باید اضافه کرد که این سن را تنها از لحاظ کلی انتخاب کرده اند ، بدین معنی که خیلی ازدواجهای مقرون به خوشبختی وجود دارد که زن ومرد در موقع ازدواج بسیارمسن تر یا جوان تر از سن مذکور بوده اند.

بزرگی میفرماید: برای دستیابی به خوشبختی در زندگی سن تقویمی اهمیتی ندارد، اصل مهمتر سن احساسی وبهتر است بگوییم بلوغ ازدواج از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است .

رشد جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است. اگر چه در اجتماع کنونی ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت می گیرد ،‌ معهذا باید گفت که روان شناسان ، زناشویی کودکان تازه بالغ را که آمادگی وارد شدن به زندگی پر مسئولیت زناشویی را ندارند ، صلاح نمی بینند.

مسئله دیگری که از لحاظ بهداشت روانی قابل ملاحظه است اینکه آیا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشویی خواهد شد یا خیر؟

تحقیقات موجود در این زمینه  نشان می دهد که مردان تمایل دارند که با زنان کم هوش تر از خود ازدواج کنند و اغلب زنهای خیلی با هوش مجرد می مانند. از لحاظ خوشبختی زناشویی ، صلاح است که مرد از لحاظ هوش ، کمی برتر از زن باشد ، زیرا محیط ما چنین اقتضاء می کند. ولی تفاوت زیادی در این مورد نباید وجود داشته باشد‌ ، زیرا در غیر این صورت علایق و طرز تفکر آنان با یکدیگر توافق و نزدیکی نخواهد داشت. البته امکان دارد ازدواج موفقیت آمیزی که در آن زن با هوش و فعالی شریک است ، وجود داشته باشد ، ولی خطرات ناشی از آن زیاد است . در واقع هوش یک معیاری است که علایق و طرز تفکر خاصی را تولید می کند ودرصورت اختلاف هوشی زیاد انطباق و توافق طرفین به شدت کاهش می یابد.

رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد ، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران، بخصوص خانواده وهمکارانش همراه خوبی باشد و هر جا نیاز به انعطاف را احساس کند با آگاهی و شعورو به قیمت زندگی با آرامش، شاد وسعادتمند قادراست تغییر روش داده وحتی در مواقع لزوم تن به سازش دهد. البته سازشی به مثابه سعادت  خوشبختی وآرامش. او درک میکند که انتظارات اجتماع ازاو چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.

یکی از مهمترین عوامل رشد ، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است . مثلا شخص ممکن است سی یا چهل سال عمر کرده باشد ، ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود . چنین شخصی قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه روابط زندگی زناشویی او مختل می شود.

  2توافق و طرز فکر

مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ‍ ، د رموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد.

طرز تفکر ‍، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگی ›› هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذکر می گردد: آیا زن و مردی که خیال ازدواج دارند به یک اندازه جاه طلب هستند یا اینکه یکی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبی است ‍ ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممکن است زن او از اینکه شوهرش ساعات طولانی مشغول به کار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ‍، سعی خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به کار بکشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی کند که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.

نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری ، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.

مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.

البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.3عقاید مذهبی .

 

 

 

 

شباهت درعقاید مذهبی به قدری درسعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان،‌ ازدواج دو نفرازمذاهب مختلف را معمولا غیرعاقلانه می دانند. دلایل این نظریه بسیار است.

دروهله اول،‌اگر تنها یکی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پایبند باشد ، امکان اختلاف نظر دراین مورد زیاد خواهد بود. بعلاوه آنچه که در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.

یکی دیگرازمشکلات ازدواج افرادی که دارای مذاهب مختلفند،مخالفت اولیاء آنهاست، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدرومادر خود میشود و بعدها ممکن است هر یک از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یکی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،‌احتمالا مشکل حادی پیش نخواهد آمد.

نکته بسیار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :

بسیارپیش آمده است که دو نفر قبل ازازدواج از مفاهیم کلی درمورد مذهب استفاده می کنند و هردو توافق پیدا میکنند ولی بعد ازازدواج ، در نمودها ومصادیق آن موارد کلی ، دچار اختلاف می شوند.

مثلا ، هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ،‌ ایمان ،‌ حجاب و .... حمایت می کنند .

ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می کنند.

یکی حجاب را مقنعه وچادرمی داند ، دیگری  به روسری و مانتو هم اعتقاد ندارد.

یکی هرگونه موسیقی را حرام می شمارد ، دیگری موسیقی را آرامش و غذای روح می داند.

یکی زندگی مرفه را درتعارض با مذهب نمی داند،‌ دیگری رفاه گرایی را در تضاد با مذهب خود می داند.

یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ،‌ دیگری میگوید مگر خانه ما ،‌ کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.

یکی برای مسافرت ، مشهد و زیارت را در نظر می گیرد ، دیگری دوست دارد به شمال و لب دریا برود . و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر در زندگی مشترکشان پیش می آید ،‌ که با تولد فرزندان حادتر می شود ،‌ چون تفاوت در سبک تربیتی فرزندان را نیز شامل می گردد. و هر کدام سعی دارد با زیر و بمهای ارزشی خود ، فرزندان را تربیت کند.

لذا توصیه می شود ، که قبل از ازدواج ، فقط روی مفاهیم کلی بحث نشود ، و به نمودها ، مصادیق و مثالهای عینی آن توجه شود . سعی شود با مثالهایی ، طرف مقابل را در موقعیت های عینی و واقعی قرار داد

 

 

 - 4 تشابه تحصیلی و طبقاتی:

 

 

سعادت و خوشبختی زندگی زناشویی ،‌ به مقدار زیادی بستگی به موضوع های کوچک دارد ،‌ بدین معنی که عادات کوچک و به نظر ناچیز شخص ، ممکن است باعث عصبانیت و آزردگی همسرش شود.

این عادات ، به ویژه زمانی جلب توجه می کند که زن و مرد از لحاظ تحصیل و محیط با یکدیگر تفاوت کلی داشته باشند.

مثلا دختری تحصیلکرده که در خانواده متمکن و مودبی پرورش یافته ممکن است نسبت به شوهر خود که دارای آداب و معاشرت خاص طبقه پائین اجتماع است ، احساس شرم و عصبانیت کند. اگر شوهر این خانم مثلا در مهمانی رسمی با دست غذا بخورد و یا به صورت اصلاح نکرده به آنجا رود و یا اینکه در مکالمه از جملات و کلمات عامیانه و غلط استفاده کند ،‌ امکان دارد که خانم مذکور از این موضوع احساس حقارت و شرمندگی کند و نسبت به شوهرش متنفر و خشمگین شود.

از سوی دیگر شوهر نیز از اینکه زنش دائما سعی دارد روش او را تحصحیح نماید و به اصطلاح به او بزرگی کند ، آزرده خواهد شد.

روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که تفاوت میان سطح تحصیلی و طبقاتی یکی از عوامل بسیار مهم اختلا‍فات خانوادگی است. این امر مسلم است که دختر زیبای کارگر کارخانه اگر به ازدواج شخص سرشناس و متمولی در آید دچار مشکلات فراوانی خواهد شد و همین ، امکان خوشبختی و سعادت زناشویی او را کم خواهد کرد.

اگر چه شباهت درجه هوش زن و مرد در سعادت زناشویی مهمتر از مقدار تحصیل است ،‌ ولی تحقیقات دامنه دار در این مورد نشان می دهد که مدارج تحصیلی نیز در خوشبختی خانوادگی بسیار موثر است ، زیرا مقدار تحصیل معمولا به مقام اجتماعی شخص بستگی دارد. بنابر این اگر یک عضو خانواده فارغ التحصیل دانشگاه است ، ولی دیگری تحصیلات ابتدایی دارد ، ممکن است سبب ایجاد احساس حقارت و آزردگی شود . این موضوع به ویژه در مورد مردی که همسر او تحصیلات عالی تری دارد صدق می کند ، زیرا در این صورت شوهر ممکن است زن خود را برتر احساس نماید و زن نیز به دوستان خود که دارای شوهران تحصیلکرده اند رشگ ببرد.

البته امکان دارد که در عین اختلاف تحصیلی ، زناشویی سعادتمندانه ای هم وجود داشته باشد ، ولی بهتر است از ازدواجی که در آن اختلاف تحصیلی خیلی زیاد است برحذر باشیم ، زیرا هرچه زن و شوهر از جهات مختلف به هم شباهت بیشتری داشته باشند امکان خوشبختی و سعادتمندی ایشان ‍،‌افزایش خواهد یافت.

 اگر اينگونه ايي ازدواج نكن

اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود ، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید.

 ( تنبلی و بی مسئولیتی)

 

اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (‌که به نظر شما غیر منطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید.

(عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)

 

اگر در زندگی ، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده  یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری ، احساسی و رفتاری ندارید.( عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)

 اگر تصور می کنید ؛ افکار ، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید.

 (خطای شناختی اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید.

 (خطای شناختی)

 

 اگر در پی کسب لذت و علائق خود ، کارها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد.

 (اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری)

 

 اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار ، احساس و رفتار دیگران نیستید.

 (واکنش دفاعی و خود میان بینی)

 

 اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید.

(عدم خودآگاهی)

 

 اگر تا کنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتار های شما ایجاد نشده است.

(عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)

 

 اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه ، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده ( خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگیتان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد.

 (مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)

 

 اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید( حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب ، خشک و غیر قابل انعطاف هستید.

(‌عدم انعطاف پذیری لازم)

 

 اگر قادر به درک احساسات ، رفتار و افکار خانواده ، دوستان و همکارانتان(که متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید.

(عدم اگاهی اجتماعی)

 

 اگر بیشتر به جای گوش کردن ، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید ، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند. (عدم مدیریت رابطه)

 

اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفاً ، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید.

 (خود یا اگو ضعیف ، هوش هیجانی پائین)

 

 اگر برای رفتار ، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.

( رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)

 

اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آنها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست.

(پاسخ اجتنابی به رویدادها)

 

اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو ، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی ( کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید.

 (اختلال شخصیت)

 

  اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین ، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.

( خطای شناختی ، عدم کنترل احساس ، هوش هیجانی ضعیف)

 

 اگر بدون اینکه خود را دقیقاً‌ ارزیابی کنید و بشناسید ،‌دنبال همسر مناسب می گردید.

 (‌عدم شناخت خود)

 اگر وضعیت فعلی اتان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت ، اقدام به ازدواج می کنید.

(مشکل در شیوه حل مسئله)

 فرمول رياضي ازدواج

دانشمندان فرمولی ریاضی را برای یافتن همسر ایده آل کشف کرده اند که بر اساس آن زن باید 5 سال کوچکتر از مرد باشد. همچنین باید از زمینه فرهنگی مشابهی با مرد برخوردار بوده و باهوشتر از وی باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، به گفته دانشمندان دانشکده بازرگانی ژنو پیروی از این فرمول می تواند شانس زوجها را برای داشتن ازدواجی پایدار و شاد یک پنجم افزایش دهد. یکی از زوجهایی که این فرمول در ازدواج آنها رعایت شده است ملکه و پادشاه ادینبرگ معرفی شده اند.

سن مناسب و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج

همانگونه که گفته شد، برای موفقیت در ازدواج، رعایت سن مناسب ازدواج بسیار مهم است. متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود

مسئولیت پذیری و پاسخگویی به نیازهای جسمی روحی و عاطفی همسر

زوجین باید متوجه باشند که با تشکیل خانواده، نقشهای جدیدی برای آنان بوجود می آید که می بایستی در مقابل آن مسئولیت پذیر باشند. زن و مرد متأهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف نمایند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست . زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.

یک عشق یک همسر

این اصل متضمن دوام و خوشبختی یک خانواده است. وفاداری به همسر، وفاداری به عشق را به ارمغان می آورد

به همسر خود احترام بگذارید و گذشت داشته باشید

زوجین می بایستی در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارند. نزدیکی زوجین هیچگاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سؤال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است. انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد

معنویات

دین داری، تقویت معنویات و توجه به دستورات مذهبی که به زیبایی در دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به آن پرداخته شده است، همچون چراغی روشن در راه تعالی بشریت است. زوجین باید به تقویت معنویات در یکدیگر یاری رسانند و در این صورت است که عطر و طراوت ایمان، فضای خانوادگیشان را صفا می بخشد

 

زمان مناسب بچه دار شدن

توجه داشته باشید که از نظر جسمانی، روانی، اجتماعی و اقتصادی صلاح نیست که یک زوج بلافاصله پس از ازدواج بچه دار شوند و حداقل در دو سال اول زندگی می بایستی از یک روش های پیشگیری از بارداری استفاده نمود. بهترین سن حاملگی برای زن بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است. حاملگی پیش یا پس از این سنین، احتمال خطرات برای سلامتی جنین و مادر را می افزاید. همچنین فاصله کمتر از ۳ سال بین دو زایمان برای مادر و کودک، هر دو، خطرناک است. امروزه به دلایل متعددی بیش از دو حاملگی توصیه نمی شود.

هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده چیست؟

متاسفانه %۸۰ ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند تعدادی از انگیزه های ازدواج به شرح زیر است:

۱- فشار اطرافیان:

تاثیراتی است که دوستان،خانواده، جامعه و حتی عقاید شما بر شما تحمیل می کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است: ”تو باید در یک رابطه با جنس مخالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تو وجود دارد.” در جامعه فشار زیادی به افراد مجرد تحمیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را به حال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کرده و ارج نهیم.هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.

۲- رهایی از تنهایی و افسردگی:

بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند (و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.

۳- عطش جنسی:

برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود می باشند که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح می دهند. این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه می باشند تا یک همسر خوب. این گونه ازدواج ها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم می پاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده می شود و تعداد آنها هم کم نیست.

۴- گریختن از واقعیات زندگی خود:

بسیاری از افراد ازدواج می کنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص می باشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور می کنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.

۵- گریختن از رشد و بالندگی:

این گونه افراد تنها به این منظور ازدواج می کنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته می شوند.
اینگوه ازدواج ها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:
• ازدواج هایی که اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.
• در ازدواج هایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.
• ازدواج هایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.

۶- احساس گناه:

برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد می دهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. هم چنین احساس گناه می کنند زیرا که تصور می کنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطف هایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر می دهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.

۷- پر کردن خلاء احساسی و معنوی:

اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی می باشند و می خواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمی باشد.

۸- پذیرش اجتماعی:

جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم می نگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستوران ها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: ”ورود افراد مجرد ممنوع” و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمی آورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای می گردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.

۹- تامین مخارج زندگی:

این گونه ازدواج ها در زنان بیشتر به چشم می خورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج می دهند.

۱۰- اعتماد بنفس پایین:

برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج می دهد می پذیرند و ازدواج می کنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان می پندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج می دهند.(مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج می کنند)

۱۱- اخذ تابعیت کشور دیگر:

اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج می دهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب می گردد.

۱۲- بی ارزش شمردن ارزش خود:

این گونه طرز تفکر در زنان به چشم می خورد. این گونه زنان و یا دختران چنین می پندارند که وظیفه یک مرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد می باشد. آنها ارزش زن را در سطح یک همخوابه صرف می دانند. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج می کنند همین مسئله می باشد.
به خاطر داشته باشید بسیاری از محققین سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.

بنابراین عجله نکنید و با دید گشوده شریک زندگی خود را برگزینید.

همچنین سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل ۲ سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده، ارضای غریزه جنسی و شهوانی نیست، بلکه تولید مثل است.بدون شک، خالق بزرگ هستی خواهان تداوم زندگی انسان روی کره خاکی است و تنها راه تداوم نسل بشر، آمیزش جنسی است. خداوند کششی بین دو جنس مخالف (نر و ماده) برقرار ساخت، که اگر این کشش میان نر و ماده نبود، آمیزشی میان دو جنس مخالف صورت نمی گرفت، و اگر آمیزش در کار نبود نسل بشر منقرض می گشت.قوی ترین نیرویی که زن و مرد را به یکدیگر می کشاند، غریزه جنسی است. در حقیقت، جاذبه جنسی بین زن و مرد علت محدثه خانواده و علت مبقیه آن است؛ ولی هدف اصلی ازدواج، ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه عاملی ورای این عامل شهوانی و تمتعات جنسی است که عبارت است از تولید نسل.بهترین دلیلی که می توان بر این مدعا که هدف اصلی از ازدواج صرف تلذذ و تمتع جنسی بردن نیست جدائی مردان از زنان نازا و زنان از مردان عقیم آن هم با وجود تلذذ جنسی در حد ارضاء و وجود اقتصاد سالم و وضع معیشتی مناسب در خانه است.

سه عامل مهم افراد را به طرف ازدواج و تشکیل خانواده سوق می دهد: نیاز اقتصادی، میل به فرزند و عشق. میل به فرزند که همان علاقمندی به بقای نسل و حفظ نوع می باشد، عشق یا لذت جنسی یا نیازهای اقتصادی به عنوان مقدمات وصول به این هدفند. بنابر نظریه کینک، جامعه شناس آمریکایی، از لحاظ جهان شناسی، وظیفه خانواده (زن و مرد) تنها امتداد نسل است و نیازهای اقتصادی یا شهوانی به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به این هدف بزرگند.

مزایای ازدواج سالم و موفق چیست؟

موفقیت در ازدواج تنها در تامین مادیات خلاصه نمی شود. تحقیقات گویای این مطلب هستند که تمام افراد خانواده در یک زندگی مشترک سالم سعادتمند و کامل از مزایای آن بهره مند خواهند شد همه ما می دانیم که خداوند به مزایای زندگی مشترک آگاه است و به همین دلیل بوده که زن ها و مردها را تشویق به ازدواج کرده و نتیجه این تحقیقات چیزی جز سخنان خداوند نیست.

مزایای ازدواج موفق برای کودکان و نوجوانان آن خانواده:

تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که در آغوش گرم خانواده بزرگ می شوند برتری های بیشتری نسبت به سایرین دارند. از آن جمله می توان موارد زیر اشاره کرد.
- احتمال ورود آنها به مدارج بالاتر علمی بیشتر است.
- از نظر آکادمیک بچه های موفق تری هستند.
- از نظر جسمی سالم تر هستند.
- از نظر عاطفی سالم تر هستند.
- احتمال خودکشی در آنها کمتر است.
- ناآرامی های کمتری را در مدرسه از خود نشان می دهند.
- احتمال کمتری وجود دارد که قربانی سو استفاده جنسی شوند.
- کمتر از الکل و مواد مخدر استفاده می کنند.
- کمتر مرتکب جنایت می شوند.
- ارتباط بهتری با پدر و مادر خود دارند.
- وقتی ازدواج کردند. احتمال طلاق کمتر است.
- در ففر بزرگ نمی شوند.

مزایای ازدواج سالم برای خانم ها:

تحقیقات نشان می دهد که خانم هایی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به خانم هایی که از ازدواج نا موفق هستند نسبت به خانم هایی که در ازدواج ناموفق هستند مزایای بیشتری دارند از جمله:
- از ارتباط خود راضی هستند.
- از نظر احساسی سالم تر هستند.
- از نظر مالی غنی تر هستند.
- کمتر قربانی خشونت سو استفاده های جنسی و یا سایر جرم ها می شوند.
- تلاش کمتری برای خودکشی انجام می دهند.
- از الکل و مواد مخدر استفاده نمی کنند.
- زیر خط فقر به سر نمی برند.
- با فرزندان خود ارتباط بهتری برقرار می کنند.
- از نظر جسمانی سالم تر هستند.

مزایای ازدواج سالم برای مردها:

تحقیقات مزایای بسیار زیادی را در مورد مردانی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به سایر آقایان پیدا کرده است به نمونه زیر توجه کنید
- عمر طولانی سلامت جسمانی تامین مالی اشتغال بلند مدت.
- دستمزد بالا ریسک کمتر در روی آوردن به مواد مخدر مشروبات الکلی داشتن ارتباط بهتر با فرزندان احتمال کمتر به ارتکاب به جرم و جنایت. احتمال کمتر در خودکشی

مزایای ازدواج سالم برای اجتماع:

زمانی که در جامعه درصد افرادی که در یک ازدواج سالم هستند بیشتر شود مزایای بی شماری به همراه آنها با اجتماع وارد می شود .
-داشتن شهروندان سالم از نظر فیزیکی
دارا بودن شهروندان سالم از نظر احساسی
بالا رفتن درصد افراد تحصیلکرده
کاهش خشونت های خانوادگی
کاهش امار جرم و جنایت
کاهش میان ارتکاب به جرم در نوجوانان و حوانان
کاهش میزان مهاجرت
افزایش ارزش دارایی های افراد
کاهش نیاز به خدمت مشاوره خانوادگی

زمان مناسب برای پیشنهاد ازدواج دادن و پیشنهاد ازدواج را چگونه مطرح کنیم

پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گام هایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هستید که در آن لحظه همه چیز عالی و به بهترین نحو پیش رود و از آن مهمتر که می خواهید پاسخ وی مثبت باشد! این نکات را هنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:

۱- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید:

واضح است نه! اما حقیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر همسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزش های شما با ارزش های همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.

۲- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید:

پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتی اهداف ۵۰ سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر با یکدیگر در مورد آن چه برای شما حائز اهمیت می باشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن می گردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگاری دارید یا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستید که مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.

۳- از پدر و مادر وی اجازه بگیرید:

شما ابتدا باید بدانید که آیا اگر پیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خشنود می سازد یا خیر. این نکته شاید عجیب بنظر آید اما شما که نمی خواهید پدر زن و مادر همسر آینده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.

۴- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد:

به پیشنهاد ازدواج همچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بطریقی طرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومانتیک است و یا اهل تفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستگاری کنید و یا روی دیوار درخواست خود را بنوسید؟

۵- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید:

برای دخترها و زنان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی باشد. اما اگر توان مالی شما اجازه این کار را به شما نمی دهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت می کند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیقه وی اطلاع یابید. این کار را می توانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یا مشاهده نوع جواهر آلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تمایل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.

۶- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت می باشد:

هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، باید مطمئن باشید که پاسخ وی ”بله” خواهد بود. شما میباست از قبل در مورد ازدواج به اندازه کافی صحبت کرده و کاملا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که می خواهید پیشنهاد ازدواج شما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.

۷- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید:

شما ممکن است وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. اما عاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیمی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما می باشند.

۸- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید:

صرفنظر از آنکه کجا و چگونه پیشنهاد ازدواج می دهید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبت به وی همراه باشد. از قبل در مورد حرف هایی که می خواهید به او بزنید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یک فرد استثنایی بوده و چرا شما خواهان آن می باشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. باید جملات شما از دلتان برآید او می خواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!

۹- مکان و زمان مناسب را بیابید:

مکانی که پیشنهاد ازدواج می دهید می تواند: رستوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد که برای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فاکتور زمان نیز بسیار مهم می باشد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود می باشد و یا آنکه از دست کسی عصبانی است، زمان مناسبی برای این کار نمی باشد.

۱۰- او را دستپاچه نکنید:

شما ممکن است بخواهید پیشنهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! اما مراقب باشید اشتیاق بی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مرکز توجه دیگران واقع گردید بی زار می باشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.

۱۱- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید:

صرف نظر از همه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور می کردید پیش نرود. خود را برای واکنش های احتمالی آماده کنید.او ممکن است دستپاچه شده و یا هیجان زده گردد و یا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: ”بله-خیر” و یا ”شاید”. شما ممکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید اما از پیش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.

۱۲- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید:

همواره احتمال آن که وی ”نه”بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عدم آمادگی وی را جویا گردید. وی ممکن است تنها به زمان بیشتری نیاز داشته باشد و یا آن که اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی به آن ببرید تا آنکه پس از ازدواج.

۱۳- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید:

زمان معینی برای پیشنهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت ۲ هفته از آشنایی خود با وی پیشنهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنهاد ازدواج هنگامی است که شما برای مدتی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می توانید پیشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید


محققان با مطالعه بر روی هزار و 74 زوج از سنین 19 تا 75 ساله به بررسی عوامل اجتماعی که در برقراری رابطه ای طولانی تاثیر گذار است پرداخته و این فرمول را نوشتند.

جدا از اختلاف سنی 5 ساله و دارا بودن فرهنگ یکسان، دانشمندان نتیجه گرفتند زن باید حداقل 27 درصد باهوش تر از مرد باشد. همچنین این تحقیقات نشان داده است ازدواج با فردی که تجربه طلاق را دارد می تواند از موفقیت و شادی در ازدواج بکاهد.

بر اساس گزارش تلگراف، در حالی که بسیاری از متخصصان باور دارند این فرمول تنها بخشی از تحقیقاتی ناتمام است اما دانشمندانی که آن را ابداع کرده اند معتقدند در صورتی که افراد از فرمول آنها پیروی کنند می توانند بخت خود را در داشتن زندگی مشترک شاد و طولانی تا 20 درصد افزایش دهند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)