دخالت بزرگ ترها با پرسشهای هدفدار
وقتی از خلاقیت و ایدههای نو افرادی چون ورزشكار، آشپز، معلم، مدیر، نقاش، فروشنده و... به فكر فرو میرویم و تحسینشان میكنیم و گاه با خود میاندیشیم كه انگار این انسانها از دنیایی متفاوت آمدهاند، دنیایی كه ساكنانش متفاوت میاندیشند و متفاوت عمل میكنند و در نهایت در امور خود موفق میشوند و كاش فرزندان ما سرنوشتی مانند آنها داشته باشند.
مسلما پدر و مادرها كه به معنای این موفقیت و تفاوت پی برده باشند، آرزو دارند فرزندانشان سهمی از این دنیای متفاوت داشته باشند. چرا كه میدانند در زندگی افراد خلاق، هر فشار و مشكل به تهدید بدل نمیشود و آگاهانه میتوانند با مدیریت و بهرهجویی از خلاقیت راههای متفاوت فكركردن را در سر بپرورانند و همه اینها یعنی ما در دنیایی زندگی میكنیم كه در آن موفقیت ارتباط نزدیكی با خلاقیت دارد تا جایی كه گاهی با هم مترادف میشوند.
منظور از خلاقیت در كودكان شكلی از تفكر است كه ظرفیت آنها را برای ایدههای نو و كارهای تازه و بدیع بالا میبرد. آلبرت اينشتين میگوید: «تخیل از دانش مهمتر است.»
این جمله امروزه معنی بیشتری پیدا كرده است، چون كودكان در كنار كتاب با دنیای اطلاعات از طریق اینترنت و رسانهها احاطه شدهاند.
آیا این ابزار كودكان را باهوش میكند؟ یا استفاده از آن همچون پرسهزدن در دایرهالمعارفی پر از اطلاعات، ولی بیارتباط به هم است.
كودكان خردسال طبیعتا در مورد افراد و جهان پیرامون كنجكاوند و میخواهند ارتباط خود را با آنها بدانند. با پرورش خلاقیت، كودكان میتوانند در دنیای اطلاعات با منابعی كه پیشتر با آنها در ارتباط نبودهاند ارتباط برقرار كنند، اما به مرور كه بیشتر میآموزند و رشد میكنند و توانایی در برقراری ارتباطشان افزایش مییابد و آگاهی بیشتری به دست میآورند، آموزههایشان را با هم تركیب میكنند و مهارتهای بیشتری پیدا میكنند كه به كار ببندند.
خلاقیت فقط مختص دوران كودكی نیست، كودك به خلاقیت برای تمامی عمر نیاز دارد. تبديلشدن به انسانی كوشا، فعال، آگاه و مقاوم در برابر فشارها و مشكلات یكشبه به دست نمیآید، بلكه لازم است از سالهای اولیه زندگی توانایی و قدرت درونی او كشف و سپس هدایت و مراقبت شود. متخصصان كودك میگویند انسان با میل به كاوش در جهان به دنیا آمده است.
در این میان، نگرش و دانش بزرگسالان اطراف آنان بسیار مهم است، اگر در اطراف كودكان افراد مطلعی باشند كه انگیزههای درونی را بالا ببرند و اعتماد بهنفس را بهبود دهند و قطعا رسیدن به هدف را مطابق با روحیه و علایق درونی كودك سرعت خواهند بخشید و كسب این تجارب را لذتبخش خواهند كرد.
چطور بچههایی خلاق داشته باشیم؟
رابطه بازی با بهرهوری از خلاقیت بسیار پراهمیت است، چون بازی به كودكان خردسال یاد میدهد هنگام تلاش برای حل مشكلاتی كه به چشمشان خیلی بزرگ و اساسی جلوه میكند، از تفكر خلاق كمك بگیرند یا به كمك تخیل و خلاقیت از تكرار و حركتهای یكنواخت در بازی فراتر بروند.
پس اگر تمركز روی بازیهایی كه خط پایان ندارند صورت بگیرد، مفيد است و از طریق این بازیها كودك انتخابهای زیادی را میتواند برگزیند. برای مثال خانهسازی، بازی با مكعبهای چوبی، نقاشی، شنبازی، فعالیتهای ریتمی و خمیربازی كه ابزار بازی را به هر شكلی میتوان درآورد.
همچنین میتوانید با تركیب و به هم چسباندن مواد بازیافتی و دورریختنی برای ساخت كاردستیهای جدید استفاده كنید. توجه به این دست بازیها به اعتقاد كارشناسان رشد كودك در كودك انگیزه ایجاد میكند تا به عادتهای تكراری خو نگیرند و رویكردی حفظكردنی به بازی نداشته باشند.
دخالت بزرگترها با پرسشهای هدفدار
تاثیر آموزشی یك فعالیت، وقتی بالا میرود كه بزرگترها در قالب پدر، مادر، مربی یا مراقبان دیگر به شیوهای یاریرسان با كودك بدهبستان كنند تا كودك به تفكر خلاق تشویق شود. یعنی دخالت بزرگترها با كمك پرسش و پاسخ لایههای عمیقی از تفكر و ادراك را بیدار كند.
این كار میتواند بهراحتی صحبت با بچههای خردسال درباره كارهایی كه صبح در مهد كودك یا اتاقشان كردهاند یا صحبت درباره تجربه یك دیدار، گردش یا مهمانی و كتاب داستان و نقاشی كودك باشد. با پرسیدن سوالهایی در مورد دیدهها وشنیدهها، چیدمان مكانها، اشخاص حاضر، انتخاب رنگها نظر كودك را به اشیا و اتفاقات متفاوت بكشانيد.
پرسشهای هدفدار ضمن درگیركردن كودك در فعالیتهای گفتهشده، او را به تفكر عمیق و یادگیری پیوسته تشویق میكند. قوه تخیل او هنگام پرداختن به فعالیتهای تحریككننده هوش، پرورش مییابد. مثل پرسیدن این سوالها در واكنش به كارها یا حرفهای كودك: «یادته وقتی رفته بودیم...؟» یا «چی میشد اگه...؟» یا «چطور میشه این اسباببازی را بهتر كرد؟» یا «چه چیزی میتونی با این خط مارپیچ درست كني؟»
برای كمك به كودكان در حل مسائل و مشكلات میتوان با چالش آنها را به فكركردن به صورت زیر تشویق كرد: «این به چه دردی میخوره؟» یا «دیگه باید به چی فكر كرد؟» یا «میتونی یه راه دیگهای واسه این كار پیدا كنی؟»
همچنین برای كشاندن آنان به چالش كشف اشیا یا فكرهای جدید میتوان با این پرسشها آنان را به تفكر خلاق درباره موضوع مورد نظر وا داشت: «این تورو یاد چیزی نمیاندازه؟» یا «با این آجر، گیره كاغذ و چند شيء دیگه چه كارهایی میشه كرد؟»
پس كودكان به كمك بزرگترها با استفاده از بازنمایی رویدادها و تجربهها درباره مفاهیم تازه فكر میكنند و با افزودن اطلاعات احساس تسلط بر خود، در نتیجه تصور بهتری از خود پیدا میكنند كه این نكته بسیار مهم تربیتی به حساب میآید.
همینطور ایجاد فرصت دیدار افراد و مكانهای جدید، دسترسی به افراد هنرمند و صنعتگر و آشنایی با مشاغل مختلف همه و همه یكی دیگر از توصیههای متخصصان روانشناسی برای تشویق به شیوههای باز و انعطافپذیر فكركردن كودك است.