نگيننگين، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره
محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

نگین و محمد حسین

سپس نوشت ...

1390/9/6 9:54
2,236 بازدید
اشتراک گذاری

یک بار

 

 ...وقسم به آن یک بار که احساس می کنی عاشق شده ای.

 

سپس نوشت: یک بار بیشترین عدد ممکن است.

***

 

دل دل

  

یه دل می گه برم برم

یه دلم می گه نرم نرم

 

سپس نوشت:با عقل هم همین ماجرا را داریم.

 

***

 
تنهایی

 

یاد من باشد تنها هستم.

 

سپس نوشت:شلوغی های دور و برم گاهی باعث می شوند یادم برود این همه تنهایی را.

 

***

 
نترسیدن

  

مرگ گاهی ریحان می چیند.

 

سپس نوشت: نترسیدن هم عالمی دارد.

 

***

 
مردن

 

می خواهم زنده بمانی!

 

سپس نوشت: بعضی چیزها توی دل آدم بی صدا می میرند.

 

*** 

بار اضافه

 

انگار که  بی شمار گوی آهنی را بسته باشند به دست و پایم.

 

سپس نوشت: سنگینی روحم را از دور هم دیدند.

 

***

 
عشق

 

 

و عشق صدای فاصله هاست.

 

سپس نوشت:فاصله باید چیز خوبی باشد که صدایش اینهمه لطیف است.

 

***

 
تفاوت

 

 

مرم دریا کنار لخت...مردم دروازه غار لخت

هر دو عریانند... اما این کجا و آن کجا؟

 

سپس نوشت:دریا کناری ها ساماندهی شده اند. اما دروازه غاری ها همچنان لختند.

 

***

 
شوک

 

آنکه می آید،نمی ماند.

آنکه خواهد ماند،

آنکه می خواهد بماند،

آنکه می ماند،

نمی آید.

 

سپس نوشت 1: این یه قانونه.

سپس نوشت 2: اما گاهی هم هست که خیال نمی کنی و می شود.

سپس نوشت 3: لبخند.

***

 
آن روی سکه

 

جودی ابوت خوشحاله.

 

سپس نوشت:جنس خوشحالی های جودی همیشه خوب بود. باکیفیت و ماندگار.

 

***

اولین قدم

 

می گفت: برداشتن اولین قدم نشانه شجاعت است.

می گفت: این شجاعت نتیجه اعتماد به نفس است.

می گفت:  شجاع بودن به زن یا مرد بودن ربطی ندارد.

 

سپس نوشت 1: اشتباه می کرد.

سپس نوشت 2:اشتباه می کرد؟

***
 
نیمه گمشده

 نیمه گمشده هر آدمی عجیب ترین موجود دنیاست.

 

سپس نوشت 1:نیمه گمشده نه عاقل ترین است، نه مهربان ترین، نه زیباترین، نه صبورترین، نه با اخلاق ترین .

سپس نوشت2: به خاطر همین گم می شود.

***

درس

  

ابروهاش رو مینداخت بالا، شمرده شمرده و با تاکید می گفت:

« یه ضرب المثل فرانسوی هست که میگه اینکه تو منو دوست داری ،به من چه ربطی داره ؟؟؟ »

آدم روبرو درمانده، با بهت نگاه می کرد.

خواهرش  می خندید.

مامانش اخم می کرد.

رفیقش می گفت چه ضرب المثل خفنی.

 

سپس نوشت: زندگی یادش داد که آدم روبرو آدم است ،و لازم است به جای آن ضرب المثل خفن لااقل بگوید:«اگه تو منو دوست داری، من نمیتونم برات کاری کنم.»

 ***

 
قرار

 

 مرا آشفته می خواهد چنین آشفته بازاری؟

 

سپس نوشت: باید یک جایی قرار بگیرم ، تا قرار بگیرم.

 ***

علت

  

میدونی چی شده، اما نمیدونی چی نشده.

 

سپس نوشت:پشت سر همه اتفاق هایی که می افتند، یک عالمه اتفاق است که نیفتاده اند.

***

فرهاد

  

دل کندن اگر آسان بود

فرهاد به جای بیستون دل می کند

 

سپس نوشت 1:فرهاد ورزشکار بود،ما فقط می توانیم دل بکنیم.

سپس نوشت 2:مسئله پیچیده ایست.ما چطور می توانیم کاری که فرهاد ورزشکار از عهده اش برنیامد را عهده بگیریم؟

***

انتخاب

   

 آنوقت که تنهایی را برگزید،

حاضر بود روی یک تکه کاغذ بنویسد "اینجانب...در کمال صحت و سلامت عقل، تصمیم دارم تا آخر عمر تنها بمانم." و زیرش یک امضاء خشگل بیندازد.

حالا که به سلامت عقلش در آن روزها شک کرده، نمی داند برای تصمیم جدیدش می تواند امضاء خشگل  بدهد؟

 

سپس نوشت: ندارد. همه اش همین است.

***

کلام عاشقانه

  

زیباترین دیالوگ عاشقانه ای که شنیدم.

ببین من عاشق خودتو، فک و فامیلتو، همسایه هاتونو، خیابونتونو، تیر برق سر کوچتونو، گربه رو دیوار خونتونم.

 

سپس نوشت: وقتی دوستش داری، همه چیز دور و برش را دوست داری.

***

دنده و پهلو

 

من..

همین من ساده...

برای هر بار برخاستن،

هزار هزار بار فرو افتاده ام.

 

سپس نوشت: دیگر دنده و پهلو نمانده برایمان.

***

سوال

 

پنج وارونه چه معنا دارد؟

 

سپس نوشت: ندارد

***

تصویر ترانه

 

 

من فقط عاشق اینم

روزایی که با تو تنهام

کارو بار زندگی رو بزارم برای فردا

 

سپس نوشت :

همه آدم ها ترانه ها را یک جور گوش می کنند. منتها بعضی ها تصویر شخصی هم دارند ، بعضی ها نه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)