نگيننگين، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

نگین و محمد حسین

علت دعوای عروس و مادر شوهر

1390/7/14 8:30
11,418 بازدید
اشتراک گذاری

٣شنبه

من(عروس): سلام .فردا جایی دعوت نیستید. خوشحال میشویم تشریف بیارید افطاری خانه ما

مادر شوهر: باشد میاییم.

من در حال جان کندن و تهیه  افطاری :‌ شوهر عزیزم نکند مثل پارسال نیایند؟ نگران

۴شنبه...

من:بفرمایید خوش آمدید .صفا آوردید(میخوام ١٠٠ سال سیاه نبینمتونسبز)

مادر شوهر: سلام. وای چقدر  خانه سرد است.

من : کولر را خاموش کنم؟

مادر شوهر:‌ خاموش کن. (بقیه بمیرن از گرما. به جهنم)

من:‌ پس خواهر شوهر کو؟سوال

مادر شوهر: قهرقهر کرده از شما. نیامده.خانه برادر شوهر بزرگه است

من :تعجب وااا؟؟؟؟!!!!! چرا؟؟؟ نگفتید خانه نیست؟؟؟

مادر شوهر: گفته  چون من خانه نبودم دعوت کرده اند ...

من: آها چون میدانست ما دعوت کرده ایم گذاشته رفته است...

مادر شوهر: ایرادی ندارد. یک روز مخصوص او را دعوت میکنید

من: (حتما.به گور پدرم میخندمخنده) چرا نگفتید خواهر شوهر خانه نیست؟

مادر شوهر: سکوت.  من برم قرآن بخونم..

من: برو بخون خدا حتما ازت قبول میکنه)

من:سکوت..(به جهنم که نیومده. ما که کف دستمون و بو نکرده بودیم خواهر شوهر خونه نیست)

۵شنبه .مسجد.سالگرد پدر بزرگ شوهر

خواهر شوهر:‌ ابروبه برادر(شوهر بنده) گفتم  با شما قهرم . من را دعوت نکردید.

من : (عوض معذرت خواهیشه بی تربیت) باید جدا جدا دعوت میکردیم؟ مادرت نگفت خانه نیستی.

خواهر شوهر: حالا میخواهم بعدا یک گلگی حسابی بکنم از شما...

من : ما نمیدانستیم خانه نیستی. مادرت نگفت.

خواهر شوهر:‌نه باید من را یک روز مخصوص دعوت کنید

من: (بشین تا دعوتت کنیممنتظر) می گفتی شوهرم میومد دنبالت...

خواهر شوهر:‌ مامان(مادر شوهر بنده) ساعت شش و نیم به من گفت خانه شما دعوتن..

من:عصبانی(پس دهنت و ببند ساکت. حرف اضافی هم نزن. پر رو) 

مادر شوهر: ولش کنید . بحث نکنید . یه روز دعوتش میکنی.(یعنی تمومش کنید. یه روز دعوتش کن)

من: سکوت. ناراحتدل شکسته

.

.

.

توضیح:قسمت های داخل پرانتز و تو دلم گفتم. جرئت بیانش و ندارم.

 

 

علت دعوای عروس و مادر شوهر

 

حتماً شنیده‌اید كه می‌گویند مادرزنم چنین و چنان یا مادرشوهرم فلان و بهمان. به نظر می‌رسد كه مادرزن و مادرشوهر الگویی قالبی در زندگی مشترك انسان‌ها باشند. گفتیم انسان‌ها و نه ایرانی‌ها، ‌چون این مشكل ظاهراً در بسیاری از جوامع و فرهنگ‌ها به چشم می‌خورد. الگوی قالبی یا به عبارت بهتر، تصوری كه از مادرشوهر یا مادرزن در ایران وجود دارد موجودی غالب است كه طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود می‌خواهد و از اینجا در ارتباطات بین عروس یا داماد و مادرشوهر یا مادرزن شكلی از روابط پیش می‌آید كه سرانجام به اختلافات بین زن و شوهر می‌انجامد.

 

قلب های نشانه رفته

 

دعوا و اختلاف هم از اینجا شروع می‌شود كه عروس و داماد كلام یا رفتار (گفته‌ها و اعمال) مادر زن یا مادرشوهر را نوعی دخالت در زندگی خود می‌دانند و رفتار آنها را اهانت به خود تلقی می‌كنند. از طرف دیگر، مادرزن یا مادرشوهر هم انتظار دارند كه عضو تازه خانواده احترام آنها را نگه دارد و جایگاهی خاص برایشان در نظر بگیرد.

 

در حقیقت، آنها تلاش می‌كنند ائتلافی به ضرر طرف دیگر شكل دهند. اما چرا بین مادرشوهر و عروس و تاحدی كمتر، بین مادرزن و داماد اختلاف و تعارض پیش می‌آید؟

 

می‌دانیم كه یكی از زیباترین پیوندهای موجود در عالم هستی پیوند بین مادر و فرزند است. از سوی دیگر، مادر طی سال‌ها زندگی، نوعی احساس هویت خاص در خانه پیدا می‌كند و خانه را با ارزش‌ها و افكار و سلایق ویژه خود اداره می‌كند. او عشق فرزندان و همسرش را به خود احساس می‌كند و از سوی دیگر، عشق و محبت خود را نثار آنها می‌سازد. به این ترتیب، مادر شكلی از نظارت را برخانه و خانواده اعمال می‌كند (این موضوع به‌ویژه در جوامع شرقی، از جمله در كشور ما نمود بارزتری دارد). او در خانه‌ای كه خود در ساخت و برپایی‌اش نقش داشته هویت خویش را می‌یابد و طبیعی است كه هر فردی یا شرایطی كه این نقش را با مخاطره روبه‌رو كند یا عشق و عواطف فرزندان را از او به جانب دیگری بازگرداند نوعی تهدید برای او، عواطفش، احساس ارزشمندی، هویت و در نهایت، حس نظارت او بر خانواده محسوب می‌شود. این موضوع علت اصلی روان‌شناختی رفتار مادرشوهر یا مادرزن است.

 

به نظر روان‌شناس‌ها، پسر برای مادر ثمره تلاش‌ها و درگیری عاطفی اوست. وقتی می‌بیند كه پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود می‌اندیشد كه مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد. او وجوه این تأثیر را در اطاعت قبلی فرزند از خود، در مراقبتی كه فرزند از او می‌كرد و در احترامی كه به وی می‌گذاشت می‌بیند و چون احساس می‌كند كه پسرش دیگر به حد سابق از وی اطاعت نمی‌كند و برایش احترام قائل نیست یا به اندازه كافی از او حمایت و مراقبت نمی‌كند احساس می‌كند كه فرزندش دیگر از وی تأثیر نمی‌پذیرد. از سویی، زن دیگر كه در اینجا عروس است هم نمی‌تواند بپذیرد كه شوهرش احساس امنیتی را كه انتظار دارد از او دریغ كند و انتظار دارد شوهر صددرصد عشق و محبتش را صرف او كند.

 

پسر برای مادر ثمره تلاش‌ها و درگیری عاطفی اوست. وقتی می‌بیند كه پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود می‌اندیشد كه مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد.

 

از اینجاست كه تعارض مادرشوهر و عروس بروز می‌كند. بررسی‌ها نشان می‌دهد كه حتی اگر عروسی احترام بالایی برای مادرشوهرش قائل باشد و بین آنها كمترین حد تعارض و اختلاف وجود داشته باشد، باز هم از نظر روان‌شناختی نوعی گسست بین آنها وجود خواهد داشت. این تعارض شخصی نیست، شخصیتی است. این تعارض تلاش برای حفظ موقعیت از یك سو و ایجاد موقعیتی جدید از سوی دیگر و جلب توجه شوهر (پسر) است. بعضی از روان‌شناسان اجتماعی نوعی تعارض بین نسلی را هم در این زمینه دخیل می‌دانند. افكار و رفتار نسل‌ها با یكدیگر متفاوت است و این اختلاف سلایق و خواسته‌ها به تعارض مادرشوهر و عروس می‌انجامد.

 

مادر شوهر

 

اما مادرشوهر و عروس یا مادرزن و داماد در چه زمینه‌هایی با یكدیگر اختلاف دارند؟ دكتر تری‌آپتر، روان‌شناس دانشگاه كمبریج، در یك تحقیق با عده‌ای مادرشوهر و عروس و مادرزن و داماد مصاحبه كرد و سپس به تحلیل نتایج آن پرداخت. او براساس یافته‌های این بررسی، از وضعیت عروس‌ و داماد و مادرشوهر و مادرزن می‌گوید. از نظر رابطه بین مادرشوهر و عروس، عروس‌ها رابطه خود را با مادرشوهرهایشان «پرفشار»، «ناراحت‌كننده»، «سخت و دشوار» توصیف كرده‌اند. مادرشوهرها هم رابطه با عروس‌هایشان را «پرتنش»، «سخت» و «ناراحت‌كننده» دانسته‌اند. تعداد كمی از مادرشوهرها عروسان خود را «دوستی خوب و نازنین» یا «خوب مثل دختر خودم» دانسته‌اند.

 

 با نگاهی اجمالی به علل ایجاد کننده این تعارضات می توان دریافت که نیاز اولیه مادر شوهر کسب احترام و حرمت در روابط درک عواطف و دلسوزی اوست و نیاز اولیه عروس یا داماد دارا بودن عرصه برای تجربه ، آزمون و خطا، یادگیری مدیریت زندگی تازه تشکیل شده و اثبات هویت و توانایی خویش است . لذا اگر طرفین با این نیاز طرف مقابل آشنا باشند و آن را به مثابه ابزار لازم برای ارتباطی موثر بدانند بسیاری از تشنجات درون خانواده از میان خواهد رفت. دختر یا پسری که قدم در خانواده همسر می گذارد باید بداند که قدرت شنیدن برخی سخنان را بالا ببرد و شنیدن آن برابر با عمل کردن قطعی آن نیست. کافی است فقط داشتن یک گوش شنوا را نمرین کنند . بر فرض که مادر همسر از روی دلسوزی و حس مادرانه نکته ای را یاد آور شود اگر با پیش زمینه منفی قبلی با این رفتار برخورد نکنیم متوجه می شویم که لازم است نیاز شخصیتی او را مورد توجه قرار دهیم و مقابله های مستقیم و بدون فکر نمی تواند برای ما راهگشا باشد .

 

مادران نیز باید بپذیرند که قرار نیست زندگی فرزند آنها هم مثل خود آنها منظم و بدون اشکال و اشتباه باشد بلکه آنها ازدواج کرده اند تا بیاموزند ، بسازند و تکامل یابند .

ریشه های اصلی اختلاف عروس با مادر شوهر

 

 

 

 جنگ و دعوا که آخرین راه به توافق نرسیدن طرفین است همیشه در زندگی بشر جریان داشته با پیشرفت بشر در حوزه علم و دانش بلاخص علوم روانشناسی و مسائل مربوط به روابط اجتماعی اکثر جنگ و جدالها کمرنگ و در حال از بین رفتن است اما یکی از این جنگها یا بهتر بگویم جنگولکها که همیشه بوده و بعد از این هم شر آن وسیله عذاب و سردرد مردان است دعوای عروس با مادر شوهر و گاهی خواهر شوهر است
این بنده بعد از تحقیق بسیار و بررسی افراد و فیلمهای مختلف گزارش نهایی علت این مساله را گردآوری کردم تا شاید بعد از مرگم مردان فهیم از غم نبودم و بی توجهی به این مقاله بخواهند آب پیاز توی چشمشان بریزند که چرا علت را شنیده ولی عمل نکردند
به نظر من زنان در همه جای دنیا در بسیاری از مشخصات از جمله( حسادت-قدرت طلبی-تلقین افکار خود-خاله زنکی-پر حرفی -حساس به فکر و نظر دیگران-جلب توجه دیگران و بهترین بودن ) و بسیاری از رفتارهای غیر منطقی و اصلاح نشدنی با همدیگر مشترکند.
البته بعضی از این خصایص در زنان خلق شده است و وسیله ای برای لذت بیشتر مردان است مثلا حسادت که از خصایص بارز زن است و بسیاری معتقدند زنی که حسادت نکند زن نیست برای مردان اهرمی است که با استفاده درست از آن میتوان زن را اسیر و گرفتار یا در مواقعی مجذوب خود نمود
مسائل تمام نشدنی و هزار شاخه زن و مرد باعث شد از بحث اصلی کمی منحرف شویم شاید شماهم بسیار شنیده و دیدهاید که- فلان مادر شوهر ظالم عروس بیچاره و معصوم را به بیگاری میگیرد و او را از بسیاری از خواسته ها و آزادی ها محروم میکند شوهر هم پشت مادر است . همه میگوییم عروس بیچاره گیر چه نامردانی افتاده یا بلعکس
فلان مادر شوهر باگذشت و مهربان آن مادر بزرگ توی قصه ها عروسی دارد که خدا نصیب کافر نکند انگار از دماغ فیل افتاده دست به سیاه و سفید نمیزند همه کارها را بیچاره مادر شوهر انجام میدهد کوچکترین اعتراضی هم کند عروس عجوزه همه اصل و نسب شان را شستشو میدهد .
از این دو مورد و مشابه آن یا تندتر از آن بسیار دیده و شنیده ایم گاهی با خود می اندیشیم ای کاش آن فرشته مهربان عروس این مادر شوهر عزیز بود و این عروس عفریته مادر شوهر ظالمی چون آن یکی داشت چرا از این موارد که به قولی در و تخته با هم جور میشوند در زنان بسیار نادر و اصلا غیر قابل باور حداقل در زندگی امروز است؟
جواب این سوال بسیار روشن است با خصایصی که در ابتدا از زن گفتیم زن یا ظالم است یا مظلوم اگر مادر شوهر مظلوم باشد و شوهر بی طرف عروس اگر چه دختر کله پز وسیرابی فروش یا قاشق تراش باشد داعیه حق و حقوق و خستگی از اوضاع را میکند ولی همین دختر سیرابی فروش اگر عروس یک مادر شوهر مدیر و یک شوهر با استخوان باشد حد و حدود را رعایت میکند ولی چون زن است و خاله زنک نقل مظلومیت او تا فرسنگها دهان به دهان میگردد که حقوقش زیر پاست خوب چه میشود کرد تا بوده اینطور ی بوده اما مرد باید چه کند

به نظر من هم زن و هم مادر جایگاهی دارند که هیچیک را نباید نادیده گرفت و حقوقش را ضایع کرد باید در مورد قضاوتها عادلانه و در مسائل خاله زنکی بی طرف شد و از مداخله گریخت گرچه این روش هم زیاد جواب نمیدهد اما بهترین راه همان است که در اختلافها خواسته های هیچیک را نباید زیاد جدی گرفت .

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)