نگيننگين، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 9 سال و 22 روز سن داره

نگین و محمد حسین

در مورد كودك

1390/9/22 8:22
3,867 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چگونه هوش کودکان را افزایش دهیم؟

عناصر افزایش‌ هوش‌ کودک‌

مطالعات‌ نشان‌ می‌دهند ژن‌ و محیط‌ هر دو سهم‌ فراوانی‌ در افزایش‌ هوش‌ کودک‌ دارند و در این‌ راستا عوامل‌ محیطی‌ را سلامت ، تغذیه‌ و تربیت‌ خانوادگی‌ معرفی‌ کرده‌اند. براساس‌ یافته‌های‌ اخیر ، حتی‌ اگر ژنها نقش‌ اصلی‌ در میزان‌ ضریب‌ هوشی‌ افراد داشته‌ باشند، هرگز نمی‌‌توان‌ تأثیر والدین‌ را بر ذهن‌ کودک‌ منکر شد. بخصوص‌ در سالهای‌ اول‌ زندگی‌ کودک ، وقتی‌ مغز هنوز در حال‌ شکل‌گیری‌ و تکامل‌ است، توجهات‌ والدین‌ حتی‌ اگر شرکت‌ در بازی‌ ساده‌ای‌ چون‌ دالی ‌موشک‌ باشد، به‌ ایجاد مداربندیهای‌ مغزی‌ پیچیده‌ و ضروری‌ و تقویت‌ آن‌ برای‌ ارتقای‌ هوش‌ کودک‌ کمک‌ می‌‌کند.


اهمیت تعالیم‌ دوران‌ کودکی‌

کریگ‌ رمی‌ (CRAIG RAMEY) پروفسور روانشناسی‌ کودک‌ می‌‌گوید: «واقعا لازم‌ است‌ والدین‌ بدانند که‌ چقدر داده‌هایشان‌ به‌ فرزندان‌ مهم‌ و سرنوشت‌ساز است‌ و کودک‌ از سنین‌ بسیار پایین‌ و بدو تولد تحت‌ تأثیر تربیت‌ والدین‌ قرار می ‌گیرد.»تحقیقات‌ دانشمندان‌ روی‌ دو گروه‌ شاهد و آزمایشی‌ از کودکان‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ تجارب‌ و تعالیم‌ دوران‌ کودکی‌ روند رشد و تکامل‌ مغزی را تسریع‌ و تقویت‌ می‌‌کند. دو سال‌ اول‌ زندگی‌ به ‌نوعی‌ دوره‌ طلایی‌ رشد مغزی‌ کودک‌ است و این‌ زمان‌ دوران‌ ایجاد ارتباطات‌ مغزی به‌ حساب‌ می‌آید. در این‌ سن‌ در مغز بیش‌ از 300 تریلیون‌ ارتباط‌ وجود دارد و در همین‌ زمان‌ سلولهایی‌ که‌ هنوز مرتبط‌ نشده‌اند و مورد استفاده‌ قرار نگرفته‌اند غیر قابل‌ استفاده‌ می‌شوند.


به‌ چشمان‌ کودک نگاه‌ کنید

چشمان‌ نوزاد در شش‌ هفتگی‌ تا فاصله‌ 17.5 سانتیمتری‌ متمرکز می‌شود و این‌ دقیقا به‌ اندازه‌ فاصله‌‌ای‌ است‌ که‌ شما کودک‌ را جلوی‌ خود نگه‌ می‌دارید و به‌ صورت‌ او نگاه‌ می‌کنید. این‌ عمل‌ ارتباطات‌ مغزی‌ را به‌ الگویی‌ تشخیصی‌ که‌ با هر بار دیدن‌ تقویت‌ می‌شود تبدیل‌ می‌کند. و به‌ کودک‌ کمک‌ می‌کند در شناخت‌ مفاهیم‌ مشابه‌ و نامتشابه‌ مهارت‌ بهتری‌ کسب‌ کند.


با کودک‌ حرف‌ بزنید

دکتر هوتنلوچر (HUTTENLOCHER) پروفسور روانشناسی‌ معتقد است: «فرمانهای‌ اولیه‌ زبانی‌ برای‌ کودک‌ بسیار مهم‌اند. زیرا زبان‌ در موفقیت‌ عملکرد ذهنی‌ بسیار اهمیت‌ دارد و هر درک‌ و استنباطی‌ از زبان‌ به‌ ایجاد توانایی‌ کلامی‌ و بیان‌ صحیح‌ لغات‌ کمک‌ می‌کند. دامنه‌ لغات‌ کودک‌ بستگی‌ مستقیم‌ به‌ میزان‌ صحبت‌ والدین‌ طی‌ دو سال‌ اول‌ زندگی‌ او دارد.»


موسیقی‌ در رشد ذهن‌ کودک‌ مؤثر است‌

موسیقی‌ دنیایی‌ فراتر از ریتم‌ و ملودی‌ به‌ کودک‌ می‌آموزد. دانشمندان‌ معتقدند تعلیم‌ سرودهای‌ گروهی‌ و نواختن‌ پیانو برای‌ کودکان‌ سه‌ ساله‌ به‌ تدریج‌ باعث‌ تقویت‌ قدرت‌ استدلال‌ فرا زمانی‌ آنان‌ می‌شود. این‌ کودکان‌ در ترکیب‌ و ساخت‌ پازل‌ در مقایسه‌ با بچه‌هایی‌ که‌ تمرین‌ موسیقی‌ نداشته‌اند، دقیق‌تر و سریع‌تر و در درک‌ مفاهیم‌ ریاضی‌ موفق‌‌ترند.


با تشویق ، کنجکاوی‌ کودک‌ را تحریک‌ کنید

همگام‌ با رشد جسمانی‌ کودک ، قدرت‌ تفکر و اندیشه‌ او نیز در حال‌ رشد و شکوفایی‌ است. او از طریق‌ تجربه‌ وقایع‌ جدید در زندگی‌ دنیا را می‌شناسد و آن‌ را کشف‌ می‌کند. نیازی‌ نیست‌ کنجکاوی‌ را به‌ بچه‌ها آموزش‌ دهیم، بلکه‌ باید وجود سرشار از کنجکاوی‌شان‌ را به‌ صورت‌ هدفمند ارضا کنیم. پدر و مادر با تشویق‌ هر گام‌ کوچک‌ کودک ، کمک‌ بزرگی‌ به‌ خلاقیتهای‌ بزرگتر وی‌ در آینده‌ خواهند کرد.

برای‌ اشیا اسم‌ بگذارید

کودکان‌ حتی‌ پیش‌ از آنکه‌ بتوانند صحبت‌ کنند، قادرند بسیاری‌ چیزها ( برای‌ مثال‌ اجسام‌ مختلف‌ و رنگها) را درک‌ کنند. در این‌ سن‌ اگر به‌ او بگویید: «عروسک‌ خرسی‌ سفیدت‌ را بیاور»، او دقیقا می‌داند این‌ اسم‌ متعلق‌ به‌ کدام‌ اسباب ‌بازی‌اش‌ است. بنابراین‌ یکی‌ دیگر از وظایف‌ والدین‌ نامگذاری‌ انواع‌ رنگها ، اندازه‌ها و شکلها برای‌ تقویت‌ درک‌ کودک‌ است.

بایستید و هورا بکشید

وقتی‌ کودکتان‌ موفق‌ می‌شود برای‌ اولین‌ بار از فنجان‌ آب‌ بخورد و شما فریاد شادی‌ سر می‌دهید، این‌ عمل‌ شما نه ‌تنها او را خوشحال‌ می‌کند، بلکه‌ ارتباطات‌ قشر جلویی‌ مغز و بخش‌ درونی‌ مغز او را که‌ جایگاه‌ احساسات‌ است، تقویت‌ می‌نماید. بین‌ ده‌ تا هجده ‌ماهگی‌ این‌ ارتباطات‌ مغزی‌ شکل‌ می‌گیرد. برای‌ مثال‌ وقتی‌ اولین‌ گامهای‌ او را تشویق‌ می‌کنید، این‌ عمل‌ باعث‌ خوشحالی‌ او می‌شود و در پی‌ آن‌ جریانی‌ از مواد شیمیایی‌ در مغز او آزاد می‌گردد که‌ این‌ چرخه‌ را تقویت‌ می‌کند. در مقابل ، هرگونه‌ بی‌توجهی‌ والدین‌ به‌ رفتارهای‌ کودک‌ موجب‌ تقویت ‌نشدن‌ چرخه‌ ارتباطات‌ مغزی‌ او می‌شود و کودک‌ نسبت‌ به‌ انجام‌ کارهای‌ جدید دلسرد می‌گردد. دامنه‌ لغات‌ کودک‌ بستگی‌ مستقیم‌ به‌ میزان‌ صحبت‌ والدین‌ طی‌ دو سال‌ اول‌ زندگی‌ او دارد

 

 چگونه کودکانمان را به یادگیری تشویق کنیم؟

نگاه اجمالی

 

پدر و مادر نقشهای متعددی را در زندگی کودک ایفا می‌کنند یکی از آنها ایجاد محیط با محبت و با تحرک برای کودک است. دیگری نظارت منظم بر رشد سالم اوست و وطیفه دیگر کمک به کودک برای ایجاد تصویر خوب از خود (Self) (نگرش مثبت به خود به عنوان یک فرد مفید) است. اگر چه برای ایجاد تصویر خوب از خود والدین تنها عامل تاثیرگذار نیستند ولی داشتن رابطه مشترک بزرگ وارانه ، ابراز همدردی و احترام ، اهمیت دادن پذیرش کودک بدون تعیین شرط و شروط ، تشویق رفتار و تفکر آزاد و دادن استقلال رفتاری و فکری در چارچوبهای مشخص مسلما بهترین کارها برای ایجاد چنین تصویری خوب از خود می‌باشد.

در کل آنچه می‌خواهیم بگوییم و لازم است والدین بدانند این است که کودک از بدو تولد شروع به جذب اطلاعات می‌کند و قسمت زیادی از این اطلاعات را از والدین می‌گیرد. بنا براین مسئولیت کامل یادگیریهای اولیه (Primary learnings) کودک بر عهده والدین است و نقش آنها به عنوان معلم اهمیت زیادی دارد.

 

قرار دادن اهداف مناسب

 

از قرار دادن اهدافی که مبهم یا پیوسته فراتر از توانایی‌های کودک هستند خودداری کنید هرگز کمال گرا نباشید و از کودک خود توقع نداشته باشید که کارها را به شیوه صحیح و کامل آن انجام دهد زیرا این مسئله سبب سرخوردگی شما و کودکتان خواهد شد و نهایتاً کودکی سرخورده و غمگین خواهید داشت که فاقد شکوفایی و رشد دلخواه است راه درست این است که فکر خود را بر کمبودها متمرکز نکنید بلکه تمرکز خود را معطوف به هر عمل مثبت یا پیشرفت کودک و تقدیر از آنها کنید.

 

همواره مشارکت کنید

 

یکی از وظایف معلم فرزند خود بودن این است که والدین واقعا باید کارهایی را انجام دهند. در واقع شما به عنوان والدین کودک مجبورید خیلی بیشتر از آنچه خودتان تمایل دارید کار انجام دهید. کودک قبل از سن هشت سالگی (و حتی پس از هشت سالگی) اکثراً از طریق تقلید Imitation) ) یاد می‌گیرد و یکی از بهترین راهها برای نشان دادن یک نمونه خوب برای تقلید کردن این است که برخیزید و در مقابل یا همراه کودک خود کاری انجام دهید.

این بدان معناست که والدین نباید فقط به دستور دادن یا راهنمایی کردن کلامی کودک اکتفا کنند بجای اینکه به کودک بگویید برو
اسباب بازیهایت را جمع کن باید دست فرزند خود را بگیرید، زانو بزنید و جمع کردن اسباب بازهها را بصورت بازی و نمایش با هم انجام دهید و بگویید وقتش است اسباب بازیهایت را جمع کنی حرکت توام با مقدار کمی خیال پردازی و شوخ طبعی و … برای وادار کردن کودک به انجام آنچه شما می‌خواهید بسیار مفید است.

 

تکرار کنید ، تکرار کنید و تکرار کنید

 

در مورد تمام کودکان و بویژه کودکان کم سن و سال هر چند خسته کننده ولی ضروری است که بارها و بارها به آنها گفته شود که یک کار را انجام دهند. به عنوان مثال فرض کنید یک کودک خردسال به هنگام خوردن غذا ، صرف نهار یا انتظار برای چیزی آرام نمی‌نشیند در این صورت ممکن است شما مجبور باشید پیامهای معینی مثل «ما هنگام غذا خوردن پایمان را تاب نمی‌دهیم و به صندلی لگد نمی‌زنیم را برای ماهها و ماهها تا زمانی که بدن کودک هم مانند ذهنش پیام را دریافت کند.

 

نمونه‌های مثبت را ارائه کنید

 

تا حد امکان مسائل را به شیوه مثبت بیان کنید جملات منفی از همان لحظه‌ای که شروع به صحبت می‌کنید ایجاد ناراحتی می‌کنند مغز کودک حتماً تمامی کلمات را پردازش نمی‌کند و ممکن است جمله منفی شما برعکس درک شود. فقط در سن مدرسه است که کودک آمادگی پاسخ دادن به دستورات صرفا کلامی بدون همراهی کلمات را دارد بنابراین تا جایی که می‌توانید سخنان خود را با نمایش و حرکت دستها بیان کنید و به کودک خود تصویری از کار مورد نظر را ارائه کنید.

 

اطمینان حاصل کنید که کودک شما می‌تواند دستورات را به یاد بیاورد

 

حافظه کودک شما ظرفیت کمی دارد و بنابراین نمی‌توانید انتظار داشته باشید رفتار صحیح را به یاد بیاورد اگر چه آنها را بارها و بارها نشان داده باشید. یادگیری کودک از طریق رشد تدریجی و تکرار (که سبب شکل گیری عادتها در کودک می‌شود) بوجود می‌‌آید. در واقع انتظار یادآوری مطالب از کودک «زیر پنج سال» زیاد خواهی است و هنگامی که حافظه او به رشد کافی برسد مطالب را پس از چند بار گفتن خیلی سریع به خاطر خواهد آورد.

 

عدم مداخله

 

بسیاری از کودکان از نظر تمرکز طولانی مشکل دارند و پرورش آن نیز دشوار است. در واقع این موضوع طبیعی است که کودک خردسال به اندازه افراد بالغ تمرکز نداشته باشد. یکی از کارهای اصلی و خوبی که می‌توانید جهت حفظ تمرکز کودک انجام دهید، این است که وقتی «مجذوب و مشغول» چیزی شده است مداخله نکنید و زمانی که توجه کودک خود به خود به چیزی معطوف شد از کار خوب او تقدیر کنید.

 

 آموزش كودكان براي احترام گذاشتن به ديگران

راه های مختلفی وجود دارد تا از طریق آن به کودکان یاد بدهیم که چطور به سایرین احترام بگذارند. والدین عادت دارند همه چیز را به فرزندانشان امر کنند: "همانطور که من می گویم باید رفتار کنی"، "باید به مادرت احترام بگذاری." و .... در واقع، والدین میتوانند دستورات خود را به کودکان تحمیل کنند، اما نمی توانند آنها را به احترام گذاشتن امر کنند. ما می توانیم فرزندانمان را وادار کنیم آنطور که ما می خواهیم رفتار کنند، اما نمی توانیم مجبورشان کنیم که به ما و بقیه مردم احترام بگذارند. احترام را باید به دست آورد.

 

احترام فقط با خوب و مهربان بودن به دست نمی آید. البته خوب بودن هیچ اشکالی ندارد، اما پدر یا مادری که با خوبی و مهربانی بیش از حد با فرزندانش رفتار می کند، مطمئناً فرزند یکدنده و سخت گیری بار خواهد آورد. کسب احترام به چیزی فرای خوب و مهربان بودن صِرف نیاز دارد.

 

ترفند دیگری برای کسب احترام وجود دارد: والدین سعی می کنند با گوشزد کردن خطاهای فرزندانشان باعث شوند آنها بهتر رفتار کنند. این اصلاً روش مناسبی نیست. کودکان وقتی احساس میکنند از آنها انتقاد شده و طرد شده اند، هیچ انگیزه ای برای بهتر شدن ندارند. وقتی کودکان مورد انتقاد قرار می گیرند، به جای اینکه بهبود یابند، سعی می کنند خودشان یا دیگران را محکوم کنند.

 

کودکان یاد می گیرند به کسانی احترام بگذارند که به آنها احترام می گذارند. افرادی که بیشتر مورد احترام هستند، از ترکیبی منحصر به فرد از دوست داشته شدن و ایجاد محدودیت به طریقی محکم اما مهربانانه استفاده می کنند. بااینکه کودکان تصور می کنند هیچ نیازی به پند و اندرز ندارند، اما اگر این نصیحت ها در قالب یک رابطه ی محبت آمیز و حمایت کننده باشد، می تواند آنها را به داشتن رفتارهای مناسب و خوب تحریک کند. کودکان به محدودیت نیز احتیاج دارند، اما این محدودیت ها هم می تواند با نرمی، مهربانی و احترام برای آنها گذاشته شود.

 

مثلاً اگر کودکی شروع به آزار و اذیت و زدن خواهرش می کند، پدر یا مادر می تواند به طرق مختلف عکس العمل نشان دهد. می تواند کودک را زده و بگوید: "وحشی چی کار داری می کنی؟ ول کن خواهرت را...". مطمئناً این روش به کودک احترام گذاشتن را یاد نمی دهد. از طرف دیگر، پدر یا مادر فهمیده می تواند دست کودک را بگیرد و به او بگوید: "ما هیچوقت نباید به کسی صدمه بزنیم و بقیه را آزار بدهیم. می شه به من بگی چه چیز تو را ناراحت کرده است؟" والدین عاقل و فهمیده برای فرزندانشان محدودیت ایجاد میکنند اما این کار را بدون کتک زدن و آزار دادن کودک انجام می دهند.

 

کودکان زمانی یاد میگیرند به سایرین احترام بگذارند که افرادی که برایشان مهم هستند، الگویی از احترام گذاشتن باشند. اگر کودکان ببینند که ما که نزدیک ترین افراد به آنها هستیم، به دیگران و ارزشهایمان احترام می گذاریم، به نفعشان خواهد بود. ما می توانیم مدام درمورد چنین الگوهایی با کودکانمان صحبت کنیم و این نمونه های اخلاقی را تحسین کنیم. و برعکس می توانیم افرادی را که اذیتمان می کنند یا با ما فرق دارندمردمانی از کشوری دیگر، با اعتقادات یا باورهایی متفاوت-- را پیش آنها نکوهش کنیم. احترام گذاشتن ما به افرادی که با ما فرق دارند خود می تواند نمونه ای برای الگوپذیری کودکان باشد.

 

این به آن معنا نیست که با آنچه بقیه مردم انجام می دهند یا باور دارند هم عقیده ایم. باید برای آنها توضیح دهیم که هر انسانی می تواند باور خاص خود را داشته باشد، و با اینکه کاملاً متضاد باور ماست ما باید به او و اعتقاداتش احترام بگذاریم.

 

برای یاد دادن طریقه ی احترام گذاشتن، ما باید عیوب و اشتباهات خود را به راحتی قبول کنیم. اگر بی دلیل کودکمان را تنبیه کردیم، یا اگر کوتاهی در حق او انجام دادیم، از او معذرت خواهی کنیم و بخواهیم که ما را ببخشند.

 

احترام مبنای رابطه های مستحکم و پردوام است و می تواند نتیجه طبیعی برخورد و رفتار صحیح والدین با کودکانشان باشد.

 

افرادی که بیش از همه به آنها احترام میگذارید چه کسانی هستند؟ چه کرده اند تا توانسته اند احترام شما را جلب نمایند؟

 

به چه راه هایی به کودکانتان احترام می گذارید؟ (آیا به حرف هایی که می زنند با احترام گوش می دهید؟ آیا سعی میکنید با آنها وقتتان را بگذرانید؟ آیا سعی می کنید به علایق آنها احترام بگذارید؟)

 

بهترین راه نشان دادن احترام به فرزندتان چیست؟

 

وقتی مردم بیش از آنچه هستند ادعا میکنند که خوب هستند، ما اشکالات آنها را بیشتر می بینیم. وقتی به قصور و اشتباهاتشان اعتراف می کنند، ما بیشتر از آنها چشم پوشی می کنیم، به خصوص وقتی میدانیم سعی میکنند بهتر باشند. آیا شما هم کوتاهی ها و اشتباهاتتان را با کودکانتان درمیان می گذارید و از آنها درخواست کمک می کنید؟ مثلاً ممکن است بگویید: "من وقتی خسته ام خیلی زود عصبانی میشوم و  سرت داد می زنم و آنطور که باید و شاید به تو محبت نمی کنم. امیدوارم تو من را ببخشی و کمی تحملم کنی."

 چگونه به كودكان كمرو کمک کنیم؟

کمرویی متضمن اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیت های اجتماعی است. کودکان کمرو اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می دهند امّا برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران اکراه دارند. برای مثال،کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بی صدا باقی بمانند، حتی هنگامی که مورد خطاب قرارگیرند،آن ها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل کلاس درس، بدون همراهی پدر یا مادرشان سرباز زنند.کودکان کمرو ممکن است در فعالیت های ورزشی یا تفریحی مشارکت نکنند و هنگامی که درجمع افراد ناآشنا قرار گیرند فقط نگاهشان را به زمین بدوزند و از هر حرکتی که باعث جلب توجه دیگران به آن ها شود اجتناب نمایند.بنابراین درك نوع كمرویی فرزندتان به شما در برنامه ریزی برای توجه به نیازهای خاص او كمك خواهد كرد.توصیه های زیر می تواند برای شروع به شما كمك كند:

1) هنگامی که کودکان از تعامل با دیگران واهمه دارند با آن ها همدلی نشان دهید:
یک روش برای کمک به کودکان در زمینه کنترل ترسشان از برخی موقعیت های اجتماعی، نشان دادن همدلی با آن ها هنگامی که از تعامل با دیگران واهمه دارند است. بنابراین، اگرمثلاً کودکی به دلیل کمرویی ازرفتن به زمین ورزش و بازی کردن با دیگران سرباز زد، پدر و مادر می توانند به او بگویند " من احساس تو را به خوبی درک می کنم.من هم خودم گاهی چنین احساسی داشتم هنگامی که مطمئن نبودم چکار باید بکنم و دیگران مرا تماشا می کردند" با نشان دادن همدلی، پدر و مادر به کودک کمک می کنند که حس کند او را درک کرده و پذیرفته اند و نیز به او کمک می کنندکه هیجاناتش را بشناسد و درباره آن ها صحبت کند و شروع به جستجوی راهی برای کنترل آن ها نماید.

2) فرزندتان را كمرو معرفی نکنید :
مطالعات نشان داده اند كه اغلب یك كودك همانطور رشد خواهد كرد كه به او برچسب می زنند. فشارهای والدین بر بچه های كمرو، می تواند باعث اضطراب و عدم امنیت وی گردد كه خود مشكلی بدتر از خجالتی بودن است. فرزندتان را مجبور نكنید كه بیشتر از سطح شخصی اش پیشرفت كند. اگر شما مجبورید كه از واژه كمرو برای توصیف فرزندتان استفاده كنید همیشه آن را با نكته ای مثبت جبران كنید، مثلاً " پسرم در حضور دیگران اندكی خجالتی است ولی او یك ورزشكار فوق العاده است."

3)در خانه با او تمرین كنید:
 بازیهای مختلفی خارج از فعالیتهای روزمره فرزندتان انجام دهید؛ مانند ملاقات با یک شاگرد جدید در مدرسه، کارها و بازیهائی ترتیب دهید تا او بتواند به طور یکسان همه موقعیتهای اجتماعی را تجربه کند. به فرزندتان کمک کنید که آنچه را انجام می دهد،تجربه کند. به عقیده روانشناسان تکرار بعضی از بازیها و نقشها کمک می کند تا فرزندانتان کمتر احساس ترس و نگرانی کرده و راحتتر دوستی صمیمانه ای با دیگران داشته باشند.

4) موقعیت هایی را كه باعث خجالت فرزندتان می شود را شناسایی كنید:
برخی از بچه ها فقط در جاهای خاصی خجالتی هستند مثلاً بعضی از آنها ممكن است هنگامی كه در گروه قرار می گیرند خجالتی اند. برخی دیگر وقتی خجالت می كشند كه از آنها خواسته شود چیزی را در جلو كلاس برای همكلاسی ها ارائه دهند.سعی كنید مهارت های خاصی را كه فرزندتان نیاز دارد تا در موقعیت های اجتماعی احساس راحتی نماید شناسایی كنید.

5) برای رفتارهای اجتماعی کودک هدف گذاری کنید و پیشرفت او را بسنجید:
پژوهش های زیادی بر ارزش هدف گذاری در بهبود عملکرد صحّه گذاشته اند. برای بسیاری از کودکان کمرو، یک هدف واقعی و چالش انگیز، گفتن حداقل یک جمله به یک آدم جدید در هر روز است. هدف های مناسب دیگر می تواند صحبت کردن در مقابل کلاس، شرکت کردن در بازی با دیگر کودکان(حتی بدون حرف زدن)، یا سوال کردن از معلم باشد. پدر و مادر می توانند پیشرفت کودک را با قرار دادن جدول یا نموداری در خانه و مثلاً گذاشتن یک ستاره در جلوی هر روزی که کودک به هدف مورد نظر دست یافته است، پیگیری کنند.کودکان معمولاً دوست دارند خودشان ستاره ها را در جدول قرار دهند.

6) رفتارهای مثبت كودك خود را پاداش بدهید:
از كارهایی كه كودكان به صورت مثبت آنها را انجام می دهند پاداش بدهید.به عنوان مثلا وقتی كودكان تكالیفشان را خوب انجام می دهند در حضور دیگران آنها را تشویق كنید.یا به آنها یاد بدهید كه وقتی به مجلسی وارد می شوند سلام كنند و وقتی این كار را انجام دادند كودك خود را با گفتن تشكر یا آفرین تشویق كنید.در واقع گفتن جنبه های مثبت كودك به دیگران می تواند مفید باشد.

7) رفتار اجتماعی دیگران را در جلوی فرزند خود تحسین کنید:
پدر و مادر با اظهار نظر مثبت درباره رفتار اجتماعی دیگران می توانند به کودک کمرو در ارزش گذاری بر رفتارهای اجتماعی کمک کنند.برای مثال، پدر ومادر می توانند به فرزندشان بگویند" من از شیوه ای که آن پسر بچه نزد ما آمد و اسم ما را پرسید خوشم آمد" و یا این که مستقیماً به تعریف از آن بچه در مقابل فرزند خود بپردازید.البته مواظب باشید که از اظهار نظرهایی از قبیل این که "چرا تو نمی توانی مثل او عمل کنی؟" پرهیز نمائید.

8) برای هر کودک کمرو در هر موقعیت مهم، یک جفت پیدا کنید:
یک کودک کمرو که بتواند در یک موقعیت جدید حتی یک دوست هم پیدا کند، احساس آسایش بیشتری خواهد یافت و نهایتاً با کودکان بیشتری به تعامل خواهد پرداخت. پدر و مادر یا معلم می توانند با درخواست از دو بچه برای بازی کردن با یکدیگر و سپس صبحت کردن با هر دوی آن ها در مورد فعالیت ها و علایق مشترک، این فرایند را تسهیل کنند.پدر و مادر یا معلم همچنین می توانند به آن دو کودک کاری را تخصیص دهند(مثل سر هم کردن یک پازل) و از آن ها بخواهند با هم آن را انجام دهند.

9) جلوی تمسخر کودکان را بگیرید :
طرد اجتماعی و مسخره کردن می تواند به شکل گیری کمرویی کمک کند.بنابراین، کودکتان را مسخره نکنید و به دیگران نیز اجازه ندهید که چنین کنند. در صورت لزوم، کودکتان را از جمع کودکانی که او را مسخره می کنند خارج نمائید. با کودکانتان صحبت کنید و به آن ها بگوئید که حرف دیگران اهمیتی در زندگی آن ها ندارد. برای آن ها از مواردی که در گذشته خودتان مورد تمسخر دیگران قرار گرفته بودید صحبت کنید. خود افشاگری شما به فرزندتان کمک می کند که احساس ناراحتی کمتری از مسخره شدن توسط دیگران پیدا کند.

10) بدبینی كودك خود را از بین ببرید:
خجالتی بودن معمولاً از الگوها و تفکرهای منفی که باعث بدبینی می شود نشأت می گیرد مانند" بچه ها مرا دوست ندارند". از آنجا که کودکان خجالتی آمادگی زیادی در گوشه گیری دارند، پس بهتر است بزرگسالان مواظب رفتار خود باشند و به کودکشان اجازه دهند تا نظاره گر کارهای اجتماعی آنها به عنوان بخشی از زندگی روزمره شان باشند. با این وجود، بهتر است که صبور باشید. با تقویت و جایگزین کردن افکار مثبت به فرزندتان در از بین بردن بدبینی و تفکرهای منفی ذهن او کمک کنید، مثل "شما خیلی خوب با او بازی کردی" و او را تشویق کنید که خود را باور کند و بداند که او هم می تواند مثل دیگران خوب بازی کند و کاری را انجام دهد

تنبيه كلامی كودكان به چه صورتی باشد؟

گاهی اوقات کودکان رفتاری را انجام می دهند که باید تنبیه شوند ، اما تنبیه کلامی باید به چه صورتی باشد که تاثیر بدی در روحیه کودک به جا نگذارد؟یك روانپزشك، روش مورد تایید در تنبیه را روش محروم كردن دانست

و افزود: می‌توان كودك را از یك سری امتیازات مثل تماشای برنامه‌های تلویزیونی، رفتن به منزل دوستان یا خرید وسایل خوشحال كننده و... محروم كرد.
دكتر قاسم دستجردی با بیان اینكه در هر خانه‌ یك سری اصول كلی حاكم است كه باید از افراط و تفریط از آنها پرهیز شود، اظهار كرد: در تربیت كودك بعضی از خانواده‌ها آزادی كامل و مطلق را به نفع كودك می‌دانند ولی برخی دیگر سیستم استبدادی و قوانین زیاد و خشك بر كودك تحمیل می‌كنند كه هر دو روش اشتباه است.
وی ادامه داد: بهتر است در خانواده یك سری اصول كلی و خط قرمزهایی براساس هنجاری‌های آن خانواده وجود داشته باشد. همچنین والدین باید بر روی اصولی كه می‌خواهند فرزندشان تربیت شود توافق و ثبات داشته باشند و بین پدر و مادر دوساز ناهمگون زده نشود.
وی با اشاره به اهمیت اصول مذكور در تربیت كودك افزود: همچنین والدین در موقعیت‌های مختلف ثبات داشته باشند. به عبارتی دیگر اگر والدین در یك موردی قانونی بگذارند، نباید بطور دائم برای آن استثناء قائل شوند.
دستجردی روشهای تربیت كودك را به دو دسته تنبیه و تشویق تقسیم كرد و گفت: تنبیه از نظر لغوی به معنی بیدار كردن، آگاهی دادن و آنچه كه در ذهن مساوی با ضرب و شتم برخوردهای تند است، می‌باشد.
وی هدف از تنبیه را اصلاح، آگاهی دادن و هدایت كردن عنوان و اضافه كرد: هیچ وقت تنبیه به معنای خشم خود را فروشاندن، تحقیر كردن و اذیت و آزار طرف مقابل نیست و هرجا والدین احساس می‌كنند خود را تخلیه كرده و خشم خود را فرو می‌نشانند، این عمل به معنای تنبیه نیست.
وی با بیان اینكه تنبیه الزاما فیزیكی نیست، گفت: در تربیت كودك اغراق نیست اگر بگوییم تنبیه فیزیكی جایی ندارد و چنانچه بعضی از والدین بخواهند جایی برای تنبیه قائل شوند آن را به عنوان آخرین گام بكار ببرند.
این روانپزشك گفت: تنبیه فیزیكی نباید باعث درد و آسیب به كودك شود و هدف از این تنبیه آن است كه پدر و مادر با این روش ناراحتی خود را از رفتار كودك نشان داده و توجه وی را به بدی و زشتی رفتارش جلب كنند كه نهایتا می‌تواند در حد یك پشت دستی زدن یا آرام پشت باسن كودك زدن باشد.
وی تنبیه كلامی را شكل دیگری از بروز تنبیه دانست و تصریح كرد: زمانی كه كودك رفتاری برخلاف هنجارهای موجود در خانه انجام دهد، پدر و مادر در حد كلامی با گفتن “از آن رفتار شما ناراحت شدم“، “از برخورد شما عصبانی هستم” یا “كار شما كار خوبی نیست” و در كنار آن اخمی كنند، ترش رویی كنند یا موقتا ارتباط عاطفی صمیمانه را كمرنگ كنند و لازم است در زمان انجام كارهای گفته شده، رفتار كودك مورد سرزنش قرار گیرد نه شخصیت وی.
وی با تاكید بر كمتر استفاده كردن از تنبیه فیزیكی توصیه كرد: حتی‌الامكان باید موارد این نوع تنبیه زیاد نباشد؛ چرا كه اگر رفتار كودك را دائما سرزنش كرده یا به وی تذكر دهیم، اثر تنبیه كمرنگ می‌شود.
دستجری خطاب به والدین توصیه كرد: از سرزنش شخصیت كودك و نسبت دادن صفات زشت به وی پرهیز كنید، وی را توهین و مسخره نكنید، با كنایه و طعنه با كودك حرف نزنید. همچنین جلوی دیگران بیش از حد از او انتقاد نكنید.
وی در خصوص نكات قابل اهمیت در مورد تنبیه فیزیك و كلامی گفت: تنبیه باید كاملا متناسب با رفتار كودك باشد؛ به طوری كه نباید برای رفتاری كه خیلی بد نیست تنبیه بدی در نظر بگیریم. همچنین علت تنبیه مشخص باشد و علت آن برای كودك توضیح داده شود. همچنین بین تنبیه و رفتار كودك فاصله زمانی زیادی نباشد.
این روانپزشك آسیب جسمی، افزایش خشونت، پرخاشگری و لجاجت،‌ افت تحصیلی و تا حدودی بهره هوشی، احتمال مشكلات روانپزشكی مانند افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و وابستگی به مواد را از عوارض تنبیه زیاد كودك عنوان كرد.
وی همچنین افت اعتماد به نفس، ایجاد شخصیتهای منفعل و وابسته و عدم پرورش روحیه قاطعیت در كودك را از دیگر عوارض تنبیه فیزیكی یا كلامی زیاد دانست.
وی گفت: ‌در بعضی از موارد، رفتار منفی كودك را بر روی خود نیاورید كه این روش در اوایل شروع آن رفتار كاربرد دارد.
این روانپزشك در پایان یادآور شد: در برخی مواقع بهتر است از روش تشویق استفاده كرد كه می‌تواند به شكلهای كلامی، رفتاری و خریدن هدیه و جایزه اعمال شود.

ساختار سازی رفتار فرزندان مهمتر از تربیت آنهاست

 باید بدانیم بچه‌ها امانت پروردگار دست پدر و مادر و بعد امانت نزد مربیان هستند، به همین دلیل باید در تربیت صحیح این امانت‌ها کوشا باشیم.

منصور بهرامی، روانشناس و عضو ارشد انجمن بین الملل تحلیل رفتار، در گفت‌وگو با برنا در خصوص ضرورت تعامل والدین با اولیای مدرسه، بیان داشت: زمانیکه یک مرد و زن با هم ازدواج می کنند، کوچکترین نهادی که با ازدواج این دو تشکیل می شود، نهاد خانواده است و نهاد خانواده باعث بوجود آمدن نهاد اجتماعی می شود. ثمره نهاد خانواده فرزند است و از آنجایی که فرزند برای هر خانواده ای عزیز است، پدر و مادر هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی سعی در پرورش خلاقیت ها و مهارت های او داشته و به وی بها می دهند.

 

وی ادامه داد: اتفاقی که در این میان می افتد، این است که فرزند در مرحله ای از زندگی از نهاد اول که همان خانه است وارد نهاد اجتماعی مدرسه می شود و به این مرحله، مرحله گذر می گویند.

 

این روانشناس همچنین تصریح کرد: هنگامیکه فرزند وارد مدرسه می شود، نباید فکر کنیم که همه چیز تمام شده و حالا که خانواده دستش را در دست مربیان قرار داده، دیگر مشکلی وجود ندارد، بلکه لازم است تا خانواده پیوندی شود بین فرزند و اولیاء مدرسه تا اگر هر مشکلی از نظر تحصیلی یا تربیتی دانش آموز بوجود آمد، پدر و مادر نیز مستقیماً در جریان آن باشند.

 

وی اضافه کرد: اگر والدین در نهاد خانواده فقط یک نفر را برای تربیت صحیح سرپرستی کرده اند، مربیان در مدرسه سرپرستی چندین نفر را بر عهده دارند. به همین دلیل، ساختار سازی رفتار فرزندان خیلی مهمتر از تربیت آنهاست.

 

بهرامی همچنین افزود: در چارچوب بندی این ساختارها واقعیت این است که فرزندان باید شناخته شوند، اما مشکلی که در جامعه وجود دارد این است که توجهی به ساختارهای رفتاری نمی شود و همه چیز غالبی است، حتی اگر فرزند در آینده رشته تحصیلی هم انتخاب کند و وارد دانشگاه شود، چون آن رشته مورد علاقه اش نبوده و غالبی بوده است، هیچ پیشرفتی حاصل نمی شود.

 

وی در پایان تصریح کرد: نکاتی که در تعامل اولیاء باید متوجه قرار گیرد این است که از طرفی حرف اولیاء باید شنیده شود و از طرفی مربیان نیز باید متوجه باشند که فرزندان رفتارهای متفاوتی دارند و رفتارهای آنها در خانه با رفتارشان در مدرسه متفاوت است، پس تعامل اولیاء مدرسه و خانه می تواند در خصوص تربیت فرزندان بسیار موثر باشند.

بچه‌ها از چه سنی باید در اتاق خودشان بخوابند

 

به‌هیچ‌وجه خواباندن کودکان، غیر از سال اول در اتاق والدین توصیه نمی‌شود و جایز نیست.در سال اول هم فقط به دلیل نشانگان مرگ ناگهانی نوزادان خواباندن شیرخواران در کنار والدین توصیه می‌شود. البته این خواباندن باید در تخت جداگانه به شکلی که در معرض دید والدین باشد، انجام شود. بعد از سال اول باید حتما محل خواب کودکان از والدین جدا شود. یکی از مشکلاتی که ما در فرهنگ خود داریم این است که به دلیل وابستگی بیش از حد والدین به کودکان والدین کودکان را کنار خود می‌خوابانند و قادر به جدا کردن محل خواب آنها از اتاق خود نیستند.

 

هرچه سن جدا کردن محل خواب کودکان در سنین پایین‌تر صورت بگیرد، این روند آسان‌تر و با آرامش بیشتر ممکن خواهد بود اما هر چه سن جدا کردن محل خواب در سن بالاتر باشد، این امر سخت‌تر و گاهی غیرممکن می‌شود. برای اینکه به ویژه بعد از سال اول، بخواهیم کودک را جدا کنیم بهتر است والدین در اتاق خواب کودک حضور پیدا کنند تا او به خواب رود. والدین و به‌ویژه مادر نباید هیچ قسمت از اندام خود مانند دست یا مو را در اختیار کودک قرار دهد و از همان ابتدا کودک را عادت دهند تا عروسک‌های خود به ویژه عروسک‌های پشمالو که احساس امنیت می‌دهند را بغل کند و به خواب برود. این قسمت خیلی راحت ماجراست. قسمت سخت موقعی است که کودک در سن بالاتری است و تا صبح چند بار بلند شده و می‌خواهد به رخت‌خواب والدین برگشته و پیش آنها بخوابد. در اینجا مقاومت والدین به‌ویژه مادر نقش اساسی و مهم را دارد. مادر باید به کودک اعلام کند که به هیچ‌وجه این کار ممکن نیست اما به کودک این اجازه داده می‌شود که با مادر به اتاق‌اش برگردد و تا موقع خوابیدن مادر کنار او باقی بماند. اگر مادر این روند را برای مدتی مانند یک ماه ادامه دهد اما تنها یک مرتبه به کودک اجازه خوابیدن در کنار خود را بدهد، تمام زحمات مادر از بین خواهد رفت. وقتی سن کودک بالاتر برود و این اتفاق نیفتاده باشد، جدا کردن مرحله به مرحله توصیه می‌شود، یعنی کودک در مرحله اول در تخت خود در اتاق والدین می‌خوابد، بعد تخت او به تدریج فاصله بیشتری از تخت والدین می‌گیرد تا آنکه به اتاق خودش منتقل شود. نکته آخر اینکه استفاده از چارت ستاره برای زمان‌هایی که کودک در تخت خود می‌خوابد هم می‌تواند کمک‌کننده باشد. والدین برای هرچند ستاره می‌توانند جایزه‌ای برای کودک در نظر بگیرند تا این روند رفتاری در کودک تشویق شود

بي‌اشتهايي کودکان، علل جسمي و روحي دارد

 

يکي از مهمترين علت مراجعه والدين به پزشکان، مشکلات تغذيه‌اي و نگراني والدين از رشد روحي و حرکتي آنها است و بررسي نمودار رشد بهترين راهکار آگاهي والدين از رشد جسمي کودک است.

 

دکتر اکبر کوشافر متخصص کودکان و دبير انجمن کودکان ايران در گفت وگو با ایسنا، با اشاره به اين که بي‌اشتهايي در کودکان دلايل بسياري دارد، گفت: روش‌هاي نادرست ما در تغذيه کودک که موجب لجبازي و خودداري او از خوردن مي‌شود با کاهش رشد کودک نسبت به گذشته همراه خواهد بود.

 

دکتر کوشانفر با اشاره به اينکه بي‌اشتهايي کودکان علل جسمي و روحي دارد، يادآورد شد: چنانچه شرايط روحي و رواني کودک و نحوه تغذيه از بدو تولد مناسب باشد معمولا نبايد شاهد بي‌اشتهايي کودک باشيم.

 

وي ادامه داد: بايد توجه داشت که رابطه کودک با محيط اطرافش با نحوه غذا خوردن او مشخص مي‌شود يعني کودک هر اعتراض يا مشکلي را با طرز غذا خوردن خود نشان مي‌دهد.

 

دبيرانجمن کودکان ايران تاکيد كرد: اجبار پدر و مادر در غذا خوردن و رفتار اضطراب گونه مادر، مشاجره والدين، جدايي و تولد خواهر و برادر کوچک‌تر همه از جمله شرايطي است که کودک به آن اعتراض مي‌کند. پدر و مادر نبايد با تهديد، تنبيه و حتي تشويق به کودکان غذا بدهند؛ چرا که اين امر اثرات بدي در تغذيه کودک دارد شرايط را بايد به گونه‌اي فراهم کنيم تا کودک هنگامي که گرسنه مي‌شود خودش به طرف غذا بيايد.

 

استاد دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي در ادامه افزود: به کار بردن روشهاي نادرست مانند التماس کردن، توجه کودک به تصاوير تلويزيون، دويدن به دنبال کودک، دهان کودک را با فشار باز کردن و تجويز شربت اشتها آور هيچ يک موثر نخواهد بود. رعايت نکردن نظم در غذا خوردن، پرکردن بيش از حد ظرف غذاي کودک، رعايت نکردن تنوع در غذا، نرم کردن بيش از حد غذا در بي اشتهايي کودک موثر است.

 

دکتر کوشانفر در ادامه تاکيد کرد : تغذيه کودک همزمان با افراد خانواده و استفاده از ظروف غذاي مخصوص کودک در تشويق کوک به غذا خوردن موثر است.

 

وي به والدين توصيه كرد: براي غذا خوردن طول مدت معيني تعيين کنيد، باقي مانده غذاي کودک را بدون اينکه در مورد آن با ديگران بحث کنيد از سر سفره برداريد، کودک را با هم سن و سال خودش مقايسه نکنيد زيرا رشد و ميزان اشتها در کودکان مختلف متفاوت است. همچنين در موقع غذا خوردن کنار کودک نشسته در مورد غذا با او صحبت کنيد و از او بپرسيد از چه غذاهايي براي شام يا روز بعد دوست دارد، کودک را در انتخاب غذا آزاد بگذاريد و چنانچه مقداري از غذا را در اطراف پخش کند او را سرزنش نکنيد.

 

اين متخصص کودکان در پايان خاطرنشان کرد: با شادي و نشاط، ميل به غذا خوردن را در کودک ايجاد کنيد، در اکثر موارد غذا نخوردن کودکان دوره‌اي گذرا يا اعتصاب غذا است كه بايد آرامش خود را در اين گونه موارد حفظ کنيد

تخیل کودک تان را وسعت ببخشید

 

کودکان در سنین قبل از دبستان علاقه بسیار زیادی به بازی ها و موضوعات تخیلی دارند. زندگی یک کودک قبل از مدرسه، از محدودیت های بسیاری تشکیل شده است و او بر اساس نظر والدین خود زندگی می کند.

 

در واقع کودک به بازی های خیالی علاقه دارد زیرا می تواند آن طور که می خواهد باشد و زندگی کند؛ خارج از قید و بندها و محدودیت هایی که والدین برای او تعیین کرده اند. هیچ کودک سه ساله ای اجازه ندارد به تنهایی از خانه خارج شود، به تنهایی غذای دلخواه خود را بخورد و حتی لباسی را که دوست دارد بخرد. در این سن، کودک کاملا به والدین خود وابسته است، البته می تواند اظهارنظر کند اما تصمیم گیری اصلی و قطعی با والدین است. کودکان هنگامی که با مکان های تازه یا تجربه های جدید روبه رو می شوند از شیوه های متفاوت استفاده می کنند؛ آنها قوه تخیّل خود را به کار می برند. زمانی که به یک کودک چهار ساله اجازه می دهیم تا به تنهایی به مدرسه برود و برگردد، او احساس می کند یک فرمانده است و سوار بر اسب از یک قلعه به قلعه دیگر در حرکت است. زندگی یک کودک چهار ساله خیلی معمولی و خسته کننده به نظر می رسد اما اگر تصور کند یک مامور آتش نشانی است، حس می کند مثل یک قهرمان زندگی می کند.

 

● اما چرا خیال پردازی برای کودکان بااهمیت است؟

 

خیال پردازی در دوره کودکی اهمیت زیادی دارد زیرا یک کودک علاوه بر اینکه می تواند زندگی خود را تغییر دهد و شرایط تازه ای را برای خود خلق کند، از شرایط تازه ای که ایجاد کرده، می تواند دانستنی های جدیدی نیز بیاموزد. به طور مثال وقتی که یک کودک چهار ساله کلاه آشپزی بر سرش می گذارد، پیشبند آشپزی می بندد و تصور می کند که آشپز است، احساس استقلال و مسوولیت پذیری سبب می شود به اطراف خود توجه بیشتری داشته باشد و همراه با پدر و مادر خود آشپزی کند. موادی را که استفاده می کند به خاطر می سپارد و از اینکه هر بار به دانسته های خود می افزاید، خوشحال است. بزرگسالان از دنیای پیرامون خود اطلاعات زیادی به دست می آورند و برای فراگیری بیشتر، تجربیات خود را نیز مورد استفاده قرار می دهند؛ اما کودکان از استعدادی برخوردارند که لازم است توسط والدین پرورش یابد. آنها با به کارگیری قوه تخیّل خود نه تنها دانستنی های تازه ای از دنیای اطراف خود به دست می آورند بلکه می توانند آن طور که دوست دارند باشند و زندگی کنند.

 

● راه های تقویت تخیل کودکان

 

۱) در منزل جایی را برای تغییر لباس بچه ها و بازی او با لباس ها اختصاص دهید. (جایی که در آن لباس های قدیمی، وسایل شخصی مانند کلاه، کتاب های جیبی، هدیه های قدیمی و... را نگهداری می کنید).

 

۲) مدادهای شمعی، وسایل آبرنگ، کاغذ نقاشی و چسب را در دسترس کودکان قرار دهید.

 

۳) داستانی را برای کودک خود تعریف کنید. سپس لباس یکی از شخصیت های داستان را بپوشید و با کودک خود براساس داستان بازی کنید. اگر داستان را کودک شما تعریف کند بهتر است. می توانید موضوع آن را با مراسم عروسی، جشن تولد یا اتفاق های دیگری که در زندگی خود با آنها سرو کار دارید مرتبط کنید.

 

۴) تعدادی ملحفه یا پتو در دسترس کودک قرار دهید تا بتواند خانه درست کند یا بازی های خیالی دیگری را طراحی کند.

 

۵) کودک خود را تشویق کنید با اسباب بازی های سازنده و ابتکاری بازی کند مانند اسباب بازی هایی که با کمک قطعه های مختلف می توان ماشین، خانه، هواپیما و... ساخت.

 

۶) قصه های موزون و آهنگین را برای فرزندتان بخوانید و به نوبت اشعار آن را تکرار کنید.

 

۷) در حد امکان زمان بیشتری را با کودک خود در طبیعت سپری کنید. محل هایی که برای ساختن آنها انسان دخالتی نداشته است، برای رشد قوه تخیل کودک بهتراست.

 

۸) زمانی که فرزندتان، شما را به دنیای خیالی خود دعوت می کند، دعوت او را بپذیرید. با او بازی کنید، از روی خیال سوار قایق شوید، سوار بر سفینه فضایی در فضا پرواز کنید و در همه موارد رهبری بازی را برعهده فرزندتان بگذارید.

 

۹) در بین اسباب بازی های کودک خود تعدادی گوش ماهی، سنگ های مختلف، چسب، تخته، بند، سکه، طناب و سایر وسایلی که می تواند در بازی های خیالی او مورد استفاده قرار بگیرد، قرار دهید.

 

۱۰) هنگامی که با خیال پردازی های فرزندتان روبه رو می شوید، او را سرزنش نکنید. به او اجازه دهید تا آنچه در ذهن خود دارد بیان کند.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)