چگونه با کودکان پرخاشگر رفتار کنیم ؟
امروزه بسياري از خانوادهها از خشونت و پرخاشگري فرزندان خود شكايت دارند. آنها تمايل دارند كه علت اين رفتارها را بدانند و راههاي پيشگيري و اصلاح رفتار را در اين زمينه به كار گيرند. در اين نوشتار به تعريف رفتار پرخاشگرانه پرداخته ميشود، انواع آن بيان ميگردد و راههاي مناسب مقابله با پرخاشگري مورد بررسي قرار ميگيرد.
تعريف پرخاشگري
پرخاشگري يك نوع رفتاري است كه از خشم و عصبانيت نشئت ميگيرد. اين رفتار را ميتوان به دو گروه تقسيمبندي كرد:
- پرخاشگري خصمانه؛ رفتاري است كه به منظور صدمه و آزاررساندن به ديگري يا ديگران ابراز ميشود؛ و هدف در آن صرفاً آزاررساندن است. براي مثال، كودكي كودك ديگر را ميزند و يا در مدارس ديده ميشود كه زنگهاي تفريح، كودكان در حياط مدرسه بعضاً به كتككاري ميپردازند.
- پرخاشگري وسيلهاي؛ رفتاري است كه فرد به وسيله آن خواستار بهدستآوردن هدفي ديگر است و ابداً قصد حمله به ديگران يا اذيت كردن آنها را ندارد. البته در اين ميان ممكن است لطمهاي نيز به كسي وارد شود. براي مثال، كودكي بزهكار كيف خانمي را ميربايد تا به اين وسيله مورد تشويق و تاييد گروه همسالان قرار گيرد.
ممكن است پرخاشگري جنبه انتقامگيري نيز داشته باشد. يعني كودكي كه مورد اذيت و آزار قرار گرفته و نتوانسته خشم خود را ابراز كند، اكنون با پرخاشگري به كاهش اضطراب خود ميپردازد. در اين جا پرخاشگري وسيلهاي است كه كودك با توسل به آن ميخواهد به هدف خود يعني كاهش اضطراب دست يابد.
جهت پرخاشگري ممكن است به يكي از اين دو صورت باشد:
الف) پرخاشگري دروني
ب) پرخاشگري بيروني
چنانچه جهت پرخاشگري به طرف درون باشد، كودك خشم را به درون خود ميافكند و دچار خشم فروخورده ميشود. پيامد چنين عملي ميتواند افسردگي نيز باشد. كودكان افسرده در واقع از دست خودشان عصباني هستند. خشم دروني عصبانيت و نارضايتي از خود را به وجود ميآورد.
خشم بيروني؛ كودك ممكن است خشم خود را به صورت رفتارهايي از قبيل فريادكشيدن، پا به زمين كوبيدن يا پرتابكردن اشيا بروز دهد.
علل خشونت و پرخاشگري در كودكان
1- الگوپذيري كودكان از والدين
يكي از دلايل بسيار مهم پرخاشگري در كودكان يادگيري است. يعني كودكاني كه الگوهاي رفتاري پرخاشگرانه داشتهاند، همانند الگوهاي خود رفتار ميكنند. چنانچه پدر يا مادري خلقوخويي عصباني و پرخاشگر داشته باشند، مسلماً فرزندشان نيز پرخاشگر خواهد شد. اين رفتار توسط كودك ياد گرفته ميشود. از آن جا كه كودكان با والدين همانندسازي ميكنند، بنابراين بسياري از رفتارهاي پدر و مادر ناخودآگاه توسط فرزندان فراگرفته ميشود. توضيح اين كه فرايند همانندسازي كاملاً ناخودآگاه صورت ميپذيرد.
نكته ديگر اين كه حتماً لازم نيست والدين با خودِ كودك پرخاشگري كرده باشند؛ چنانچه او شاهد رفتارهاي خشونتبار پدر و مادر با افراد ديگر نيز باشد، اين گونه رفتار را فراميگيرد. بنابراين كودكان از طريق مشاهده، رفتارهاي والدين را ميآموزند.
بر اين نكته تاكيد ميكنم كه كودكان با چشمان خود ميآموزند؛ يعني آن چه را مشاهده ميكنند، ياد ميگيرند؛ حتي اگر آن رفتار به طور مستقيم در مورد خود آنها صورت نگيرد.
2- كودكان ناكام پرخاشگر ميشوند
ناكامي يكي از مسائلي است كه به پرخاشگري ميانجامد. وقتي كودك به هدف خود دست نيابد و ناكام شود، يكي از رفتارهايي كه از او سر ميزند پرخاشگري است.
3- اضطراب و پرخاشگري
كودكان مضطرب نميتوانند كودكان آرامي باشند. آنها رفتارهايي پرخاشگرانه از خود بروز ميدهند؛ البته بلافاصله پشيمان ميشوند و از والدين خود عذرخواهي ميكنند. اگر از كودك مضطرب بپرسيم كه چرا پرخاش ميكني و عصباني هستي؛ خواهد گفت نميدانم.؛ يا خواهد گفت دست خودم نيست.
پس چنانچه كودكي بلافاصله بعد از عصبانيت و پرخاشگري پشيمان شد و عذرخواهي كرد، علت پرخاشگري او اضطراب است. براي ازبينبردن خشم كودك بايستي اضطراب و نگراني وي را شناسايي كنيم و در رفع آن بكوشيم.
4- پرخاشگري، نشانهاي از تضادهاي دروني
گاهي كودكان در دوگانگي و تضادهاي دروني قرار ميگيرند. يا بهتر بگوييم، گاهي بر سر دوراهيهايي گير ميكنند و نميدانند كدام راه را انتخاب كنند؛ و اين حالت آنها را دچار تعارض، اضطراب و خشم ميكند. براي مثال كودكي كه دوست دارد نزد مادرش در منزل بماند و از طرفي وقتي ميبيند تمام كودكان به مدرسه ميروند، همزمان تمايل به مدرسهرفتن نيز دارد، دچار دوگانگي ميشود.
به كودكان خود كمك كنيم كه در دوراهيهاي زندگي، مدتي طولاني قرار نگيرند. آنها بايستي بهسرعت و بادقت درستترين كار را انجام دهند.
5- پرخاشگري و افسردگي
پرخاشگري و كجخلقي در كودكان چنانچه با علامتهاي ديگر همراه باشد، ميتواند نشانهاي از افسردگي باشد كه در اين صورت لازم است شرايط زندگي كودك تمام و كمال مورد بررسيقرار گيرد.
6- پرخاشگري؛ بيماريها؛ مصرف دارو
بعضي از بيماريها به مصرف دارو نياز دارد و ممكن است از عوارض جانبي داروها كجخلقي و رفتارهايي باشد كه خشونت را برميانگيزند.
7- خشونت و مدرسه
گاهي كودكان در مدرسه قرباني خشونت ميشوند؛ و اين قربانيشدن باعث ميشود كه خود آنها نيز عامل خشونت شوند. عواملي كه به خشونت در مدرسه ميانجامند، عبارتند از:
- وقتي كودكي توسط دانشآموزان ديگر مورد تمسخر قرار گيرد.
- وقتي كودكي توسط دانشآموزان ديگر كتك بخورد و قادر به دفاع از خود نباشد.
- وقتي كودكي هميشه از مشاجرات فرار ميكند و حتي در مواقعي به گريه متوسل ميشود.
- وقتي كودكي مرتب اشيا، وسايل و پول خود را گم ميكند.
- وقتي كودك از لحاظ ظاهري (پارگي لباس و يا نامناسببودن آن) مورد تمسخر قرار ميگيرد.
-خجالتيبودن و سكوت مكرر در كلاس.
-افت تحصيلي، افسردگي و ناراحتبودن.
اين عوامل كودك را قرباني خشونت ديگران ميكند و خود كودك نيز عامل خشونت ميشود و رفتارهاي پرخاشگرانه از او سر خواهد زد.
درمان
براي درمان پرخاشگري در كودكان اولين گام اين است كه نوع پرخاشگري آنها و علت آن را براساس توضيحاتي كه ارائه شد شناسايي كنيم؛ و پرخاشگري را به صورت موردي برطرف نماييم.
-در مورد كودك پرخاشگري كه الگوپذيري عامل اين گونه رفتار او بوده، بايد روي الگوي كودك كار كرد و راههاي ديگري جز پرخاشگري را به آن الگو آموخت.
- اگر پرخاشگري در اثر ناكامي به وجود آمده باشد، بايستي كودك ناكام را در رسيدن به اهداف مطلوب و دوستداشتني كمك كنيم.
- در مواردي كه علت پرخاشگري اضطراب است، بايد از نگراني دروني و اضطراب كودك مطلع شويم. به كودكان مضطرب بايد فرصت صحبتكردن بدهيم تا نگراني خود را ابراز كنند و تا حد امكان بايستي سعي كنيم در جهت رفع نگرانياي كه آنها را آزرده است، قدم برداريم. ورزشكردن براي اين كودكان بسيار مؤثر است و باعث تخليه هيجاني ميشود.
- در كشمكشهاي دروني بايستي كودك را از حالت دوگانگي خارج ساخت. كمك به كودكان در تصميمگيري، باعث ميشود كه بياموزند به حالتهاي دوگانه دروني خود پايان بخشند.
- در پارهاي از موارد، كودك افسرده پرخاشگري شديدي از خود نشان ميدهد. در اين ميان لازم است به اين نكته پي ببريم كه او چه چيز دوستداشتنياي را از دست داده و چگونه ميشود مورد ازدسترفته را براي او جبران كنيم.
- در مورد پرخاشگري، شيطنت و مصرف دارو بايستي حتماً با پزشك متخصص ارتباط داشته باشيم تا كودك از نزديك مورد معاينه قرار گيرد.
- هنگامي كه كودك قرباني خشونت در مدرسه شده است، بايستي با مسئولان مدرسه صحبت كنيم و لازم است كه ايشان طبق قانون و مقررات خاص با كودكان خشونتگرا برخورد كنند؛ و نيز كودكاني را كه قرباني خشونت شدهاند براساس رفتارهاي خوبشان مورد تشويق و تاييد قرار دهند.
- چنانچه نوع پرخاشگري كودك خصمانه است، بايستي كودك را از آزار و اذيتكردن دور كنيم تا مجبور نباشد براي تلافي و انتقام، افراد ديگر را اذيت كند؛ و اگر پرخاشگري از نوع وسيلهاي است، بايستي راههاي ديگري را جهت مطرحكردن كودك برگزينيم تا او ناچار نباشد از روش خشونت براي جلب توجه استفاده كند.
نتيجهگيري
به طور كلي خشونت و پرخاشگري بيشتر عامل بيروني دارد و فقط در موارد خاص به علل دروني مربوط ميشود. والدين در درجه اول، بايستي محركهاي محيطي را كه باعث تحريك خشم و ايجاد خشونت در فرزندشان ميشود شناسايي و سپس براي رفع آن به كمك روانشناسان و متخصصان اقدام نمايند.
برخورد با کودکان پرخاشگر و بررسی علل رفتارهای پرخاشگرا با اینکه رفتارهای پرخاشگرایانه مثل ضربه زدن، جیغ زدن، و حتی گاز گرفتن برای یک کودک یک تادو ساله چندان غیر طبیعی به نظر نمی رسد، اما برای کودکانی ... با اینکه رفتارهای پرخاشگرایانه مثل ضربه زدن، جیغ زدن، و حتی گاز گرفتن برای یک کودک یک تادو ساله چندان غیر طبیعی به نظر نمی رسد، اما برای کودکانی یک تا دو سال بزرگتر از این، رفتاری مشکل دار و پرخاشگرایانه به حساب می آید. اما کنترل احساسات یک مهارت است و چیره شدن بر آن بسیار دشوار (حتی برای برخی بزرگسالان) حفظ آرامش و متانت نه تنها به خودداری و تربیت زیادی نیاز دارد، بلکه مستلزم درک رفتارهای صحیح اجتماعی و اخلاقیات میباشد. اکثر کودکان زیر 5 تا 6 سال درک کمی از موارد قابل قبول اجتماعی دارند و کنترل اعصاب برای خیلی از آنها کاری دشوار است.
اکثریت کودکان توانایی ها و قابلیت های خود را نمی شناسند و نتیجه کامل رفتارها و اعمال خود را نمی دانند. و در دنیایی که همیشه به آنها دیکته می شود که چه باید بکنند، کجا باید بروند و چطور رفتار کنند، به هیچ وجه غیرمنطقی نیست که گاهی اوقات نیاز پیدا کنند که حرفهایشان را به زبان بیاورند و کسی آنها را گوش کند. بچه های مدرسه ای که به رفتارهای پرخاشگرایانه خود ادامه می دهند شاید هیچوقت فرصت این را پیدا نمی کنند که کسی به حرفهایشان گوش دهد. گوش دادن برای والدین فقط گوش دادن به جوک ها و خنده های کودک نیست، بلکه مهمتر گوش دادن به عصبانیت ها، ناراحتی ها و اذیت های آنهاست. معمولاً به بچه ها اجازه داده نمی شود که احساسات منفی و شکایت های خود را به زبان بیاورند یا عقیده ای متفاوت مطرح کنند و درنتیجه احساسات آنها آنقدر در دلشان تلنبار می شود تا یک روز مثل آتشفشانی منفجر شود. باید به خاطر داشته باشید که گوش دادن به حرف های کودکتان به معنی قبول کردن همه امیال و خواسته های آنها نیست. دلیل دیگر رفتارهای پرخاشگرایانه کودکان می تواند این باشد که همیشه به خاطر این رفتار مورد تشویق قرار گرفته اند. خیلی از پدر و مادرها آرزو می کنند که فرزندی قوی بزرگ کنند که بتواند در موقعیت های سخت روی پای خود بایستد. از اینرو خیلی از آنها سهواً این رفتار پرخاشگرایانه را در آنها تشویق می کنند. در واقع حتی با تنبیه کردن بچه ها به خاطر چنین رفتارهایی هم ممکن است دوباره چنین اعمالی را مرتکب شوند. مثلاً تصور کنید که کودکی در یک گوشه از اتاق مشغول درست کردن یک پازل است. بعد از گذشت نیم ساعت او در سکوت تقریباً پازل را به انتها می رساند. در این فاصله والدین بااینکه همان اطراف هستند اما کوچکترین کلمه ای بر زبان نیاورده اند.
تا جاییکه کودک تکه آخر پازل را پیدا نمی کند و بعد آنقدر خسته می شود که می زند زیر پازل و آن را پرتاب می کند و گریه و داد و بیداد سر می دهد. اینجا پدر یا مادر وارد جریان می شود و به سرزنش و توبیخ کودک پرداخته و او را به اتاقش می فرستد. شاید به نظر برسد که آن پدر یا مادر کار صحیحی انجام داده اما اشتباه او این بوده که فقط وقتی کودک رفتار پرخاشگرایانه از خود بروز داده وارد جریان شده است. در برخورد با رفتارهای پرخاشگرایانه کودکان باید سعی کنید حتی به کوچکترین رفتار درست و مثبت آنها توجه کرده و آنرا تشویق کنید و در حد ممکن به رفتارهای منفی آنها بی توجهی نشان دهید. تشویق می تواند راه بسیار خوبی برای انگیزه دادن باشد. همچنین باید به یاد داشته باشید که تغییر رفتار کار بسیار دشواری است و نیاز به صرف حوصله و صبر زیادی دارد. تبدیل یک کودک پرخاشگر به یک کودک آرام یک شبه اتفاق نمی افتد. در برخورد با کودکان پرخاشگر، بدون در نظر گرفتن سن آنها، چند توصیه برایتان داریم. محرک ها را بشناسید همه آدم ها نسبت به چیزهای حساس هستند و باعث عصبانیت و اذیت آنها می شود و کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. شاید کودکان به اندازه بزرگسالان نتوانند ناراحتی های خود را به خوبی ابراز کنند اما چیزهایی مثل دیر شدن غذا، ندیدن یک مسابقه فوتبال، یا حتی فراموش کردن داستان قبل از خواب می تواند محرک خوبی برای بروز عصبانیت در آنها باشد. وقتی بدانید که کودکتان تحت برخی شرایط خیلی زود ناراحت می شود باعث می گردد بتوانید از بروز این عصبانیت ها جلوگیری کنید یا حداقل خودتان را برای آن آماده کنید. اگر کودکتان دوست ندارد صبحها زود از خواب بیدار شود، اشکالی ندارد، برای بیدار کردن او به زور متوسل نشوید. اگر نخریدن یک اسباب بازی او را عصبانی می کند از قبل به آنها هشدار دهید یا اصلاً او را در خانه بگذارید. از تنبیه فیزیکی خودداری کنید عصبانی شدن از دست کودکی که بدرفتاری کرده است خیلی آسان است مخصوصاً کودکی که تقریباً بزرگ باشد و بداند که باید چطور رفتار کند. اما باید در طریقه ابراز این عصبانیت خیلی محتاط باشید چون کودکان همیشه از شما یاد می گیرند. داد کشیدن یا کتک زدن کودکی که خود ناراحت و عصبانی است فقط او را بیشتر تحریک می کند.
اگر از کودکتان توقع دارید که رفتار آرامی داشته باشد و مسئولانه برخورد کند، باید سعی کنید که خودتان هم همینطور رفتار کنید. و یادتان باشد حتی یک دختر یا پسر بچه 12-10 ساله هم هنوز کودک است. بچه ها هیچوقت دوست ندارند موجبات ناراحتی شما را فراهم کنند فقط می خواهند احساساتشان را بروز دهند و یاد نگرفته اند که چطور طوری رفتار کنند که از نظر اجتماعی قابل قبول باشد. خلق و خوی فرزندتان را بشناسید هر فردی با یک شخصیت و خلق و خوی منحصربه فرد به دنیا می آید. برخی افراد محتاط تر و محجوب تر هستند درحالیکه خیلی ها خودانگیخته تر و شر و شور تر هستند. بچه ها هم به همین صورتند: بعضی از آنها پرخاشگرترند و بعضی کمتر. شناخت شخصین فرزندتان باعث می شود بتوانید از قبل رفتارهای او را پیشبینی کنید. الگو باشید این احتمالاً سخت ترین قسمت پدر یا مادر بودن است. الگو کردن رفتار خودتان حتی در آسانترین زمانها هم می تواند سخت باشد، مخصوصاً اگر دعوا و جار و جنجال جزء عادی ترین اتفاقات در خانه شما باشد. با اینحال نباید از بقیه انتظار داشته باشید که کاری که خودتان نمی توانید بکنید را انجام دهند. کوچکترین جوک و اظهارنظر کنایه آمیز هم به نظر بچه می آید و به خاطر همین نه تنها باید مراقب اعمال و رفتار خود باشید بلکه باید حرف زدنتان را هم کنترل کنید. برای اینکه الگوی فرزندتان باشید نه تنهای باید احساساتتان را کنترل کنید بلکه باید به فرزندتان بیاموزید که چطور احساسات خود را به درستی ابراز کنند—هم احساسات خوب و هم بد. ابراز احساسات کنید درکنار اینکه باید الگوی فرزندتان باشید، باید حتماً فرصت دیدن ابراز احساسات خودتان را به کودکتان بدهید. الگو شدن برای فرزندتان به این معنی نیست که احساسات و ترس هایتان را از آنها مخفی کنید.
بچه ها باید ببینند که شما هم انسان هستید. این به آنها برای منطقی برخورد کردن در شرایط مختلف خیلی کمک میکند. رفتار خوب را تشویق کنید گرچه خیلی از والدین تشویق و جایزه دادن را به چشم رشوه دادن می بینند اما واقعاً اینطور نیست. اینکار بخصوص برای بچه هایی که بزرگتر هستند و می خواهند رفتار پرخاشگرایانه خود را کنار بگذارند بسیار مفید است. دادن یک جایزه مناسب به بچه ها—مثلاً بردن آنها به پارک یا اجازه دادن به آنها برای رفتن به خانه یکی از دوستانشان—واقعاً معجزه می کند. نکته مهم این است که اول باید به آنها بگویید که چه انتظاری از آنها دارید و به محض انجام آن جایزه را تقدیمشان کنید. برای اینکه جایزه ها موثر واقع شوند بهتر است اگر نتوانستند کار را به درستی انجام دهند، از دادن آن خودداری کنید. بهترین نوع جایزه، تشویق است. بچه ها خیلی دوست دارند بدانند که والدینشان به آنها افتخار می کنند. آرامش خود را حفظ کنید مهم نیست که فرزندتان چقدر ناراحت و عصبانی باشد، اگر شما آرامش خودتان را حفظ کنید، آرام شدن برای آنها هم راحت تر می شود.
سعی نکنید تا قبل ازاینکه آرام نشده اند، با استدلال آنها را توجیه کنید. سعی کنید آنها را به اتاق خودشان بفرستید و اگر خودتان هم عصبانی هستید به اتاقتان بروید و کمی آنجا استراحت کنید. هرچه فرزندتان شما را خشمناک تر ببیند احتمال تقلید از آن بیشتر می شود. به مشاور مراجعه کنید نکته آخر اینکه اگر فرزندتان گه گاه پرخاشگر می شود و میبینید که خودتان نمی توانید برای کنترل رفتار او کاری از پیش ببرید، و این رفتارهای پرخاشگرایانه به دیگران صدمه میزند، حتماً به دنبال مشاوره روانشانسی بروید.